دکتر محمدرضا سنگری روز یکشنبه 25 آبان 1399 طی حکمی ازسوی محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، به سمت ریاست «اندیشکده ادبیات پایداری» حوزه هنری منصوب شد. در بخشی از متن حکم سنگری آمده است: انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگ زرین و سرمایه عظیمی است که بهرهبرداری از تمامی وجوه این سرمایه و تبیین آن، جز با بهرهگیری از اندیشه و ادب و هنر میسر نخواهد شد. اینک که به یاری خداوند و الطاف امام عصر(عج) و براساس فرمایش مقام معظم رهبری اندیشکده ادبیات پایداری تأسیس شده، به پیشنهاد هیئت امناء، جنابعالی را که خود از اندیشمندان و صاحبقلمان پیشکسوت عرصه ادبیات پایداری هستید، به سمت «ریاست اندیشکده ادبیات پایداری» منصوب مینمایم.
محمدرضا سنگری یکم آبان ۱۳۳۳ در دزفول متولد شد. او در ۱۳۷۳ با مدرک دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. زیر خیمه عطش؛ سیب و عطش؛ زبان و ادبیات فارسی (عمومی) (به همراه محمد پارسانسب، حسن ذوالفقاری)؛ ادبیات فارسی (قافیه، عروض، سبکشناسی و نقد ادبی) به همراه تقی وحیدیان کامیار، محمد پارسانسب، حسن ذوالفقاری، عبدالحسین زرّینکوب و حمید زرّینکوب؛ فارسی (۳) همراه با حسین قاسمپور مقدم، شهناز عبادتی و احمد تمیمداری؛ قلمهای قدبلند؛ از نتایج سحر؛ ادبیات دفاع مقدس؛ سوگ سرخ؛ پنجره معصوم؛ یادهای سبز؛ یک جرعه تشنگی؛ سلام موعود؛ چهل روز عاشقانه؛ نقد و تحلیل ادبیات منظوم دفاع مقدس؛ پیوند دو فرهنگ؛ اربعین مرثیه؛ حنجره معصوم؛ کرشمههای قلم (گلبرگها)؛ گزیده ادبیات معاصر: نثر ادبی؛ عاشوراییها؛ دستهای کوچک من!؛ اباالفضل نهضت رضوی؛ و شعر هیئت ازجمله آثار دکتر سنگری است. او بیش از 250 مقاله فارسی دارد که در مجلات و نشریات مختلف به چاپ رسیده است. سنگری دبیری جایزه کتاب سال دفاع مقدس، جشنواره ربع قرن ادبیات دفاع مقدس و جایزه دعبل (کتاب سال عاشورا) را برعهده داشته است. او همچنین داور بخش نقد ادبی جایزه جلال آل احمد، جشنواره خاتم و عضو شورای سیاستگذاری جایزه ملی سرو بوده است. سردبیری فصلنامه رشد آموزش زبان و ادب فارسی؛ مسئولیت دفتر «هنر و ادبیات عاشورایی»؛ و ریاست هیئت علمی بنیاد دعبل خزاعی از دیگر مسئولیت دکتر سنگری بهشمار میرود. کتابهای از نتایج سحر؛ بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس؛ آینهداران ولایت و آیینهداران آفتاب؛ اباالفضل نهضت رضوی بهترتیب در سیزدهمین جایزه قلم زرین، جایزه کتاب سال دفاع مقدس، کتاب سال ولایت و کتاب سال رضوی برگزیده شده است.
تشکر میکنم از شما که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. آقای دکتر، برای شروع گفتوگو، بفرمایید که چطور شد اندیشکدهای با نام ادبیات پایداری تأسیس شد؟ از اهداف و شرح وظایفی که برای اندیشکده اندیشیده شده است بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. سپاسگزارم از محبت و لطف شما. زادگاه و خاستگاه اصلی اندیشکده ادبیات پایداری، که در مجموعه حوزه هنری اندیشکدهای تأسیسی است، به چند موضوع و مسئله برمیگردد. اولین مسئله این است که ما نیاز جدی به سیاستپژوهی، سیاستگذاری و ساماندهی امر آموزش، پژوهش و آفرینش داریم. هر جریان ادبی که ایجاد میشود، از جمله جریان ادبی دفاع مقدس که بهگونهای شاخهای از ادبیات پایداری است، بعد از تولیدات فراوان نیازمند آن است که تحلیل و تبیین شود، جایگاهش در گستره و جغرافیای ادبیات معلوم و روشن شود، کاستیها و ضعفهای آن مشخص شود، و اگر قرار است یاریگر آفرینندگان این جریان باشیم به آنها بگوییم اکنون در کجا ایستادهایم. این موضوع را هم در آموزههای دینی و هم در آموزههای فرهنگی خودمان داریم که هر جریانی پس از مدتی نیاز دارد که خود را بررسی و بازنگری کند. در فرهنگ قرآنی آمده است: «فَاینَ تَذهَبون»/ کجا میروید. یعنی هرازچندی لگام برکشید و بایستید و ببینید راه آمده را چگونه آمدهاید و آیا میتوانستید راههای دیگر را ببینید و چه راهی پیش رو است؟ به تعبیری که امیرالمومنین دارد: «رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَیْنَ و فی اَیْنَ وَ اِلی اَیْنَ» خدایش رحمت کند که بداند از کجا آمده و اکنون کجا ایستاده است و قرار است کجا حرکت کند. خب، این مسئله نیازمند آن است که یک جایی یا مجموعهای وجود داشته باشد که هم راههای نارفته و قلمروهای ناکاویده را بررسی کند و هم راه آمده را؛ معلوم کند کجا ما دچار فربگی شدهایم و در کدام قلمروها لاغر و ضعیف هستیم. این نیاز جدی دارد به اینکه یک مجموعۀ خردورز و آگاه و کسانی که در این صحنه حضور داشتهاند به بررسی این موضوع بپردازند. این نکتۀ اول که نیازی جدی و اساسی است.
مسئلۀ دومی که سبب تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری شد، نیاز به طرح ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در فضاهای دانشگاهی است که خاستگاه آن به سخنان مقام معظم رهبری برمیگشت که در تاریخ 23/2/1392 به بهرهگیری از ظرفیت دانشگاهها و استادان دانشگاهها برای نقد و بحث و بررسی ادبیات پایداری و نیز تولید در این زمینه اشاره کردند. فرمایشات رهبر معظم انقلاب این نیاز را فراهم آورد که چنین مجموعهای شکل بگیرد. البته در کنار این مسئله، باید اشاره کنیم که رشته ادبیات پایداری یا ادبیات فارسی با گرایش ادبیات پایداری این موضوع را تشدید کرد. هماکنون این رشته در 44 دانشگاه کشور برگزار میشود که نیازمند متن مناسب و انباشت علمی هستند. منظورم از انباشت علمی این است که برای هر واحد درسی و هر موضوعی که در این رشته مطرح است نیازمند این هستیم که چندین منبع در اختیار داشته باشیم. به زبان سادهتر، اگر شما در هرکدام از رشتههای دانشگاهی وارد شوید، دست استاد برای انتخاب متن باز است. گاهی وقتها چندین متن وجود دارد که میتواند از آن استفاده کند، اما این رشتۀ تازهتأسیس حتی گاهی یک منبع هم نداشت. فقر و فقد منبع زمینهای میشد که هر موضوعی مطرح شود و ممکن بود اصل موضوع اصلاً فراموش شود و همینجور هم شد. یعنی گاهی اوقات موضوعاتی مطرح میشد یا موضوعاتی تدریس میشد که هیچ ارتباطی با اصل مسئله و موضوع نداشت.
سومین مسئله که ضرورت تشکیل اندیشکده ادبیات پایداری را فراهم آورده، تربیت پژوهشگر است. ما نیازمندیم پژوهشگرانی تربیت کنیم. البته باید به شناخت پژوهشگران در این حوزه بپردازیم، یعنی نوعی اطلاعشناسی که خوشبختانه قدمهای اولیه در این زمینه برداشته شده است و فهرستی شامل بیش از 400 نویسنده و پژوهشگر در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس را پیش رو داریم که از این ظرفیت میتوانیم استفاده کنیم و البته در کنار آن به تربیت پژوهشگران بپردازیم.
نکته بعدی که باز فقر آن را احساس میکردیم، بحث تعامل با ادبیات پایداری جهانی و منطقهای است. پلهای ارتباطی ما با جهان چندان قوی نیست، حتی بهتر است بگویم اصلاً پل نبستهایم؛ نه آنسو ما را میشناسند، نه ما چندان آنسو را میشناسیم. ممکن است در جریان ترجمه، بخشی از این آثار معرفی شود ولی تصویری روشن نداریم. ما نمیدانیم در دیگر کشورها که پیشینۀ ادبیات پایداری دارند چه تحقیقات و پژوهشهایی صورت گرفته است، آنها چگونه به این موضوع میپردازند و چه رویکردهایی دارند؟ و اینکه این شناخت میتواند در تدوین، تألیف و حرکت، یاریگر ما باشد. این نیاز نیز ما را وا میدارد که مجموعهای را فراهم کنیم تا بتواند این تعامل و پل های ارتباطی را برقرار کند. همین مسئله حتی در درون کشور هم وجود دارد. طرحی را تحت عنوان «نگارش تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استانها» فراهم آوردهام به این معنا که چه تولیداتی در استانها داریم؟ چه سیر تغییر و تحولی داشتهایم؟ و چه خطرهایی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس را تهدید میکند؟ هرچه زمان میگذرد، ما با آفرینندگان این آثار فاصله میگیریم یا آنها را از دست میدهیم؛ یا ذهنها تکانده میشود و دچار فراموشی میشوند و ما هم اگر این کار را نکنیم، دیگران هستند که این کار را بکنند و موجب تحریفات جدی در این زمینه بشویم. بنابراین، چنین مسئلهای را باید یکجایی ساماندهی کنیم و به آن اندیشیده شود و اگر قرار باشد در استانها به نویسندگان آموزش داده شود، نوعی وحدت رویه وجود داشته باشد. نگاه به مسئلۀ تاریخ ادبیات مستلزم وجود یک پایگاه و جایگاه مشخص است که نام آن را اندیشکده ادبیات پایداری گذاشتیم.
اما نکتۀ بسیار مهم دیگر یا پنجمین نکته، بحث توجه به رهنمودهایی است که مقام معظم رهبری در این زمینه داشتند. ایشان در تاریخ 24/6/1388 بر لزوم ایجاد کرسی نظریهپردازی در ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تأکید کردند. ما واقعاً به «نظریهپردازی در ادبیات انقلاب اسلامی» نیاز داریم. بر این باور هستیم که دیگر به شیوۀ کلاسیک و گذشته نمیتوان به دورهبندی ادبیات پرداخت. در گذشته، ممکن بود فاصلۀ میان یک سبک تا سبک دیگر دو قرن باشد؛ مثلاً فاصلۀ میان سبک خراسانی و سبک عراقی دو یا سه قرن میشود، درحالیکه در روزگار ما فاصله تحولات ادبی گاهیاوقات به یکی دو دهه بیشتر نمیرسد. این شتاب تولید، شتاب تحول، تأثیرپذیریهایی که وجود دارد، و ارتباط نسلی که امروز اثر ادبی خلق میکنند با جهان باعث شده است که دیگر تمام فاصلهها درنوردیده شود و در بلافاصلگی با جهان قرار گیریم و معلوم است که این موجها و پدیدههای جدید در فضاهای ادبی ما تأثیرگذار هستند. اگر بپذیریم که در طول 40 سال گذشته بیش از یک میلیون و چهارصد هزار کتاب داشتهایم و دستکم در همین مدت بیش از 27000 جلد کتاب در حوزه ادبیات دفاع مقدس داشتهایم، انبوه این تولیدات به ما میرساند که باید در باب این اتفاق نظریهپردازی کنیم. اینکه این آثار چه ویژگیها و خصوصیاتی دارند. بحث نظریهپردازی در ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مستلزم وجود یک مرکز اندیشهورز است که به این مقوله و موضوع بپردازد و این مهم، از مسئولیتها و مأموریتهای اندیشکده ادبیات پایداری است و بهطور روشنتر، اصلاً فرمان رهبر فرزانه انقلاب به ریاست وقت حوزه هنری انقلاب اسلامی مبنیبر تأسیس اندیشکده است. اصلاً عنوان اندیشکده را ایشان در سخنان خود بهکار گرفتند و مطرح کردند که نیاز به یک چنین مجموعهای برای فعالیت است.
نکته بعدی این است که تعامل با دانشجویان و صاحبنظران در حوزۀ ادبیات پایداری، ادبیات انقلاب، و ادبیات دفاع مقدس نیازمند مرکزی است که بتواند مدیریت کند و هم به دانشگاهها و هم به دانشجویان در موضوعیابی و سیر پژوهش و تحقیق کمک کند. چنین مرکزی میتواند در این زمینه کمک کند که هم مجموعه اطلاعات در این زمینه جمعآوری شود تا در اختیار دانشجویان و استادان قرار گیرد و هم در سمت و سوی ایجاد آثارشان یاریگر باشد. یک چتر حمایتی نسبت به این آثار میتوان باز کرد و مسئله مهم دیگر کمک در مسیریابی ادبیات انقلاب، جنگ، پایداری و شتاب دادن به این جریان ادبی است. در حقیقت، بهگونهای هم تعامل است و هم تصحیح. نیاز به تصحیح نیاز به تسریع و تسهیل در این موضوع است، یعنی باید بگوییم هم تسریع و هم تصحیح نیاز به جایگاهی دارد که آن جایگاه میشود اندیشکده ادبیات پایداری.
بعد از اینکه این موضوعات مطرح شد، به یادم دارم که مباحث نشستهای مقام معظم رهبری با حوزه هنری از سالهای 88 تا 90 را تدوین میکردم و با آقای مومنی شریف، مسئول وقت حوزه هنری، مطرح میکردم که باید در موردشان اندیشید و برای آنها جایگاه مشخصی در حوزه قائل شد. این مسائل درست در زمانی هم بود که برخی از نهادهایی که مسئولیتهای مشابهی داشتند دچار آشفتگی و پراکندگی یا سازماندهی جدید میشدند. دقیقاً یادم هست آن موقع، این بحثها را در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس داشتیم که بعدها متوقف شد و این توقف باعث شد که من چند باری با مسئول حوزه صحبت کنم و بگویم میخواهید چگونه اینها را عملیاتی کنید؟ یکی از مباحثی که مطرح میکردم این بود که ما چه بخشی از ادبیاتمان را میتوانیم ترجمه و به جهان عرضه کنیم؟ کدام بخش از آثار جهانی باید ترجمه شود و در اختیار محققان و نویسندگان ما قرار بگیرد؟ نحوه تعامل خود این نویسندگان با همدیگر چگونه باید باشد؟ چه کسی باید در این موضوع و مسئله احساس مسئولیت کند؟ این بحثها را، که برگرفته از همان سخنان بود، مطرح میکردم و برگزاری چندین جلسه منجر شد به اینکه در حدود سال 98 آرامآرام بحث شکلگیری اندیشکده آغاز بشود که بعد هم در جریان تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری قرار گرفتیم.
آقای دکتر، در بخش آخر اشارهای کردید به پیشینۀ این کار، میخواهم بدانم آیا نهادهای دیگری هم قبلاً این کار را شروع کردهاند و آیا شما تصویری از گذشتۀ این کار داشتهاید؟ آیا این اندیشکده قرار است همان کارهای گذشته را ادامه دهد یا برنامههای جدیدی تدارک دیده شده است؟
آنچه که در مطالعه گذشته ادبیات پایداری و در شکل خاصش ادبیات دفاع مقدس، که بخشی از ادبیات انقلاب اسلامی است، پراکنده کارهایی صورت گرفته است. اما یک نهاد موظف، مشخص، اندیشهورز که از همۀ تجربههای گذشته بهرهگیری و استفاده کند، وجود نداشته است. هنوز هم ما نمیبینیم. گاهیاوقات حرکتهایی انفجاری در بعضی از بخشها صورت میگرفت. بهعنوان مثال، بهیاد میآورم که در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس احساس کردیم که رشته ادبیات پایداری با یک مسائل و بحرانهایی مواجه شده است. بدین معنا که منابع آموزشی ندارد، آیندۀ رشته چندان روشن و مشخص نیست، حتی از فارغالتحصیلان این رشته بهرهگیری درستی صورت نمیگیرد یا اصلاً از آنها بهرهگیری نمیکنند و کسانی که این رشته را دایر کردهاند احیاناً در هنگام تأسیس روی برخی از این قضایا تأمل نکردهاند. مثلاً معلوم نبوده که آینده این رشته چه میشود؟ آیا این کارشناسی ارشد به دوره دکتری خواهد رسید؟ که هنوز دوره دکتری تأسیس نشده است. درحالیکه از نظر قاعده و قانون، وقتی گرایش رشتهای دایر میشود، بعد از چند سال که تولیدات دارد، میتواند دوره دکتری هم تأسیس کند، اما هنوز این دوره تأسیس نشده و بعد میبینید فرآوردههای این جریان بد مصرف میشوند و بعدها بهسمت ادبیات محض میروند و همه اندوختهها و آموختههای پیشین کارایی خود را از دست میدهد یا آونگ میشود و معلق و سرگردان باقی میماند. پیشتر کارهایی در این زمینه صورت گرفته است. مثلاً در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی کارهایی در این زمینه شکل گرفته است. در مجموعههای شهرداری گاهگاهی نشستهایی در این زمینه میگذاشتند. در فرهنگسراها و در خود مجموعههای حوزه هنری دوستان صاحبفکر و صاحبنظری بودند که آنها هم گاهگاهی صحبت میکردند. اما تأسیس مرکزی که به تجمیع این بحثها بپردازد و با تأمل و درنگ و بررسی همهسونگرانه موضوع را مورد کنکاش قرار دهد وجود نداشته و این، نیاز به تأسیس اندیشکده را روشنتر و پررنگتر میکرد.
آقای دکتر، آیا وظایفی برای پژوهشکده طراحی شده است و مشخص شده که در کوتاهمدت یا میانمدت یا بلندمدت قرار است چه کارهایی انجام شود؟ در اساسنامه اندیشکده از چهار گروه تخصصی سخن به میان آمده است، راجع به هرکدام از این گروهها و وظایف آنها اگر توضیح بفرمایید ممنون میشوم.
برای شروع کار، ما نیازمند این بودیم که اول یک اساسنامه داشته باشیم. حدود تقریباً 18 جلسه تشکیل شد. با همکاری رئیس حوزه هنری آن زمان، جناب آقای مومنی و همکاری دوستان بزرگواری مثل آقای سمنانی، آقای دکتر کامور بخشایش و استاد کمری جلسات متعددی داشتیم و در این زمینه بحث کردیم و اساسنامه تدوین شد که در 5 فصل و 15 ماده شکل گرفت و مباحث کلیات، نام و رسالت اندیشکده، هویت اندیشکده، اهداف و وظایف اندیشکده، کجا باید فعالیت کند و تابعیت آن و همۀ اینها روشن و مشخص شد. اگر قرار باشد معلوم کنیم که قرار است چه اتفاقی بیفتد و ما چه مأموریت و مسئولیتی داریم، خوشبختانه در اساسنامه اندیشکده هست و من به آن نمیپردازم چون شما آن را قطعاً مطرح خواهید کرد. خوشبختانه این اساسنامه بعداً در گفتوگوهایی که شد در تاریخ 23/2/1399 در 15 ماده و 8 تبصره به تصویب اعضا رسید. وقتی اساسنامه مشخص شد، ما دیگر میتوانستیم خطوط کلی کار را برای خودمان ترسیم و شروع به کار کنیم. در اساسنامه چهار مرجع مشخص شده است که این مراجع چهارگانه باید در مجموعۀ اندیشکده تشکیل بشوند و این مراجع را در تاریخ 12/9/1399 روشن و مشخص کردیم. گروه اول، گروه مرجع ادبیات مقاومت بینالملل است که عنوان کاملاً روشنی دارد. قرار است در نخستین گام پیوند و ارتباط خود را با منطقه، که در حوزه ادبیات بیداری قرار میگیرد، مشخص و روشن کنیم و از آن ظرفیتها بهرهگیری و استفاده کنیم. کسی که مسئولیت این بخش را بهعهده خواهد گرفت و گروهی که با او کار خواهند کرد، نخست باید با ملتها و کشورهایی که سنخ فکری و جهتگیریهای آنها به ما نزدیک است ارتباط برقرار کنند. این ارتباط یک نوع تعامل خواهد بود، یعنی هم آنها از ما بهرهگیری میکنند هم ما از آنها استفاده میکنیم. گروه دوم، گروه مرجع ادبیات دفاع مقدس است که بهطور مشخص و روشن در حوزه ادبیات دفاع مقدس و ژانرها و گونههای هفدهگانه آن کار خواهند کرد. مثل شعر، ادبیات داستانی، خاطره، زندگینامه، وصیتنامه، ادبیات نمایشی و شاخههای دیگری که بنده در کتاب «ساحتهای مطالعاتی ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» مطرح کردهام و اصرار دارم بخشهایی که کمتر به آنها پرداخته شده یا اصلاً پرداخته نشده در اولویت قرار بگیرند، چون خطر زوال و از دست رفتن آنها وجود دارد. بنده بارها گفتهام لباسنوشتهها بخشی از فرهنگ جبهه و دفاع مقدس ما بوده است. در حقیقت، اگر این لباس را پرچم وجود انسان بدانیم، نوشتههای روی این لباسها بخشی از هویت جبهههای ماست. امروز ممکن است کسانی هویت دفاع مقدس را به صرفاً یک حرکت ملی تقلیل و تنزل بدهند. درست است که در متن این حرکت دفاع از ملّیت، دفاع از سرزمین و وطن بوده است، اما چیزی فراتر از این در جان و روح رزمندگان ما بود. باور آنها در حقیقت دفاع از وطن اعتقادی بود، از سرزمین اعتقادی بود، از انگارهها و ارزشهایی بود که به قول کشفالمحجوب میورزیدند و با آنها زندگی میکردند. گروه مرجع ادبیات دفاع مقدس بهتدریج در حال شکلگیری است و عضوی را مشخص کردهایم که امیدوارم انشاالله در آینده نزدیک که فضای فیزیکی برایمان فراهم شود بهکار گیریم. چون ما هنوز هم جایگاه نداریم، هم جا نداریم که امیدوارم فراهم بشود. گروه بعدی گروه مرجع ادبیات انقلاب اسلامی است که البته من بر این باورم که ادبیات دفاع مقدس جزیی از ادبیات انقلاب اسلامی است، اما چون گسترۀ ادبیات انقلاب اسلامی بسیار وسیعتر است، این را هم ما بهعنوان یک گروه مرجع مشخص و روشن کردیم. گروه چهارم، گروه مرجع بینارشتهای ادبیات انقلاب اسلامی است. میدانیم که ادبیات خود یک هویت بینارشتهای دارد و مباحث جامعهشناختی، روانشناختی، هنر، و... با ادبیات انقلاب اسلامی پیوند پیدا میکنند که طبیعتاً ما باید به آنها بپردازیم. اینها چهار گروه مرجعی هستند که امیدواریم انشاالله در آیندۀ نزدیک فعالیتشان شروع شود.
آقای دکتر، با این توضیح که میفرمایید، کار بس گستردهای در چشمانداز اندیشکده اندیشیده شده است. مثلاً در گروه ادبیات دفاع مقدس، اگر قرار باشد به همۀ ژانرها پرداخته شود، با کار گسترده و فراخی مواجه خواهیم بود؛ ادبیات انقلاب اسلامی و مطالعات بینرشتهای هم بههمینترتیب. میخواهم بدانم که چه تضمینی وجود دارد اندیشکده بتواند در سالهای پیشِ رو به این امور گسترده بپردازد؟ آیا ورود به این حوزهها و مباحث مختلف با توجه به امکانات و مضایق سازمانی متصور هست؟
پرسش بسیار بزرگ و مهمی است. اگر قرار باشد پاسخی به این پرسش بدهیم، یکی از پاسخها این است که ما همیشه باید چشماندازهای وسیع و بزرگ را پیش رو ببینیم، اما براساس توان خودمان عمل کنیم و اگر به همه نمیرسیم، همه را رها نکنیم. گفت: «ما لا یدرک کله لا یترک کله»/ اگر به همۀ یک چیز نمیرسی، همۀ آن را هم رها نکن. اگر قرار بود ما به یکی از این عرصهها بپردازیم و عرصههای دیگر بماند، باز این سوال مطرح میشد که باید اندیشکده دیگری شکل میگرفت، یعنی ما در حقیقت چهار اندیشکده نیاز داشتیم. اما گفتیم در حد وسع و توانمان به همه اینها میپردازیم. شاید این سخنی که طرح میکنم در لابهلایش بهنظر برسد که بیراهه است یا با اصل بحث فاصله دارد، اما من سخت به این موضوع و مسئله معتقدم که همیشه انسانهای بزرگ ناکام هستند و ناکامترین انسانها بزرگترین انسانها هستند. بهیاد میآورم که امام در یکی از سخنان خود میگفت: معالاسف پیغمبر به همه آنچه که میخواست نرسید. خداوند همین نکته را در قرآن به پیغمبر میفرماید:«لَعَلَّکَ باخِع نَفسَکَ اَلّا یَکونوا مُومِنین»/ تو خودت را میکشی که همه مؤمن بشوند، همه نمیشوند، اما ما هم نباید دست برداریم، باید تلاش خود را صورت بدهیم و بر این باور هم هستیم که وقتی انسان تلاش میکند، راههایی فراروی او باز خواهد شد. ما به وعدۀ الهی اعتقاد داریم که «وَالَّذینَ جاهَدوا فینَا لَنَهدیِّنَهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اللهَ لَمَعَ اَلمُحسِنینَ»/ هرکس در راه ما قدم بردارد، ما راهها را برایش باز میکنیم. امیدوار هستیم که بتوانیم اینها را محقق کنیم، ولی بله، ممکن است همه اینها محقق نشود، اما اگر 20 درصد هم محقق بشود، بهتر از آن است که اصلاً نباشد. ما نباید بین صفر و صد حرکت کنیم. یا باید بگوییم همه باید باشد یا اگر همه نباشد، اصلاً نباشد. نه، ما هر مقداری که بتوانیم گام برداریم، انشاالله در این زمینه کار خواهیم کرد و معتقد هستیم که دیگران اگر دریابند که این حرکت آغاز شده، به کمک خواهند آمد و من مطمئنم که اتفاقات خیلی خوبی رخ خواهد داد. درعینحال این گروهها بههمپیوسته هستند. یعنی تفکیک اینها بیشتر یک تفکیک نظری است. اما در عینیت و در واقعیت کاملاً به هم متصل هستند و به هم کمک خواهند کرد. پس، ما در این چهار گروه نوعی یگانگی و یکپارچگی هم میبینیم و امیدواریم که انشاالله به هم کمک کنند و راهم برای ما باز شود که بتوانیم اتفاقاتی را در این زمینه رقم بزنیم.
آقای دکتر، برای بحث دانشگاه و بهخصوص رشته ادبیات پایداری، که در فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری هم بوده است، قطعاً فعالیتهایی برایش درنظر گرفته خواهد شد. میخواهم بدانم بهطور مشخص چه برنامههایی برای رشته ادبیات پایداری اندیشیده شده است؟ آیا برنامههایی همچون حمایت از پایاننامهها، رسالهها یا تألیف کتابهای درسی درنظر گرفتهاید؟
برای این موضوع و مسئله، ما چند راهکار را پیش رو قرار دادیم . نکته اول این است که در خود هیئت امنا، بخشی از کسانی که حضور دارند مرتبط با این موضوع و مسئله باشند. خوشبختانه، آقای دکتر امیری خراسانی، که باید ایشان را بهگونهای بنیانگذار این جریان بدانیم، در مجموعۀ ما حضور دارند. کار دومی که کردیم این بوده که مجموعه واحدهای درسی را پیش رو قرار دادیم و بررسی کردیم و حتی در اصلاح و بازنگری این برنامه براساس آنچه مصوب وزارت علوم است همکاری داشتیم و پیشنهاد دادیم کتابهای جدیدی افزوده شود، حتی واحدهای درسی جدیدی را پیشنهاد دادیم و نوعی تعامل و همفکری برای اصلاح برنامه صورت گرفته است. در این زمینه عناوین پانزدهگانهای از برنامۀ درسی استخراج کردیم و قرار است برای تولید این 15 اثر، به نسبت توانی که اینجا خواهیم داشت و بودجهای که دراختیار ما قرار میگیرد، با دانشگاهها تعامل کنیم. یعنی با دانشگاهها عقد قرارداد خواهیم داشت. اصرار ما هم این است که در فرایند این قراردادها، با استادان همفکری و همراهی داشته باشیم. متأسفانه بهسبب وضعیت خاص کرونا و تعطیلی دانشگاهها، فقط میتوانیم با فردفرد این استادان ارتباط برقرار کنیم. دانشگاه دایر نیست که فرصت نشستهایی را با این استادان فراهم کنیم، اما این کار را الان شروع کردهایم و 15 عنوان استخراج شده است. 15 عنوان به معنای این نیست که ما به 15 نفر بدهیم؛ ممکن است هر عنوانی دو یا سه تولید داشته باشد و بهخصوص براساس تجربههایی که در تألیف کتابهای درسی دارم، ممکن است به تیم تألیف فکر کنیم. یعنی گاهیاوقات یک عنوان خود اجزایی دارد که ممکن است در حوزۀ تخصص یک فرد نباشد، لذا ما از چندین نفر بتوانیم بهرهگیری و استفاده کنیم. بد نیست که عناوین این 15 عنوان را هم در اینجا ذکر کنم: سبکشناسی ادبیات پایداری؛ سیر تحول ادبیات انقلاب اسلامی؛ مرجعشناسی و روش تحقیق در ادبیات پایداری؛ جغرافیای تاریخی ادبیات پایداری ایران؛ تاریخ تحلیلی ادبیات معاصر (با تکیه بر ادبیات انقلاب اسلامی)؛ حماسههای مذهبی و تاریخی؛ شناخت ادبیات دفاع مقدس؛ ادبیات نمایشی و ادبیات پایداری؛ جامعهشناسی ادبیات دفاع مقدس؛ مبانی ادبیات پایداری؛ تحلیل متون نظم پایداری؛ تحلیل متون منثور پایداری؛ تاریخ تحلیلی ادبیات پایداری فارسی؛ مطالعات تطبیقی ادبیات پایداری ایران و جهان؛ جغرافیای ادبیات دفاع مقدس.
اگر خاطرتان باشد، در همایش پژوهش با حضور استادان ادبیات دانشگاهها که در دانشگاههای یزد و الزهرا برگزار شد، گروههای تألیف برای نگارش واحدهای درسی مشخص شدند.
بله، ولی متأسفانه بهسبب اینکه بنیاد حفظ آثار نتوانست کار را ادامه دهد، این گروهها متوقف شدند. اما آن دو نشست به ما خیلی کمک کرد که استادان را بشناسیم و هنوز ما با بعضی از آنها ارتباط داریم. حتی بعضی از آنها کار را تا یک حدی پیش برده بودند و رها کردند. ما هم از این مجال و فرصت میتوانیم استفاده کنیم و ارتباط ما هم با این تولیدات فرایندی خواهد بود نه برآیندی. شما میدانید گاهیاوقات سفارش یک کار را به کسی میدهند و او در پایان اثر را ارائه میدهد. اگر اثر او سازگار با سرفصلها نباشد یا ضعفهایی داشته باشد، شما حداکثر میتوانید اصلاحات جزیی انجام دهید. اما اگر این ارتباط فرایندی باشد، مثلاً استاد را دعوت کنیم با هم گفتوگو کنیم، بحث و بررسی کنیم و طرح روشنی از او بخواهیم و بعد در باب آن طرح گفتگو کنیم، کاری سختهتر و ساختهتر فراهم خواهد شد. الان یکی از این کارها صورت گرفته و ما گفتوگوی آن را هم با آقای دکتر مهدی کاموس انجام دادهایم که در ارتباط با بحث تعاریف است. ما هنوز در باب تعریف ادبیات پایداری اختلافنظرهایی را میبینیم. شما میدانید تعریف، تعیینکننده همۀ مسائل بعدی خواهد بود، یعنی اگر کسی ادبیات پایداری را تعریف کند که همان ادبیات انقلاب است، یک اتفاق خواهد افتاد و اگر ادبیات پایداری را گستردهتر از این ببیند، اتفاق دیگری خواهد افتاد. اینها را ما مشخص کردهایم و قرار است ایشان این کار را صورت دهد. طرح را ایشان عرضه کردند و در مورد طرح چند جلسه بحث و گفتوگو داشتیم. پس این یک بحث و مسئله است.
برای تولید آثار دانشگاهی نیز، سلسله نشستهایی را تعریف کردهایم، یعنی قرار است عنوانهایی را مطرح کنیم و آنها را در اختیار صاحبنظران قرار دهیم و بعداً نشستهایی برگزار کنیم که حاصل خود این نشستها به یک اثر تبدیل خواهد شد. عناوینی که تاکنون مشخص شده است بدین شرح است: مسئلۀ مسئله، ابعاد و پیوستارها؛ روش و فرایند رسیدن به مسئله؛ در ادبیات انقلاب اسلامی با چه مسائلی مواجه هستیم؟؛ در ادبیات دفاع مقدس با چه مسائلی مواجه هستیم؟؛ چگونه باید به مسائل ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پرداخت؟؛ در مسئلهشناسی ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با کدام چالشها مواجه هستیم؟؛ در تدوین و تألیف ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با چه مسائلی مواجه هستیم؟؛ گرایش ادبیات پایداری در دانشگاهها و مسائل آن؛ زبان فارسی، ادبیات انقلاب اسلامی و مسائل آن؛ و زبان فارسی، ادبیات دفاع مقدس و مسائل آن. این دو شکل کار را برای آینده تدارک دیدهایم.
اما مقدمۀ کار این بود که ابتدا اطلاعشناسی کنیم. این اطلاعشناسی و شناخت نویسندگان و آثاری که در این زمینه وجود دارد، نیازی اساسی و جدی برای ما بود. شناخت چهرههایی، چه در تهران چه در استانهای مختلف، که میتوانند در این زمینه کمک کنند و اثر تولید کنند. نباید از توانمندیهایی که در استانها داریم غفلت کنیم و خوشبختانه اینها را شناسایی کردهایم و بهتدریج با آنها ارتباط برقرار میکنیم و این بانک اطلاعاتی را بهعنوان نیاز اساسی تکمیل میکنیم. در کنار این موضوع و مسئله، بانک پژوهشها است. این هم خوشبختانه صورت گرفته است و تقریباً پژوهشهای شعر را شناسایی کردهایم و چهرههایی را که میتوانند در این موضوع به ما کمک کنند مشخص کردهایم. در مرحلۀ بعد، حوزۀ پژوهشهای خاطره و پژوهشهای ادبیات داستانی است که امیدواریم طی چند ماه آینده در هیئت یک کتاب آماده و عرضه شود. چون وقتی ما پژوهشگر را دعوت میکنیم که در این حوزه کار کند، مناسب این است که منابع را هم به او معرفی کنیم. پس نوعی یاری و پشتوانۀ علمی برای هرکدام از پژوهشگران فراهم میکنیم.
اقدامات حمایتی اندیشکده در بحث دانشجویی به چه صورتی خواهد بود آقای دکتر؟
بله ، ما محورها و موضوعاتی را مشخص کردهایم که اکنون دستکم نزدیک به 30 محور و موضوع است. به اضافه آن ساحتهای مطالعاتی که پیشتر صورت گرفته و یک کار دیگری تحت عنوان «مقولههای پژوهشی اردوگاهی» که تقریباً بیش از یک سال و نیم وقت مؤسسه پیام آزادگان را گرفت. این مقولههای پژوهشی را در اختیار دانشجویان قرار میدهیم و حمایت میکنیم. یکی از موضوعات خیلی مهم که خود بنده سخت در این زمینه تلاش میکنم، ارتباط و تعامل با مجموعههایی است که هم ما میتوانیم به آنها کمک کنیم هم آنها به ما. مثلاً با بنیاد ملی نخبگان، کتابخانه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ارتباط برقرار کردیم. هرجا احساس کنیم که توان و امکانی وجود دارد و میشود از آن استفاده کرد، این ارتباطها را برقرار میکنیم تا انشاالله در یک همافزایی بتوانیم فضای مناسبتر، بهتر و پرشتابتری را برای آینده رقم بزنیم. ذکر نکتۀ دیگری را اینجا ضروری میدانم. در این مدت، تلاش شد تا با توجه به تعطیلی مراکز آموزشی، مجموعهای دهجلسهای در زمینۀ ادبیات پایداری ضبط کنیم و قرار است برای ارائه در دانشگاهها و مراکز پژوهشی پخش شود. قصد داریم از استادان دیگری هم دعوت کنیم تا در این موضوع، مطالب ارزشمندشان را ضبط و در اختیار دانشگاهها و دانشجویان قرار دهیم.
خود اندیشکده این حمایت را در دستور کار دارد یا سعی میکنید از کمک نهادها استفاده کنید؟ مثلاً از پایاننامهها حمایت مالی یا معنوی میکنید؟
بله، در دستور کار داریم که به پایاننامهها بهخصوص رسالههای دکتری کمک کنیم، البته در شکلگیری و فرایند کار. این حمایت شروع شده است و دانشجویانی به اینجا مراجعه میکنند، با آنها گفتوگو میکنیم و اول موضوع را پیشنهاد میدهیم. حرکت ما انفعالی نیست، یعنی اینکه دانشجو بیاید و بگوید که من چنین موضوعی دارم و شما کمک کنید. اینکه ما کمک علمی و کمک معنوی یا در آینده کمک مالی کنیم نیست. نه، ما میخواهیم فعالانه وارد شویم و این، محصول مطالعۀ دقیق در حوزۀ تولیدات است که من پیشتر اشاره کردم، اینکه بعضی جاها بهشدت فربه شدهایم و در برخی عرصهها بسیار ضعیف و لاغر هستیم، بهخصوص عرصههای نظری و پژوهشی که گاهی اوقات ممکن است آثار تولیدی در آنها انگشتشمار باشد. برای روشن شدن بحث مثالی میزنم. ما پدیدهای به نام مزارنوشتهها داشتیم که متأسفانه ضربه هولناکی خورد. بخشی از فرهنگ این ملت را مزارنوشتهها یا مزارسرودهها تشکیل میدهد که گاهیاوقات به سفارش خود شهید بوده است. بحث همسانسازی در کشور مطرح شد و بخش عمدهای از اینها از بین رفت. شاید اگر الان بخواهیم بررسی کنیم، سه یا چهار کار بیشتر مثل آواز پر ملائک در این زمینه صورت نگرفته است و محدود هم بوده است. ما نیازمندیم این بخش از هویت فرهنگی دفاع مقدس را به نسلهای آینده بشناسانیم. این کار نیازمند کار، مطالعه و پژوهش است و اگر کسی از این مسئله استقبال کند ما کمکش خواهیم کرد، هم کمک علمی، هم معنوی و هم کمک مالی.
ولی درحالحاضر مشخص نیست که این حمایت به چه شکلی انجام میگیرد، بهخصوص در بخش حمایت مادی؟
بله، بررسی میکنیم که آن را کاملاً معلوم کنیم. اما در مجموعۀ مؤسسه پیام آزادگان این را مشخص و روشن کردهایم. اگر خاطر شریف شما باشد، زمانی که در بنیاد حفظ آثار نشر ارزشهای دفاع مقدس بودیم، این را کاملاً معلوم کرده بودیم. مثلاً میگفتیم که اگر صرفاً پایاننامه یا رساله دکتری را به ما بدهند و ما دریابیم که چندان ارزشی ندارد، مثلاً حداقل مبلغ سیصد یا پانصد هزار تومان میدهیم. اگر دیدیم کیفیت آن یک مقدار بهتر بود، مثلاً میگفتیم هفتصد هزار تومان و اگر مناسبتر بود، چاپ میکنیم. انشاالله سعی میکنیم این شیوه را در اینجا نیز بهکار بگیریم.
آقای دکتر، برای اطلاعرسانی و ارتباط دانشگاهیان و پژوهشگران با اندیشکده آیا راهی اندیشیده شده است یا خیر؟ منظورم طراحی سایت یا نشریه است؟ دانشگاهیان و پژوهشگران به چه صورت باید با شما مرتبط شوند؟
دریغا که تاکنون بیشتر به صورت یکسویه بوده است. یعنی ما سعی کردیم برویم سراغ دیگران و موقعیت خاصی که الان در آن بسر می بریم، امکان این ارتباط را فراهم نیاورده است و این ارتباطاتمان هم ارتباط حضوری نیست. ما نتوانستهایم سراغ آنها برویم، همانطور که عرض کردم دانشگاهی وجود ندارد که الان برویم با آنها وارد گفتوگو شویم، اما با بعضی افراد، صاحبنظران ارتباط داشتهایم و گفتوگو کردهایم، حتی بعضی از آنها را به اینجا دعوت کردهایم و الحمدلله این گفتوگوها نتایجی هم داشته است. ما در این مدت فقط یکی دو نشست کوتاه رسانهای یا گفتوگوهای مجازی با رسانهها داشتهایم، اما متأسفانه هنوز فرصتی برای نشست مناسب خبری، که اندیشکده را معرفی کند، فراهم نیامده است و خود حوزه هنری که باید این تلاش را انجام دهد که مجموعه را بشناساند، تاکنون انجام نداده است. انشاالله «اندیشهنامه ادبیات پایداری» اولین پوشش منظم و سامانیافتۀ ما برای شناساندن اندیشکده ادبیات پایداری به جوامع علمی و ادبی است که قدمهای اول آن برداشته شده است.
سپاسگزارم از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید. بیش از این وقت شما را نمیگیرم. بهعنوان سوال آخر، اگر نکتهای باقی مانده است یا سوالی بوده که من نپرسیدم بفرمایید؟
مسئله بسیار مهمی که پیش روی اندیشکده ادبیات پایداری است، این است که بهسبب وجه تأسیسیاش هنوز در سازمان و در سامان حوزه هنری تعریف نشده است و طبیعتاً هم زمانبر است و هم توانبر از ما و تا مشخص شدن آن، ما در حال تلاش و تکاپو هستیم و امیدواریم که این مسئله هرچه زودتر صورت بگیرد.
نکته بسیار بزرگ و مهم دیگر هم این است که هنوز تشکیلات ما شکل نگرفته است. تمام تلاش ما این است که هرچه زودتر سازمان و هندسه کار را برای خودمان روشن کنیم و تصویر مشخصی را پیش رو داشته باشیم که امیدوارم به لطف و عنایت الهی بتوانیم در این زمینه قدمهای مؤثری برداریم.