سردبیر

سخن سر دبیر

ادبیات داستانی پایداری

دکتر جواد کامور بخشایش

ادبیات داستانی پایداری شاخه‌ای از ادبیات است که در ایران پیشینه‌ای کهن دارد و در آن از رشادت‌ها، شجاعت‌ها و ایثار ملتی روایت می‌شود که در دوره‌های گوناگون به دفاع از دین، هویت، سرزمین و آرمان‌های  خود برخاسته‌اند و نقش‌آفرین بوده‌اند.

ایران در سراسر تاریخ گذشتۀ خود همواره با فراز و فرودهایی روبرو بوده است و در این میان جلوه‌های بسیار درخشان و باشکوهی از ایستادگی و پایداری، به دست مردم این سرزمین در صفحات تاریخ رقم خورده است، و گوشه‌هایی از این درخشندگی و شکوه نیز با هنرمندی صاحبان قلم، در قالب داستان، در ذهن و ضمیر خوانندگان به‌زیبایی نقش بسته است، و به عنوان هویتی جاودانه برای آیندگان به یادگار گذاشته شده است.

در صفحاتی از این تاریخ پر فراز و فرود، یعنی در دوران دفاع مقدس، داستان پایداری، همچون گونه‌های دیگر ادبی، با دگرگونی‌های اساسی روبرو شد و رنگ و بویی تازه‌ یافت؛ زیرا با غنای موضوعی و محتوایی، به خیال‌پردازی و بهره‌گیری از تخیّل کمتر نیازمند بود، و با نزدیک شدن به گونۀ استناد، رویکردی نو در مضمون و محتوا پدید آورد.

کوتاه‌زمانی بعد، با رویش جریان‌های ادبی نوپدید، داستان پایداری یا داستان جنگ رفته‌رفته از جلای بیشتری برخوردار شد، و کوشش‌های جریان‌های ادبی در آغاز فعالیت‌های خود، با رصد محتوا و مضمون داستان دفاع به بار نشست، و دستاوردهایی در عرصه‌ها و سطوح گوناگون داستان به ارمغان ‌آورد، به گونه‌ای که  می‌توان گفت در آن هنگام، رویکرد غالب به جنگ، دفاع، و آن هم دفاعی مقدس بود.

با گذشت زمان، رویکرد برخی از جریان‌ها به داستان پایداری تغییر یافت و توجه به تلخی‌ها، مصیبت‌ها و خشونت‌های ناشی از جنگ، بر رشادت‌ها و مقاومت‌ها پیشی گرفت و عملاً معنای دفاع از میان رفت و ماهیت جنگ به عنوان پدیده‌ای ناپسند و منفی مورد نقد قرار گرفت. این رویکرد در برخی از آثار این دوره  نمایان است، و ما امروزه از این جریان‌ در جامعه با عنوان جریان ادبیات سیاه یا ادبیات ضد جنگ نام می‌بریم.

گفتنی است داستانِ جنگ در ایران، آغازی موفق و کامیاب داشته است، و این امر یکی از ویژگی‌های ممتاز این‌ گونۀ ادبی است؛ چرا که در بیشتر اوقات نویسندگان این داستان‌ها خود از رزمندگان خط مقدم جبهه بوده‌اند، و درک فضا و اتمسفر میدان جنگ و انتقال درست و هنرمندانۀ آن به مخاطب در فضای داستان، تنها از عهدۀ این رزمندگان برمی‌آمده است، که این امر در مسیر داستان‌نویسی ادبیات دفاع مقدس تحقق یافت و در ادامۀ مسیر نیز جریان‌ساز شد.

داستان دفاع مقدس در این دوران، انگیزه‌ای شد برای بیان ارزش‌های الهی و انسانی که می‌کوشید با نشان دادن نقش انسان ایرانی در جنگ ارزش‌ها، چهرۀ انسانی جنگ را به تصویر کشد و فدا شدن انسان در راه آرمان‌ها و ارزش‌ها را بنمایاند. در این گونۀ ادبی انسانِ باورمند ایرانی، با تکیه بر توشۀ عظیم باورهای الهی اسلامی خود، در برابر دشمن می‌ایستد و خط مقدم جبهه را مرکز تحول درونی و فضایی عرفانی تصور می‌کند که با گذر از آن می‌تواند از همۀ تعلقات و وابستگی‌های دنیایی نیز بگذرد.

این رویکرد و نگرش به داستان راه می‌یابد و به ادبیات متعهد در تکمیل کردن سازه‌ها و عناصر خود یاری می‌رساند. قهرمان این گونه داستان، انسانِ دغدغه‌مندی است که افزون بر دغدغۀ وطن، دغدغۀ دین و ارزش‌های الهی و انسانی را هم در درون خود دارد، و با تأثیرپذیری از باورهای دینی خود به رویارویی با دشمن می‌شتابد و سرانجام به شهادت می‌رسد. در این باور، شهادت آغاز رهایی از همۀ وابستگی‌های  دنیوی و تعلّقات نفسانی و جسمانی، و گام نخست پیوستن به حیّ و هستِ مطلق است، و در این‌ چارچوب مفهوم «آمیختگی عرفان و حماسه» معنا می‌یابد.

بررسی دقیق مفهوم‌شناسی ادبیات داستانی پایداری، و درک درست مقوله‌ها، سازه‌ها ،مؤلفه‌ها، شاخصه‌ها و عناصر آن، ارائۀ تصویری دقیق‌تر از سیر تاریخی فرآیند پیدایی و بالندگی این گونۀ ادبی، و واکاوی جریان‌های پدید آمده از دل این ادبیات، ضرورتی بود که اندیشه‌نامۀ ادبیات پایداری را بر آن داشت تا شمارۀ تازۀ خود را به این مقوله اختصاص دهد و با ژرف‌نگری در تاریخ پر فراز و فرود این گونۀ ادبی، مخاطبان را با ابعاد تازۀ آن رویارو نماید.

ضرورت دوم، آگاهی از وضعیت ادبیات جنگ در عراق بود که همچنان در هاله‌ای از ابهام مانده است؛ چرا که آشنایی با فعالیت‌های ادبی نویسندگان آن کشور در موضوع جنگ ایران و عراق یکی از ضرورت‌های اساسی در شناخت و سیاست‌گذاری ادبیات داستانی پایداری است.  

 در پایان، ضمن سپاس از تمامی استادان و صاحب‌نظران  که در این شماره ما را همراهی کردند، امید است این تلاش‌ها گامی هرچند کوچک در جهت معرفی بهترِ ادبیات داستانی پایداری باشد، و در عین حال رضایت الهی را نیز به همراه داشته باشد.