گفت و گو

دکتر مجتبی رحماندوست

پرونده ویژه : ادبیات مقاومت

.دکتر مجتبی رحماندوست زادٔه سرزمین شاعرخیز و ادیبپرور همدان هستند، سرزمینی كه ادیبانش در عصر انقالب به خصوص در حوزٔه خاطرهنگاری و حفظ ارزشهای ادبی انقالب اسالمی و دفاع مقدس سهمی بزرگ و قابل اعتنا و توجه داشتهاند. ایشان شاعر، نویسنده و پژوهشگر هستند و آثار ارزشمندشان گواه روشن این مسئله است. دکترای تخصصی ادبیات عربی و مهندسی راه و ساختمان )عمران( دارند و سالها در عرصه های گوناگون اجرایی حضور داشته و تأثیرگذار بوده اند. دكتر رحماندوست جانباز 70 درصد جبهه های جنگ هستند. در سال 1362 به درجٔه جانبازی رسیدهاند و دفاع مقدس را با تمام وجود همراه خود دارند. آثار ارزندٔه دکتر رحماندوست نشانگر شناخت ایشان از حوزههای پژوهشی و عرصه های گوناگون ادبیات است كه از آن جمله می توان به مفتاح التفاسیر )۱۳۷۰(، مسافر )۱۳۷۴(، یک جفتونیم )۱۳۸۱(، میل لیلی )۱۳۸۳(، سفر غریب )۱۳۸۵(، روشی نو در آموزش مبادی العربیه )۱۳۸۶(، تفاسیر قرآن کریم )۱۳۸۶(، تفسیر به رأی )۱۳۸۶(، نگهبان غار )۱۳۸۷(، مفقود سوم )۱۳۸۷(، سه پدیده در آینه رمان )۱۳۸۸( اشاره كرد. مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، معاونت فرهنگی و هنری بنیاد مستضعفان و جانبازان، دبیركلی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، مدیرعاملی مجمع خیرین کشور، مشاورت رئیس جمهور در امور ایثارگران، عضویت در فرهنگستان هنر و هیئت امنای اندیشکدٔه ادبیات پایداری از جمله مسئولیت های گذشته و حال ایشان است. تحریریٔه اندیشه نامه پایداری گفت وگویی با ایشان ترتیب داده است كه تقدیم نگاه خوانندگان فرهیخته میشود

.دکتر محمدرضا سنگری: اعوذ بــاالله مــن الشــیطان الرجیــم بســم الله الرحمن الرحیــم. شــب والدت باســعادت رســول اکــرم خاتم االنبیــاء (ص) ( و امــام صــادق )ع( را خدمــت شــما تبریک عرض میکنم و از شــما سپاسگزارم که محبت و لطف فرمودید در محضر شما باشیم و از این مجالی که فراهم آمــده بهره گیری کنیــم و در باب موضــوع ادبیات انقلاب اســامی و دفــاع مقــدس، ادبیــات پایــداری، ادبیــات محــور مقاومــت به ویــژه ادبیــات فلســطین از محضــر حضرتعالی اســتفاده کنیم. با ایــن توضیحات و زمینه ها، اگر اجازه بفرمایید به ســراغ پرسشهای خود برویم. اولین پرسشــی که خدمت شــما مطر ح میکنیم این است که اگر قرار باشد شما ادبیات انقلاب اسالمی را تعریــف کنیــد، تعریــف شــما چیســت؟ درحال حاضــر یکی از بزرگترین چالش هایی کــه پیش رو داریم بحث ٔ تعریف تعریف اســت و با نوعی تشــتت و تکثر در حــوزه مواجه هستیم؛ بعضی از این تعریف ها ذوقی است که ٔ طبیعی هم هســت و هر مقوله ای به خصــوص در حوزه هنر همیشه با تکثر تعریف مواجه است. شاید اگر قرار ٔ تعاریف شــعر را جمع آوری کنند، چند مجلد باشــد همه ً ذوقی است. به عنوان کتاب شود که بعضی از آنها کامال مثــال، زنده یــاد دکتــر ســید حســن حســینی میگویــد: ً غرق شدن »شــعر شــیرجه رفتن در یک شــبنم و احیانا است.« تقاضا داریم تعریف خــود را از ادبیات انقلاب اســلامی و در کنــارش ادبیــات دفــاع مقــدس بفرماییــد تــا بعد از آن بــه بحــث مشــخصات ایــن حــوزه بپردازیــم. بــه زعم شــما ادبیــات دفــاع مقــدس و انقلاب اســامی بــا چــه شــاخصه هایی شــناخته می شــوند؟ اگرچــه شــما در آثارتــان تعاریفی عرضــه داشــته اید، ولی دور نیســت که َک بردارنــد َ ــر هرچــه مــا پیشتــر می آییــم ایــن تعاریــف ت و ما بــه تعاریــف تــازه برســیم، یعنــی پدیده های تــازهای ٔ ادبــی خلــق می شــود بــه تغییر ٔ یــک حــوزه کــه در عرصــه تعریــف میانجامــد. بنــده بارهــا گفتــه ام کــه صــد ســال پیش شــعر را یک گونــه تعریــف میکردند و امــروز دیگر آن تعریف مشــهور خواجــه نصرالدین طوســی پذیرفته نیســت. چون پدیده هــا و اتفاقــات تازهای در شــعر رقم خورده و باعث شــده اســت تعریف شــعر عوض شــود. امروزه شــعر نیمایی و شــعر ســپید را همــه پذیرفته اند و بــا پذیــرش ایــن حوزه هــا، دیگــر آن تعریــف از شــعر ّ ی ّ ــل و مــوزون و مقف کــه بگوییــم پدیــدهای اســت مخی ّ لــش مانده اســت، اما مــوزون و پذیرفته نیســت. مخی ّ ی بودنش تغییر پیدا کرده است. مقف دکتر مجتبی رحماندوست: بســم اهلل الرحمن الرحیم. خدمت جمع ســلام عرض می کنم و این ایــام را تبریک میگویم و امیــدوارم پیروان واقعــی رســول اکــرم )ص( و امــام صــادق)ع( باشــیم و انشااهلل که خدا شهادت را قسمت این جمع کند. فصلنــامه اطلاع رســـانی و اطلاع شنـاسی اندیشـکده ادبـــیـــــــــــــات پـــــــــایـــــداری شماره سوم | فروردین۱۴۰۱ 8 پرونده ویژه هنر انتقال حس تجربه شده است و این هنر مانند تعریف شعر، خود به اندازٔه یک کتاب مفصل تعریف دارد. بنده فرض را بر این داشتم که داستان زیرمجموعٔه هنر است، زیرا هر نوشته ای داستان نیست. در واقع، نوشتٔه هنری میشود داستان و اینكه گفتم هنر، انتقال حس تجربه شده است، در مورد داستان هم صدق میکند. داستانی که حس تجربه شده را انتقال دهد و هنری باشد، داستان است وگرنه نوشتٔه مکتوب و منثور زیاد داریم. حتی اخیرا ً گفته اند ملاحظاتــی كــه مدنظــر شــما بــرای ایــن گفت وگــو اســت، در مصاحبــه ای كــه ســالها پیــش بــا جنــاب آقــای زاهــدی مطلــق داشــتم و در كتــاب نســل بــاروت منتشــر شــد وجــود دارد. یــا در كتاب درباره ادبیــات و هنری دینی آقای حــداد مطالبــی در ایــن زمینه نوشــته شــده اســت. یا اینكه من در ســال 1372 دبیــر ســمیناری به نام »بررســی رمــان جنــگ در ایران و جهــان« در كرمانشــاه بــودم. تلقــی خــود مــن ایــن اســت كــه ٔ جنگ نویســندگانی كه بــه مقولــه اقبــال كردنــد بعــد از این ســمینار دوبرابر شــد. افرادی را فرســتادیم تــا رمانهــای جنــگ كشــورهای دیگر را بخرنــد. برای نمایشــگاهی كــه در كرمانشــاه ترتیــب دادیــم، حــدود هــزار عنــوان رمــان جنــگ از كشــورهای مختلف عرضه شــد كه باعث تعجب و حیرت نویسندگان شده بود. منظــور شــما را از ســؤالتان در خصــوص چیســتی مســائل ادبیــات جنــگ و انقلاب به درســتی متوجــه نشــدم. احســاس كــردم بایــد مســئله را ُوا ل َ َ ْســأ َ ت مســاوی شــیء بگیــرم: ل ْ . ُم ك ْ َ ُســؤ ْ ت ُــم ك َ َ ل ْ ــد ب ُ ْ ت ِن َ إ َ اء ْ ــی ش َ ْ أ َ ــن ع یعنــی داســتان چــه شــیئی اســت و چــه عناصــری دارد؟ وقتــی در ٔ هنــر صحبــت جلســات دربــاره میشود، من می گویم: هنر انتقال حــس تجربه شــده اســت و ایــن هنــر ماننــد تعریف شــعر ، خــود به ٔ یــک کتــاب مفصــل تعریف انــدازه دارد. بنده فــرض را بر این داشــتم ٔ هنــر کــه داســتان زیرمجموعــه اســت، زیرا هر نوشــته ای داستان ٔ هنــری نیســت. در واقــع، نوشــته می شــود داســتان و اینكــه گفتــم هنــر ، انتقــال حــس تجربه شــده است، در مورد داستان هم صدق میکنــد. داســتانی که حــس تجربه شــده را انتقــال دهد ٔ مکتوب  و هنری باشــد، داستان اســت وگرنه نوشــته ً گفته اند کــه در به کار بردن منثور زیــاد داریم. حتی اخیــرا ٔ رمــان تردیــد وجــود دارد که آیــا رمان همــان تعبیر کلمه