گفت و گو

گفت و گو با دکتر احمد امیری خراسانی

مسئله و مسئله شناسی

ادبیات پایداری به‌واسطه مضمون و درون‌مایه‌اش، که ایستادگی در برابر جریان‌های ضد آزادی و مبارزه علیه ظلم است، شناخته می‌شود. بیان دردمندی قشرهای ضعیف و ملت‌هایی که قربانی نظام استبدادی شده‌اند، القای امید به ایستادگی برای رهایی، ارج نهادن به جان‌باختگان راه آزادی و نوید دادن پیروزی در آینده، ازجمله مضمون‌ها در مقوله ادبیات پایداری است.
این گونه از ادبیات امروزه در قالب‌های مختلفی همچون پژوهش، شعر، داستان، خاطره‌نگاری و روایت‌گری ظهور و بروز پیدا کرده و رشته‌های دانشگاهی، نشریات تخصصی و کنگره‌های ملی و بین‌المللی با محوریت ادبیات پایداری شکل گرفته است.
دکتر احمد امیری خراسانی، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، در گفت‌وگویی اختصاصی، دربارۀ جریان شکل‌گیری مقوله ادبیات پایداری، کنگره ادبیات پایداری، رشته دانشگاهی ادبیات پایداری و نشریات مرتبط با این موضوع، همچنین بیان اهمیت موضوع ادبیات پایداری و مروری بر تاریخچۀ آن، سخن گفت.
روند شکل‌گیری مقولۀ ادبیات پایداری و کنگرۀ ادبیات پایداری چگونه بود و چه الزامات و ضرورت‌هایی موجب ایجاد و رونق آن شد؟
کنگرۀ ادبیات پایداری نخستین‌بار در کرمان شکل گرفت و فتح بابی شد که این جریان به سایر دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور تسری پیدا کند و متعاقب همان بود که جریانات پایداری هم در بُعد نظریه‌پردازی شکل گرفت که در راستای آن ضرورتی دیده شد که این جریانات مجتمع شوند و اندیشکده‌ای به نام اندیشکده ادبیات پایداری هم شکل گیرد و تقریباً اینها در طول و در راستای هم و در جهت تقویت یکدیگر فعالیت می‌کنند.
در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کرمان، که آن زمان سرهنگ پاسدار مهدی صدفی مدیرکل آن بود، با تلاش و پیگیری ایشان انجمن ادبی دفاع مقدس راه افتاد. جمعی نیز در این انجمن فعالیت می‌کردند و منشأ خیر بودند. بعد از اینکه در سال 1382 به این انجمن دعوت شدم، جمعی از دوستان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان نیز به جمع ما اضافه شدند و جمع ادبیاتی‌ها در اکثریت بود و جلسات نیز تقریباً هر هفته تشکیل می‌شد.
بعد از اتمام مسئولیت سرهنگ مهدی صدفی در بنیاد حفظ آثار کرمان، سرهنگ ابوالحسنی در این کار ما را همراهی کرده و همراهی نزدیکی داشتند. بعد از اتمام مسئولیت ایشان نیز سرهنگ محمود مهدوی‌فرد، که اکنون مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کرمان هستند، این راه را با ما ادامه می‌دهند.
در اینجا باید از اعضای انجمن و همکارانی که در این سال‌ها به تناسب مدت مسئولیت خود ما را یاری کردند، یادی کنیم که اگر همراهی و همکاری این عزیزان نبود، این مهم صورت نمی‌گرفت؛ دکتر محمدصادق بصیری، دکتر محمدرضا صرفی، دکتر عنایت‌الله شریف‌پور، دکتر عباسعلی رستمی‌نسب، احمد یوسف‌زاده، محمدحسین طاهری‌‌زاده و اخیراً دکتر بشیر ذوالعلی و دکتر عیسی مرادی. و نیز کارکنان بنیاد و اعضای اندیشمند و تلاش‌گر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان که در هر سه مجموعه راه‌اندازی گرایش ادبیات پایداری، تدوین کتاب و تدریس در این گرایش و همکاری همه‌جانبه با نشریۀ ادبیات پایداری و برگزاری کنگره‌های هشت‌گانۀ ادبیات پایداری، منتهای تلاش و دلسوزی را انجام دادند که اگر نبود همکاری و همراهی این عزیزان، این مهم شکل نمی‌گرفت و ادامه پیدا نمی‌کرد.
با پیشینه‌ای که از زبان و ادبیات فارسی داشتیم، از سال‌های 75- 76 در همکاری نزدیکی با اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان، در زمینۀ مسائل فرهنگی فعال بودیم و روحیۀ من هم بیشتر متمایل به مسائل فرهنگی بود و همان زمان پایه‌گذار کنگره ادبیات فارسی و فرهنگ عمومی شدیم. فراخوان ملی منتشر شد و مقالات زیادی رسید. با اینکه نخستین دورۀ این کنگره بود، توانست جای خود را باز کند و بنده دبیر علمی کنگره بودم. اما با تغییر مدیریت‌ها در نهایت مجموعه مقالات دوره اول چاپ نشد و کنگره نیز نتوانست ادامه پیدا کند.
معتقد بودیم که مضامین و اندوخته‌های ادبیات غنی و پربار ایران می‌تواند گره‌گشای خیلی از معضلات فرهنگی باشد. ما قبلاً جبهه و نقش‌آفرینی ادبیات را در جبهه دیده بودیم؛ شور و اشعار حماسی برای تقدیر و تشویق رزمندگان که همه آنها از آبشخور فرهنگ حماسی عاشورا سرچشمه گرفته بود. دیدیم که ادبیات چگونه می‌تواند در همۀ زمینه‌ها نقش‌آفرینی کند و به این فکر افتادیم که بستری مهیا کنیم تا ادبیات در خدمت منافع کشور قرار گیرد. ازسوی‌دیگر، می‌دیدیم که ایران در طول تاریخ همیشه در چهارراه حوادث تاریخ بود. منطقه ایران از گذشته تا امروز در جایگاهی قرار گرفته که مدنظر دوست و دشمن بوده، دوستان برای کمک به حفظ ایران و دشمنان چشم طمع داشتند برای مسلط شدن بر منطقه و بهره بردن از منافع مادی آن. وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم این امر را در دوره قبل و بعد از اسلام می‌بینیم. شاید هیچ کشوری به اندازه ایران از گذشته تاریخی پرفرازونشیبی برخوردار نباشد. به اندازه‌ای که ایران مورد تهاجم قرار گرفته، به یقین می‌توان گفت هیچ مردم و فرهنگی مورد این‌همه حمله قرار نگرفته است. قبل از اسلام، حملۀ اسکندر منجر به تشکیل سلسله سلوکیان شد که ایران را متأثر از فرهنگ یونانیان کرد و در دوره ساسانیان هم ایران مورد هجوم اعراب واقع شد و با تغییر فرهنگی کشور تحت سلطه عرب قرار گرفت، ولی در عوض موجب شد دین اسلام که تازه در شبه‌جزیره عربستان شکل گرفته بود، مورد پذیرش مردم ایران قرار گیرد. به قول ملک‌الشعرای بهار:
گرچه عرب زد چو حرامی به ‌ما داد یکی دین گرامی به ‌ما
گرچه ز جور خلفا سوختیم ز آل علی معرفت آموختیم
مردم ایران با آغوش باز اسلام را پذیرفتند، اما قریب دو قرن ایران تحت سیطره نظامی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی اعراب بود که معمولاً حاکمان از دارالخلافه‌ها تعیین می‌شدند و حتی نامه‌نگاری‌ها به زبان عربی بود، اما چون ایرانی‌ها در امور دیوانی بر عرب پیش بودند، در امور دیوانی و کارهای فرهنگی دخالت داشتند. در این دوران و گذشته، رشادت‌ها و دلاوری‌هایی که مردم ایران هم در زمینه نظامی و هم فرهنگی در مقابل بیگانگان از خود بروز دادند در تاریخ ثبت و ضبط شد. تقریباً در مدت دو قرنی که حاکمان عرب بر بلاد اسلامی و ازجمله ایران حکومت می‌کردند و کم‌کم خوی و خصلت آنها از پاکان صدر اسلام فاصله گرفت و قدرت‌مآبی و طائفه‌گری و حکومت‌های موروثی سلطنتی را در سر داشتند و نوع مردم ایران را به‌عنوان بردگان تلقی می‌کردند، این امر با روحیه غرورآفرین و گذشته تاریخی سراسر پرافتخار و مبارزاتی ایرانیان همخوانی نداشت. ما شاهد تلاش و مبارزات سربازان و سرداران و مردم ایران بودیم که به‌صورت قیام‌های خودجوش در مقابل این ستم و بیداد که از حاکمان جدید می‌دیدند، شکل می‌گرفت؛ قیام‌هایی همچون قیام طاهر ذوالیمینین و نیز یعقوب لیث که مدتی به ایجاد حکومت‌های خودمختار و مستقل و مجاهدت‌های پراکنده دیگر در سراسر ایران منجر شد. جنگاوری‌ها و دلاوری‌های طاهر و یعقوب با خلفای روزگار خود بر کسی پوشیده نیست.
اولین حکومت مستقلی که در ایران بعد از حمله اعراب شکل می‌گیرد، حکومت مستقل ایرانی‌الاصلی بودند به نام سامانیان که گرچه به‌طریقی در کنار حاکمان عرب امور ایران را اداره می‌کردند، اما سنگ بنایی برای رسمیت گرفتن حاکمیت ایرانی بر سرنوشت همه‌جانبه خود شد. در همین زمان کم‌کم رشد و شکوفایی زبان و ادبیات فارسی شکل می‌‌گیرد و یک نوع مقابله فرهنگی ادبی با وضع موجود ایجاد می‌شود. بعد از سامانیان باز متأسفانه ایران دچار تاخت‌و‌تاز اقوام بیگانه شده و باز رنجی بر رنج‌های آن‌ اضافه می‌شود. ترکان شمال شرقی ایران به طمع مال و ثروت و تسلط بر ایران کشور را مورد تاخت‌وتاز قرار می‌دهند و مدتی نیز بر امورات مملکت حاکم می‌شوند. بعد از سامانیان، غزنوی‌ها بر ایران حاکم و دو شخصیت معروف سبکتگین و مخصوصاً محمود غزنوی با آن خشونت طبعش و کشورگشایی‌هایش در تاریخ برای خود جایگاهی پیدا کردند. البته در همین گیرودار به‌ویژه با لشکرکشی‌های محمود به هندوستان، ما شاهد انتشار زبان و شعر و ادب فارسی در شبه‌قاره هند هستیم. بعد از غزنویان، ترکان دیگری همچون سلجوقیان و خوارزمشاهیان و سرانجام مغول بر این مرزوبوم مسلط می‌شوند. به‌ویژه در ایام مغول که در واقع دوران سیاه و قرون‌وسطای ایران رقم می‌خورد. در این ایام، شاهد غارت، کشتار و... هستیم. بناهای تاریخی، اماکن فرهنگی و مذهبی مثل مساجد و مدارس نابود و رسالت آنها به سخره گرفته می‌شود. کتابخانه‌ها طعمه حریق و نابود می‌شوند. قتل و اسر، به‌ویژه در حمله مغول، سراسر ایران را فرا می‌گیرد. تنها بعد از مغول شاهد روی کار آمدن حکومتی دینی به نام صفویان هستیم که تقریباً عامل محرک مردمی که همان مذهب باشد به‌وسیله این سلسله ظهور پیدا می‌کند و نهایتاً بعد از صفویان، نادرشاه افشار و بعد زندیه و بعد قاجار و نهایتاً دوران پهلوی.
کشور ما در این گذر تاریخی، یا دچار هجوم و تجاوز بیگانگان بوده یا گرفتار استبداد و ظلم داخلی به‌طوری‌که اگر در هر برهه‌‌ای از این تاریخ کورسویی از نجات و استقلال به‌وجود می‌آمد، دوران کوتاهی داشت و باز گرفتار ترفندها و سیاست‌های حاکمان نادان داخلی و مکر و حیله عوامل خارجی بودیم، به‌ویژه در اواخر دوران قاجار که نفوذ و تسلط فرهنگ غربی و تجاوز آشکار و پنهان آنها نیز بر همه دردها اضافه شد. در تمام این دوران می‌بینیم که بخش‌هایی از کشور جدا می‌شود و مردم ما اسیر دست دوستان و حاکمان نادان و دشمنان و بیگانگان دانا شده بودند.
در همۀ این کشمکش‌های سیاسی و جنگی و ... شاهد رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌های اقوام و سرداران ایرانی هستیم که به هر نوعی و هر طریقی که برایشان مقدور بود در مقابل استبداد داخلی و تجاوز خارجی، صف‌آرایی و استقامت و پایداری کردند؛ ازجمله رشادت‌های جلال‌الدین خوارزمشاه در مقابل مغولان که اگر نبود عیاشی‌ها و ناپختگی‌های او، شاید تاریخ ما طور دیگری رقم می‌خورد. و نیز قیام معروف سربداران در مقابل مغولان، بیانگر بخشی از تاریخ ایستادگی و مقاومت مردمان ما در مقابل بیگانگان است. کمی این‌طرف‌تر، نقش رئیسعلی دلواری را در جنوب کشور در مقابله با تجاوز انگلیسی‌ها می‌بینیم و باز در گوشه‌ای دیگر رشادت‌های میرزا کوچک خان جنگلی و نهضت جنگل و نیز قیام‌های مردمی در این اواخر مثل رشادت‌های شیخ محمد خیابانی، باقرخان و ستارخان. و باز نهضت مشروطه و نهایتاً شکل‌گیری انقلاب اسلامی و در رأس همه آنها، ایستادگی و مقاومت مردم ایران در طول هشت سال در مقابل تمام زورگویان و قلدرمآبان حاکم بر جهان که منجر به خلق جاودانه موضوع تازه‌ظهوری به نام دفاع مقدس شد که به‌نظر من گل سرسبد همه رشادت‌ها و مقاومت‌های مردم ایران در طول تاریخ است. همۀ این رشادت‌ها و فداکاری‌ها در تاریخ ثبت شدند. نویسندگان در این زمینه نوشته‌اند، شاعران در این زمینه شعر سروده‌اند و داستان‌ها شکل گرفته است. و به قول آن شاعر که گفت:
به پاس هر وجب خاكی از اين ملک چه بسيار است آن سرها كه رفته!
ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته!
به‌طوری‌که ما یک مجموعه بزرگ فرهنگی اعم‌از نظم و نثر در زمینه این پایداری‌ها و مقاومت‌ها داریم که انعکاس این رشادت‌ها و تلاش‌های همه‌جانبه نیاکان ما در راستای ایستادگی و مقاومت و پایداری، در این آثار فرهنگی به‌جا مانده به‌خوبی حفظ شده‌اند.
براساس سخنان شما، ادبیات پایداری و اصولاً مقوله مقاومت و پایداری، تاریخچه‌ای بسیار کهن دارد. چه انگیزه‌ای سبب شد که از این گذشته تاریخی، برای بهره‌مندی نسل امروز از مفهوم پایداری استفاده کنید؟
اصلاً شاید بتوانیم تاریخچۀ مقاومت و پایداری را همزاد انسان و بشر بپنداریم. از همان روزی که ظلمی به‌وسیله ظالمی ایجاد شد و مظلومی زیر بار آن نرفت و با آن مقابله کرد، جریانی به‌عنوان پایداری و مقاومت شکل گرفت. در کنار آن، تأکیدات روشن و همه‌جانبه دین مبین اسلام و منشور آسمانی آن یعنی قرآن، در تحریض و تشویق امت اسلامی برای مقابله با همه عوامل تهاجمی نادرست، چه بیگانگان و چه عوامل فسادزایی که روح و ایمان انسان را مورد هجمه قرار می‌دهند، در کانون تأکید و دستورات بزرگان دین قرار گرفته است. مقابله با هرچه زشتی و پلشتی ازجمله مبارزه با شیطان، مبارزه با جنبه‌های منفی نفس و امثال اینها، باز ضرورت ایستادگی و مقاومت را گوشزد می‌کند. آنجا که قرآن به پیامبر اسلام بیان می‌‌‌کند که «فاستقم کما امرت...» منشور ایستادگی و مقاومت تبیین، تجویز و تأکید شده است. بر همین اساس است که می‌بینیم ادبیات عرفانی ما شکل می‌گیرد که همه را به ایستادگی و مقابله با نفس و مظاهر آن می‌خواند. و در طول تاریخ براساس همین دستورات دینی است که جنگ‌های صدر اسلام، جنگ‌های دوران امام علی (ع) و واقعۀ بی‌نظیر و بی‌بدیل عاشورا و شهادت بهترین صالحان و پاکان شکل می‌گیرد که همۀ اینها دستورالعمل و منشور بزرگی است بر مقابله با ظلم و ظالم و زیر بار ستم نرفتن و در یک کلمه ایستادگی و مقاومت و پایداری در مقابله با هرچه که با فطرت و عقل انسانی سروکار ندارد.
ما با این گذشته پربار تاریخی و مذهبی که آموخته و فراگرفته بودیم، وقتی در جلسۀ انجمن ادبی حضور پیدا می‌کردیم، به این فکر افتادیم که از این گذشتۀ تاریخی برای نسل امروز استفاده کنیم و همین شد که طرح ادبیات پایداری برای اولین‌بار در محفل کوچک ما در انجمن ادبی دفاع مقدس استان کرمان ریخته شد و ظهور و بروز پیدا کرد.
در راستای این تفکر، رشته ادبیات پایداری در دانشگاه شهید باهنر کرمان چگونه شکل گرفت و ماحصل ایجاد این رشته دانشگاهی چه بوده است؟
تصمیم گرفتیم که گردوغبار از این اندوخته‌های تاریخی، ادبی، فرهنگی و دینی زدوده شود و آنها را به مردم امروز به‌ویژه نسل جوان ارائه دهیم و البته چه جایی بهتر از دانشگاه و جوانان در این محیط. لذا تصمیم گرفته شد که رشته‌ای با عنوان «ادبیات پایداری» در دانشگاه شهید باهنر کرمان ایجاد کنیم. آن زمان خود من جزو مسئولان دانشگاه بودم. وقتی ضرورت این امر مشخص شد، کارها به خوبی پیش رفت و اولین دوره در سال 1387 دایر شد.
زمانی که این عنوان بین ما مطرح شد، هیچ‌کدام این ترکیب یعنی «ادبیات پایداری» را نشنیده بودیم و اگر جایی هم کاربرد داشت از آن بی‌خبر بودیم. لذا در این مجموعه برای اولین‌بار ترکیب «ادبیات پایداری» شکل گرفت. سرفصل‌های این گرایش، اهداف و منابع درسی آن در دوره کارشناسی ارشد در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان تدوین و در شورای آموزشی و برنامه‌ریزی دانشگاه مطرح شد. ازآنجاکه عناوین این رشته بدیع و نوظهور بود، در شورا و نهایتاً در وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری به تصویب رسید. این رشته را با عنوان «ادبیات پایداری» پس از تصویب و موافقت دانشگاه به وزراتخانه ارسال کرده و رایزنی‌ها و پیگیری‌ها در دستور کار قرار گرفت و انصافاً وزارتخانه هم حمایت کرد. موضوع در کارگروه ویژه و تخصصی مطرح شد و آن‌گونه که بعدها شنیدم، بنا به پیشنهاد استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر جلیل تجلیل، عنوان «ادبیات مقاومت» به‌جای «ادبیات پایداری» تصویب شد، با این توجیه که بار معنایی «ادبیات مقاومت» بیشتر از پایداری است و در زبان عرب هم قبلاً «ادب المقاومه» داشته‌ایم و به‌همین‌سبب عنوان «ادبیات مقاومت» به‌جای «ادبیات پایداری» در آن کارگروه پذیرفته و به‌عنوان یک گرایش از رشته زبان و ادبیات فارسی مصوب و ابلاغ شد.
اولین دورۀ پذیرش دانشجو در این رشته در دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 88-87 به بار نشست و دانشجو پذیرفته شد و بعد از آن هم دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی دیگر کشور به راه‌اندازی این رشته اقبال نشان دادند. بعدها که این گرایش جای خود را باز و با استقبال خوبی روبه‌رو شد، بیش از 40 دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی این گرایش را دایر کردند. متعاقب آن بعد از چند دوره فارغ‌التحصیلی، درصدد برآمدیم که این گرایش را در دوره دکتری نیز به سرانجام برسانیم. باز همانند گذشته اهداف، سرفصل‌ها و منابع درسی این گرایش در دوره دکتری در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان فراهم شد، در شورای آموزش و برنامه‌ریزی دانشگاه تصویب و به وزارتخانه ارسال شد، اما متأسفانه هنوز سرانجامی پیدا نکرده است.
چون این گرایش نوظهور بود، طبیعتاً با دو مشکل مواجه بودیم: یکی مدرس و دیگری منابع درسی. همکاران فراوانی در دانشگاه‌ها بودند که با عشق و علاقه ذاتی و با پشتوانه‌های فکری و فرهنگی خود منابع را فراهم می‌کردند و به تدریس مشغول می‌شدند. البته درنظر داشتیم که چند دوره فارغ‌التحصیلی را در این گرایش ببینیم، آسیب‌شناسی کنیم و بعد از مشاهده بازخورد آن در جامعه، به ایجاد رشته دکتری اقدام کنیم که چنین هم شد. وقتی این گرایش با استقبال روبه‌رو شد، اقدام به تدوین سرفصل‌های دکتری کردیم.
یکی از ثمرات ایجاد رشته ادبیات پایداری در دانشگاه شهید باهنر کرمان، طراحی و انتشار نشریات تخصصی با این موضوع بود. لطفاً در این زمینه توضیح دهید.
در کنار مسائلی که ذکر شد، برخی از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان هم اقدام به تألیف منبع درسی کردند، به‌ویژه در حوزه ادبیات دفاع مقدس که مجموعه‌ای از کتاب‌های نثر، شعر، رمان، داستان و خاطره را به منصه ظهور رساندند و کتاب‌هایی که در زمینه تبیین انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، شهید و شهادت و جنگ تحمیلی و دفاع مقدس شکل گرفته و تألیف شده بود، گوشه‌هایی از زوایای کمبود منبع درسی را پوشش می‌داد، ولی اینها همه کفایت نمی‌کرد. برای اینکه بتوانیم پشتوانه علمی خوبی برای تغذیه علمی دانشجویان حداقل به‌عنوان کمک‌درسی داشته باشیم، تصمیم گرفتیم که رو به افکار علمی دانشگاهی بیاوریم که در این راستا طرح دو کار اساسی ریخته شد:
1. راه‌اندازی یک نشریه ویژه و تخصصی در زمینه ادبیات پایداری که از طریق آن بتوانیم با چاپ و نشر مقاله‌ها به اندوخته‌های درسی اضافه کنیم.
2. برگزاری کنگره ادبیات پایداری که از این طریق هم با فراخوان مقاله و نقد و تحلیل ابعاد گوناگون ادبیات پایداری، خوراک و منابع مناسبی در این زمینه فراهم آورده شود.
در زمینه راه‌اندازی نشریه قابل ذکر است که دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، از قبل نشریه‌ای داشت با عنوان «ادبیات و علوم انسانی» که در همه زمینه‌ها و رشته‌ها و گرایش‌های حوزه علوم انسانی مقاله منتشر می‌کرد. تصمیم با زمانی مصادف شد که نشریات دانشگاهی رو به تخصصی شدن می‌رفتند، ‌لذا در کنار این نشریه و از دل این نشریه، دو نشریه دیگر هم راه‌اندازی شد: 1. ادبیات تطبیقی و 2. ادبیات پایداری. به‌سبب تازگی موضوعات و استقبال دانشگاهیان، طولی نکشید که این دو نشریه به‌ویژه نشریه ادبیات پایداری، جای خود را باز کردند و درجه علمی‌پژوهشی گرفتند. لذا گروه و دانشکده هم از این رهگذر دارای چهار نشریه معتبر شد: 1. نشریه «ادبیات و علوم انسانی» که در ادامه به «زبان و ادب فارسی» تغییر نام داد و سرانجام تخصصی‌تر شد و نام «نثرپژوهی ادب فارسی» را به خود گرفت؛ 2. نشریه ادبیات پایداری؛ 3. نشریه ادبیات تطبیقی؛ 4. نشریه علمی‌ترویجی دیگری هم با عنوان «مطالعات ایرانی» از قبل دایر بود. بدین شکل نشریه ادبیات پایداری برای اولین‌بار در کشور شکل گرفت.
طبق روال نشریات، مدیرمسئول، سردبیر و هیئت تحریریه مشخص و ارسال مقالات آغاز شد و از آن زمان تاکنون این نشریه به‌عنوان یک نشریه ویژه و تخصصی، جای خود را به‌خوبی باز کرد و به این علت که عنوان عام «ادبیات پایداری» دارد، به فرهنگ‌ها و زبان‌های دیگر کشورها نیز تسری پیدا کرد. اندیشه‌ها و آثار کشورهای عرب‌زبان منطقه، سروده‌‌های شاعران عرب‌زبان در زمینه پایداری، آثار شاعران کشورهای مسلمان و همچنین مقالات مرتبط با ادبیات پایداری از کشورهای اروپایی و غیرمسلمان و انگلیسی‌زبان، کم‌کم راه خود را به این نشریه باز کردند به‌طوری‌که این نشریه، امروز، یکی از منابع مهم منابع درسی و تغذیه‌کننده گرایش «ادبیات پایداری» است که مورد استفاده دانشجویان و مدرسان قرار می‌گیرد.

ایده راه‌اندازی کنگره ادبیات پایداری از چه زمانی شکل عملی به خود گرفت و این راه چگونه ادامه پیدا کرد؟
لازم بود که هرچند وقت، عناوین درس‌ها و سرفصل‌های گرایش ادبیات پایداری مورد بازبینی مجدد قرار گیرد که این امر چند بار انجام شد و آخرین بازبینی‌ها نیز در آغاز سال 1400، تحت‌نظر بنده و با همکاری دانشگاه‌های مجری و اعضای هیئت علمی مجرب و دخیل در امر آموزش و دیگر انجمن‌ها و هسته‌هایی که به نحوی از انحاء در این زمینه فعالیت دارند، صورت گرفت که حاصل این بازبینی در کارگروه تخصصی زبان و ادب فارسی وزارتخانه که بنده نیز در آن عضویت دارم، مورد بررسی و تصویب قرار گرفته و برای ابلاغ به وزارتخانه ارسال شد.
در بازبینی دوم بود که دوباره درخواست شد که به‌واسطه اینکه «پایداری» کلمه اصیل فارسی است و زیبا و دلنشین و گوش‌نواز، مجدداً به‌جای واژه مقاومت قرار گیرد که این امر نیز محقق شد و لذا این گرایش باز تحت عنوان «ادبیات پایداری» و نشریه نیز با عنوان نشریه «ادبیات پایداری» تصویب و تأکید شد که به لطف الهی این جریان ادامه دارد. لذا نشریه «ادبیات پایداری» هم یک باب علمی برای رشد گرایش دانشگاهی «ادبیات پایداری» شد. در کنار راه‌اندازی نشریه لازم دیده شد که این پایداری و مقاومت مردم مسلمان ایران در طول تاریخ علاوه‌بر ورود به ساحت علم و دانشگاه، به نوعی به اجتماع هم کشیده شود. لذا طرح برگزاری کنگره «ادبیات پایداری» با سه هدف ریخته شد. ابتدا قصد بر این بود که کنگره در سه مرحله برگزار شود. کنگره اول به‌صورت ملی و کشوری، بعد از برگزاری کنگره و ملاحظه بازخورد آن‌، اگر شرایط مناسب بود، کنگره دوم به‌صورت منطقه‌ای و با تسری به کشورهای مسلمان و درگیر با جنگ و تجاوز کشیده شود؛ کشورهایی همچون سوریه، لبنان، عراق، افغانستان و بوسنی. مصمم بودیم که کنگره سوم را هم به‌صورت بین‌المللی برگزار کنیم و بتوانیم از اندیشه‌های سایر کشورهایی هم که تجربیات جنگ‌های جهانی اول و دوم را با خود داشتند و نیز جنگ‌های برده‌داری و امپراتوری‌های متجاوز و ادبیاتی که به‌وسیله فرهیختگان و عالمان مردمی در مقابل این جنایات شکل گرفته بود، در کنگره سوم بهره ببریم.
اولین کنگره در سال 1384، به‌صورت کشوری در دانشگاه شهید باهنر کرمان برگزار شد. متولی جنبه‌های اجرایی و عملی آن‌ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان بود و محور علمی و دانشگاهی آن ‌را هم دانشگاه شهید باهنر کرمان عهده‌دار بود. اولین کنگره به‌صورت کشوری و با حضور سردار شهید سپهبد سلیمانی برگزار و با استقبال خوبی روبه‌رو شد. البته قبلاً در همین زمینه‌ها کارهای مشابهی انجام داده بودیم، ازجمله کنگره سرداران شهید استان‌های کرمان و سیستان‌وبلوچستان. این کنگره با همکاری لشکر پیروز ثارالله کرمان که فرماندۀ آن شهید سلیمانی بود و دانشگاه شهید باهنر کرمان شکل گرفت. نیروهای مصاحبه‌گر و کارهای عملی به عهده لشکر بوده و کارهای علمی و تنظیم زندگی‌پژوهی و زندگی‌نامه‌نویسی برعهده دانشگاه بود. از طرف دانشگاه پیگیری امور علمی این همکاری به اینجانب محول شد. این امر با همکاری حدود 40 نفر از همکاران دانشگاهی شروع شد که ماحصل آن تدوین بیش از 100 زندگی‌نامه سرداران شهید کرمان و سیستان‌وبلوچستان بود که بعدها خیلی از این زندگی‌نامه‌ها تبدیل به رمان و داستان شدند. از طرف سپاه، برای هر سردار شهید، دو نفر مصاحبه‌گر در اختیار استادانی که مسئولیت تدوین زندگی‌نامه شهید را داشتند، قرار گرفت که این افراد با خانواده شهدا همچنین همرزمان و نزدیکان آنها مصاحبه و مواد خام را فراهم و در اختیار استاد مربوطه قرار می‌دادند و استاد هم آنها را به شیوۀ علمی تدوین می‌کرد تا سرانجام کار به نتیجه رسید و بیش از 100 اثر تولید شد.

جلسۀ ارائه گزارش در موزه دفاع مقدس استان کرمان، که برای اولین‌بار با طرح و پیشنهاد شهید سلیمانی در کشور دایر و راه‌اندازی شده بود، برگزار شد. در این جلسه، که همه دست‌اندرکاران کنگره حضور داشتند، وقتی بنده گزارش بخش علمی کار را ارائه دادم، در پایان بعد از تشکر از همکاران دانشگاهی و سپاهی که در این زمینه تلاش و همکاری کردند گفتم که کار ما دانشگاهیان در این زمینه تمام و آنچه به‌عهده ما بوده انجام گرفته و کار ما پایان می‌یابد. بعد از گزارش بنده، شهید سلیمانی صحبت خود را آغاز و بعد از تشکر و تقدیر، این‌گونه بیان کردند که «جناب آقای امیری خراسانی عنوان کردند که کار ما دانشگاهیان پایان یافت، ولی من می‌خواهم بگویم جناب آقای امیری خراسانی و دانشگاهیان محترم، شما کارتان با ما شروع شده و تازه اول کار هستیم و خیلی از کارها را باید با هم انجام بدهیم» که همین مسئله و پیش‌بینی و آینده‌نگری سردار، انگیزه و علتی شد که در این زمینه کار ادامه پیدا کرد و هنوز وقتی به یاد حرف آن شهید بزرگوار می‌افتم، آن ‌را توشه و انگیزه مناسبی برای خود و همکارانم دانسته و نیز آینده‌نگری و پیش‌بینی آن بزرگمرد عرصه پایداری و دفاع را ملاحظه می‌کنیم که چه افق‌های دوری را بیش از همه و پیش از همه می‌دید. به‌همین‌علت، برگزاری اولین کنگره ما با وجود این مرد بزرگ شروع شد.
فراخوان مقاله منتشر و مقالاتی که توسط شورای علمی خوانده و پذیرفته شدند در مجموعه‌ای با عنوان نامه پایداری 1 به چاپ رسید. به‌سبب تأثیر فوق‌العاده برگزاری این کنگره، که جنبه بدیع و تازه‌ای داشت و استقبال جوامع علمی و دانشگاهی و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، مقرر شد که این کنگره استمرار پیدا کند و این‌گونه نیز شد. در تصمیمات گرفته‌شده در انجمن ادبی دفاع مقدس، مقرر شد که این کنگره به‌صورت دوسالانه و هر دو سال یک‌بار برگزار شود و دبیرخانه دائمی آن نیز در کرمان مستقر باشد. از اولین دوره کنگره در سال 1384 تا اسفند 1399، که هشتمین دوره آن برگزار شد، بدون استثناء با کمی تغییر در برگزاری برخی دوره‌ها، کنگره بدون وقفه برگزار شده و تاکنون هفت دوره نامه پایداری از شماره یک تا هفت، دربرگیرنده مجموعه مقالات برگزاری این هفت کنگره، منتشر شده که البته حجم مقالات در هر کنگره‌ متفاوت است. در برخی از کنگره‌ها مجموعه مقالات در یک مجلد و در برخی کنگره‌ها که حجم مقالات بیشتر بوده، در دو مجلد منتشر شده‌اند. برگزاری کنگره‌ها و انتشار مجموعه مقالات عمدتاً با همکاری دانشگاه شهید باهنر، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان و استان تهران، به سرانجام رسیدند. چاپ این مجموعه مقالات به‌وسیله بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان و در انتشارات «گرا» چاپ شده است. کنگره هشتم ادبیات پایداری به‌خاطر شرایط خاص کشور به‌صورت مجازی در 24 اسفند 99 برگزار شد و کتاب مجموعه مقالات آن نیز در حال چاپ است و به‌زودی منتشر می‌شود.

بعد از کنگره اول و دوم، شرایط کشور طوری شد که امکان دعوت مهمان چندان مقدور نبود و مشکلاتی در مسائل خارجی کشور و ارتباطات خارجی به‌وجود آمد که نتوانستیم کنگره را به‌صورت بین‌المللی برگزار کنیم. قرار بود کنگره دوم به‌صورت منطقه‌ای برگزار شود که این امر میسر نشد فقط چند نفر مهمان به‌صورت محدود از مصر و لبنان با پشتیبانی شهید سلیمانی در کنگره شرکت کردند.
توجه به مقوله‌‌های مرتبط با موضوع پایداری و مقاومت، همواره از دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب بوده است. دیدگاه ایشان نسبت به مجموعه فعالیت‌های صورت‌گرفته از سوی شما و همکارانتان چه بود؟
پرداختن به ادبیات دفاع مقدس و ادبیات جنگ، که مقام معظم رهبری از آن به گنج تعبیر کرده‌اند، همیشه مدنظر معظم له بوده و بارها در جلسات عمومی و خصوصی ایشان این نکته را متذکر شده‌اند که این ادبیات باید به دانشگاه راه پیدا کند و به‌صورت علمی در دستور کار قرار گیرد که با توجه به مطالبی که بیان شد، این‌چنین نیز شده و خواسته ایشان محقق گردید. آن‌گونه که دوستان گفته‌اند در یکی از جلساتی که رهبری این خواسته را مجدداً گوشزد کرده‌اند، یکی از دوستان به عرض ایشان رسانده که به لطف الهی با پیشگامی دانشگاه شهید باهنر کرمان، مدت‌هاست این امر محقق شده و خواسته ایشان جامه عمل به خود پوشیده است.
قابل ذکر است که مدت‌ها قبل، اعضای انجمن علمی دفاع مقدس استان کرمان تمایل زیادی داشتند که خروجی کنگره‌های برگزار شده و فعالیت‌های پیرامونی انجام‌شده در زمینه ادبیات پایداری را به‌صورت حضوری در محضر مقام معظم رهبری بیان کنند که این خواسته از طریق شهید سلیمانی پیگیری شد و رهبر معظم انقلاب با آغوش باز پذیرفتند که ضمن ملاقات حضوری با اعضای انجمن، مباحث و مطالب نیز به‌صورت حضوری به اطلاع ایشان رسانده شود. به‌سبب مسئولیت‌های سنگینی که شهید سلیمانی داشتند و عمدتاً در مأموریت‌های خارج از کشور بودند، متأسفانه این امر محقق نشد، ولی سردار سلیمانی برای دلگرمی دادن به دست‌اندرکاران و تشویق به ادامه این راه ارزشمند تا زمان شکل‌گیری این جلسه، یک هدیه معنوی به اعضا دادند و آن ترتیب دادن یک سفر زیارتی کربلا بود. اعضای انجمن ادبی همگی با لطف شهید سلیمانی به پابوسی امام حسین (ع) و زیارت عتبات عالیات مشرف شدند که خاطره‌ای بس ارزشمند برای همگی باقی ماند. اما دریغ و درد و افسوس که ما نتوانستیم حضور این بزرگمرد را داشته باشیم که امر دیدار با رهبری هم محقق شود و این عزیز، سبکبال عرشی و ملکوتی شد و ما را برای همیشه در فراغ هجران و بزرگی‌ها و جوانمردی و اخلاص و بی‌بدیل بودنش و حسرت و افسوس باقی گذاشت. در همین زمینه یکی از دوستان انجمن، احمد یوسف‌زاده آزاده بزرگوار که در تدوین کتاب‌های دفاع مقدس جزو بزرگان است، نقل کرد در جلسه‌ای که با رهبری داشته‌اند، این خواسته را در زمانی که حاج قاسم هنوز شهید نشده بود، به عرض مقام معظم رهبری رسانده‌اند که قرار بوده چنین جلسه‌ای تشکیل شود. رهبری هم با کمال محبت فرموده بودند حتماً بگویید این جلسه تشکیل شود، ولی افسوس که با شهادت سردار و متعاقب آن وضعیت خاص کشور از لحاظ شیوع کرونا، این درخواست همچنان به نتیجه نرسیده است.
سخن پایانی...
این راه همچنان ادامه دارد و این رشته جای خود را باز کرده و خیلی ارزشمند است که بتوانیم گذشته تاریخی خود و جنبه‌های مختلف پایداری و مقاومت نیاکان و گذشتگان خود را در طول تاریخ و همچنین شاهکارهای دفاع مقدس و جنگ هشت ساله کشورمان را در محیط‌های علمی و دانشگاهی وارد کرده و آثار ادبی حاصل از این دفاع را در مجامع علمی و دانشگاهی نقد و تجزیه و تحلیل کنیم تا از این راه، ضمن ماندگار کردن آنها و وجهۀ علمی و پژوهشی دادن به آنها، بتوانیم این گذشته سراسر پرافتخار کشور عزیز و نیاکان‌مان را به نسل امروز و آینده منتقل کنیم. بی‌شک اگر تجربیات جنگی و دفاعی کشوری رنگ‌و‌بویی علمی و تحقیقی و پژوهشی به خود بگیرد، بیشتر مدنظر اندیشمندان، علما، فکرسازان، فرهیختگان و نخبگان قرار می‌گیرد. امیدواریم که سایر مجموعه‌هایی که در راستای این مجموعه ارزشمند شکل گرفته، اعم از مطالعات و مجموعه‌های مطالعاتی ادبیات انقلاب اسلامی، مراکز تحقیقی و پژوهشی در این زمینه و نیز اندیشکده ادبیات پایداری، که به‌تازگی فعالیت خود را آغاز کرده است، همه بتوانند در کنار هم همکاری کنند و این مهم را به سرانجام برسانند. شاید بتوان گفت که بیان ادبیات پایداری در محتوا و خوانش سرود زیر نهفته باشد:
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دل‌ها خورده‌ایم
ما برای آنکه ایران، خانه خوبان شود، رنج دوران برده‌ایم
بیان همین رنج دوران بردن‌ها و خون‌جگر خوردن‌ها و در پی آن شکل‌گیری مقاومت و پایداری مردم نجیب و فرهنگی و انسان‌دوست همیشه ایران، شکل‌دهنده ادبیات پایداری است که این مجموعه‌ها که ذکر آنها رفت، بر آنند تا آنها را از درون متون منظوم و منثور ادب فارسی، که گنجینه‌ای بی‌بدیل و عزت‌مند و شرافت‌مند است، بیرون کشیده و به نسل امروز انتقال دهد. مگر نه این است که ادبیات رابطه و جریانی است که میراث فرهنگی یک کشور را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کند؟! پس یکی از رسالت‌های ادبیات، همین واکاوی گنجینه‌ها و خزائن ارزشمند و سرشار و مملو از بزرگی‌ها، پاکی‌ها، قداست‌ها، دلیری‌ها و مردانگی‌های گذشتگان و نیاکان ماست که با مداقّه و تحقیق و پژوهش، ژرف‌نگری و آسیب‌شناسی شود و به‌دست نسل امروز و آیندگان برسد تا ارزش‌ها و افتخارات استمرار یابد. ان‌شا‌الله. بنده به آینده این سیر و حرکت به‌شدت خوش‌بین هستم و در وهلۀ اول از لطف و عنایت الهی و بعد از آن از قداست خون پاک شهدا و نیز دعای خیر همه پاکان و صلحا و دست‌اندرکاران این مجموعه تفکری مدد می‌طلبیم که این راهی که با صداقت و اخلاص و ادای دین به همه بزرگ‌مردان و بزرگ‌زنان تاریخ شروع شده، به‌ویژه در زمان خودمان همچنان پویا و سرافرازانه به پیش برود.
پایان کلامم را به این چند بیت از شیخ اجل سعدی بزرگ شیراز ختم می‌کنم که فرمود:
بماند سال‌ها این نظم و ترتیب ز ما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است که از ما باز ماند که هستی را نمی‌بینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در کار درویشان دعایی
و آخر دعوانا، ان الحمدلله رب‌العالمین و العاقبه لاهل التقوا و الیقین.