ژوهش پویهای است عالمانه و روشمندانه برای کشف و فهم مسائل که نیازمند دقت و سعۀ صدر و ژرفکاوی و وقتگذاری است. پژوهشگری که در پی یافتن و کشف و فهم است باید با پرهیز از پیشداوریها، شتابزدگیها و احیاناً خوشامدهای این و آن به کاوش و تحقیق بپردازد و دستاورد پژوهش خود را برای بهرهوری در اختیار دیگران قرار دهد.
یکی از شاخههای پژوهش، پژوهش ادبی است که خود دارای زیرشاخههایی چون ادبیات تطبیقی، نقد ادبی، تاریخ ادبیات و مطالعات بینارشتهای است. دراینمیان، پژوهش در حوزۀ ادبیات پایداری از فراخترین و گستردهترین عرصههای پژوهش ادبی بهشمار میآید.
پژوهشهای ادبی پایداری تمام عرصهها و گونههای ادب پایداری را شامل میشود که به لحاظ و اعتبار گونهها و قالبهای ادبی شامل سرودهها (سرودههای حماسی، سوگمندانه، عاشقانه، عارفانه، معترضانه و روشنگرانه و...)، ادبیات داستانی (داستانهای سیاسی، اجتماعی، فلسفی، عارفانه، عاشقانه و...)، خاطرهنوشتهها (خودنوشت و دیگرنوشت)، زندگینامه (خودنوشت و دیگرنوشت)، ادبیات نمایشی (فیلمنامه، نمایشنامه و...)، نامه، وصیتنامه، قطعۀ ادبی و دیگر انواع ادبیات منثور میشود.
در پژوهشهای ادبی پایداری، یکی از شاخههای مهم، ادبیات تطبیقی پایداری است؛ ادبیات تطبیقی که در آلمان «تاریخ ادبیات همگانی» نامیده میشد، فرصتی فراهم میآورد تا در مطالعۀ متنها در جوامع گوناگون، ورود چرخش عناصر فرهنگی، مشترکات، تواردها و دادوستدهای فرهنگی را دریابیم و مهمتر از آن روشن سازیم که مفاهیم فرهنگی چگونه خود را با محیط و فضای هر جامعه همراه و هماهنگ و بازآفرینی میکنند. ادبیات تطبیقی، که در ادبیات عرب «ادب المقارنه» نامیده میشود، رشد و تعالی قابل اعتنایی یافته است و در ایران نیز با تأسیس رشتۀ ادبیات تطبیقی به شکوفایی و باروری نسبی رسیده است. تطبیق ادبیات پایداری ایران با ادبیات پایداری عرب بهویژه محور مقاومت، مجال مناسبی برای کشف و فهم مشترکات و شباهتها و تعامل این دو قلمرو ادبی با همدیگر است. بسیاری ادبیات تطبیقی را زیرمجموعۀ تاریخ ادبیات دانستهاند و طبیعی است که در تاریخ ادبیاتنگاری پایداری از توجه و پرداختن به تأثیر و تأثرهای ادبی و فرهنگی ناگزیریم.
نقد ادبی شاخۀ مهم دیگر در حوزۀ پژوهشهای ادبی است: نقد ادبی (Literary criticism) دانش ارزیابی، ارزشیابی و بررسی در حوزۀ زیباشناختی، معرفتشناختی و ساختاری متون ادبی است؛ نقاد ادبی پژوهشگری است که با بهرهگیری از علوم گوناگون مانند روانشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ، فلسفه و زیباشناسی به ارزیابی و بررسی متن میپردازد. پژوهشهای نقد ادبی در حوزۀ ادب پایداری نیازمند شناخت روشهای گوناگون نقد ادبی است و بهرهگیری از تجربههای ارجمند نقد در گذشتۀ ادبی ایران و دستاوردهای نقد ادبی در جهان است. نقد ادبی در قلمرو ادب پایداری در ایران بسیار جوان و نوشکفته و نوپا است و زمان میطلبد تا با حضور صاحبنظران و صاحباثران عرصۀ نقد ادبی پویایی و زایایی بیشتر بیابد.
تاریخ ادبیاتنگاری پایداری در ایران از نقد ادبی نیز جوانتر و بهتر است بگوییم کودک است، کودکی که در بدایت راه افتادن است و باید دستش گرفت و پا به پایش برد تا شیوۀ راه رفتن بیاموزد!
در این شماره از نشریه کوشیدهایم به مدد الهی و به همت استادان و پژوهشگران پروندۀ ویژۀ «پژوهشهای ادبی» را مورد واکاوی قرار دهیم و در مجالی اندک با چند گفتوگو و چند مقاله بُعدی از ابعاد این موضوع را بشکافیم.
امیدواریم اندیشهنامه پایداری پنجرهای باشد برای تنفس در این فضاهای نویافته و فرصتی تا سکوت کوچههایی که به قول عیسی مسیح هنوز صدای پای رهگذران در آنها نپیچیده، شکسته شود. باید به انتظار طنین و پژواک گامهای مصمم در این مسیر ایستاد!