چکیده
نگاهی به وضعیت پژوهشهای ادب پایداری و برنامهریزی مناسب بهمنظور رفع نقاط ضعف آنها از مسئلهیابی تا ارائۀ نتایج راهبردی، اهمیت مطالعۀ این موضوع را ضروری مینماید.
بدین منظور این نوشتار با هدف بررسی آسیبشناسانۀ پژوهشهای انجام شده در تبیین وضعیت موجود و نقش سازمانهایی مانند اندیشکدۀ ادبیات پایداری حوزۀ هنری در سیاستگذاری و برنامهریزی و ساماندهی پژوهشهای ادب پایداری از منظر استادان رشتۀ زبان و ادب فارسی و ادبیات پایداری انجام شده است.
روش استفاده در این مقاله، روش تحقیق اکتشافی بوده است. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبۀ نیمه ساختاریافته و عمیق با یازده تن از پژوهشگران و منتقدان مطالعات ادب پایداری بوده است. برای تحلیل مصاحبهها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است.
نتایج برآمده از این مطالعه نشان میدهد که آسیبهای حوزۀ پژوهش در دو سطح علمی _ پژوهشی و ساختاری _ سازمانی طبقهبندی میشوند.
آسیبهای حوزۀ علمی _ پژوهشی شامل چهار بُعد: 1. سرمایۀانسانی؛ 2. مسئلهشناسی؛ 3. مباحث نظری و 4. روششناسی است.
آسیبهای حوزۀ ساختاری _ سازمانی نیز شامل چهار بُعد: 1. غلبۀ نگاه سیاسی و ایدئولوژیک؛ 2. فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری کلان؛ 3. مسائل و مشکلات اقتصادی؛ 4. مدیریت ناكارآمد و غیر متخصص است.
همچنین نقش اندیشکدۀ ادبیات پایداری در سیاستگذاری و فعالیتهای راهبردی، شبکهسازی و برقراری ارتباط با سازمانها، دانشگاهها و پژوهشگران، آموزشی (ساماندهی رشته ادبیات پایداری)، و ساماندهی پژوهشها از منظر مصاحبهشوندگان بررسی شده است.
واژگان کلیدی
پژوهش، ادبیات پایداری، روششناسی، مسئله، نظریه، آسیبشناسی، سیاستگذاری.
طرح مسئله
توجه به پژوهش نقش مهمی در گسترش علوم دارد و پرداختن به رویکردها و روشهای گوناگون پژوهشی میتواند زمینهساز رشد و توسعۀ تحقیقات کارآمد و مؤثر باشد. پژوهش، بستری مناسب برای ارتباط بین مسائل و واقعیتهای جامعه و پاسخگویی تخصصی و کاربردی به آنها است. همچنین پژوهش «فرصتی برای تولید دانش و پایگاهی برای تضارب آراست». (راز، 1394: ج)پژوهشهای ادبیات پایداری یکی از گستردهترین و پرتنوعترین رویکردهای پژوهشی حوزۀ ادبیات فارسی بهشمار میرود. با وجود آنکه ادبیات پایداری و عنوان ادبیات پایداری شاخه نسبتاً جوانی از درخت زبان و ادبیات فارسی است، اما از میانۀ دهۀ هشتاد شمسی به بعد بهسبب تأسیس رشتۀ ادبیات پایداری، راهاندازی فصلنامهها و نشریات علمی با این موضوع و ادبیات تولید جنگ هشت ساله (دفاع مقدس)، پژوهشهای بسیار زیادی در این حوزه انجام شده است. چنانچه هنگامی که کلیدواژۀ «ادبیات پایداری» را در پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) جستجو میکنیم، با 2460 پایاننامه و رسالۀ دکتری در این حوزه مواجه میشویم. تعداد رکوردهای مقالات نوشته شده در این حوزه نیز بیش از 10000 مورد در جویشگر علمی فارسی (علمنت) نمایش داده
میشود.
پژوهشهای ادبی در ایران در تمام مراحل انجام تحقیق از ابتدا تا انتها بهلحاظ کیفیت و مراحل تحقیق علمی دچار نقصان و کاستیهای زیادی است (رضی، 1391( امروزه شیوۀ انجام پژوهش با مسئلهمندی، فرآیند منطقی، منسجم، نظریهمند، روشمند و بدیع میتواند گره از مشکلات حوزۀ ادبی گشوده و بخشی از نیازهای جامعه را مرتفع نماید. انجام پژوهش با رعایت موارد ذکر شده، نیازمند ملزوماتی است که شامل برخورداری از مهارتهای محققان در مسئلهیابی، چارچوببندی پژوهش، بهرهگیری از روشتحقیق مناسب و پیوند ذهن و واقعیات روز جامعه است. «آموزش در زمینۀ تحقیق، مهارتها و تکنیکها عنصری کلیدی در رشد دانشجویان و محققان ادبیات است»
(Sekar J. Johan، (2019).
نیمنگاهی به کارنامۀ پژوهشی ادبیات پایداری نشان میدهد که فعالیتهای علمی این عرصه بهلحاظ کمّی بسیار رشد کرده است. بهویژه در سالهای 1395 و 1396 از نظر تعداد مقالات و در سال 1400 از نظر تعداد پایاننامهها به اوج خود رسیده است.
از مجموعه پژوهشهای علمی که در زمینۀ ادبیات پایداری انجام شده انتظار میرود دریچۀ تازهای را پیش روی مخاطبان خود قرار دهد و برای مسائل موجود، راهحلهای مناسب و کاربردی ارائه دهد. لازمۀ بررسی این مهم پاسخگویی به این سؤالات است که پژوهشهای ادبیات پایداری تا چه اندازه مسئلهمحور بودهاند؟ به چه میزان به روشهای تحقیق علمی پایبند بودهاند؟ چه مقدار پاسخگوی مسائل جامعه بودهاند؟
بررسی وضعیت پژوهشهای ادب پایداری از منظر استادان رشتۀ ادبیات فارسی و ادبیات پایداری میتواند در ترسیم تصویری کلی، یاریگر اندیشکدۀ ادبیات پایداری در انجام رسالت خطیر سیاستگذاری و برنامهریزی رشتۀ تحصیلی ادبیات پایداری و تعیین اولویتهای پژوهشی باشد.
بررسیها نشان میدهد که رویکردهای میانرشتهای در پژوهشهای ادبی در سالهای اخیر روبه گسترش بوده است (حیدری، 1399: 1) و موجب بازخوانی آثار ادبیات فارسی با نگاهی تازه، چندوجهی و استفاده از روشهای پژوهشی جدید شده است. این امر ضرورت ایجاد افقهای جدید فکری، برقراری رابطۀ ادبیات پایداری با سایر رشتههای علوم انسانی، تقویت استفاده از روشهای پژوهشی را در آثار پژوهشی ادبی بیش از پیش مینمایاند.
هدف از انجام این مطالعه بررسی آسیبشناسانۀ پژوهشهای انجام شده در تبیین وضعیت موجود و حل مسئله و نقش سازمانهایی مانند اندیشکدۀ ادبیات پایداری حوزۀ هنری در سیاستگذاری و برنامهریزی و ساماندهی پژوهشهای ادب پایداری از نظر استادان رشتۀ زبان و ادب فارسی و ادبیات پایداری است.
روش شناسی
رویکرد انجام این پژوهش، کاربردی بوده و با روش تحقیق کیفی اکتشافی انجام شده است. بدین منظور با یازده تن از پژوهشگران و منتقدان مطالعات ادب پایداری مصاحبۀ نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد. برای تحلیل مصاحبهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
استخراج مضامین به این ترتیب بود که پس از پیادهسازی فایل مصاحبۀ ضبط شده، و خوانش مکرر متن مصاحبهها، با استفاده از نرمافزار مکس کیودا، کدهای اولیه استنتاج و ایجاد شدند. شیوۀ نمونهگیری در مطالعه حاضر، روش نمونهگیری هدفمند یا معیارمحور بوده است.
مصاحبهشوندگان با توجه به سابقۀ پژوهش ادبی، تجربه و تخصص انتخاب شدند و معیار کفایت تعداد مصاحبهشوندگان، اشباع نظری بوده است. این افراد به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
محمدصادق بصیری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان؛
سیده زیبا بهروز، پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی؛
کامران پارسینژاد، عضو دائمی هیئت علمی حلقه ادبیات پژوهشگاه اندیشه، معاون پژوهش بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان؛
فرانک جهانگرد، استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
احمد خاتمی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، استاد تمام و عضو هیئت علمیِ گروه زبان و ادبیات فارسی، و مدیر قطب علمی «تاریخ ادبیات فارسی» دانشگاه شهید بهشتی؛
احمد رضی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان؛
محمود رنجبر، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان؛
حامد صافی، مدیر پشتیبانی فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر؛
محمدرضا صرفی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان؛
اسحاق طغیانی، عضو هیئت علمی و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان؛
کاظم کاظمی، استادیار بخش علوم اجتماعی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
یافتههای پژوهش
در این قسمت دیدگاه افراد مصاحبهشونده در دو شاخصۀ اصلی ارائه شده است که به ترتیب عبارتند از:
الف) آسیبشناسی پژوهشهای انجام شده در تبیین وضعیت موجود و حل مسئله؛
ب) نقش اندیشکدۀ ادبیات پایداری در سیاستگذاری و ساماندهی پژوهشها.
الف) آسیبشناسی پژوهشهای انجام شده در تبیین وضعیت موجود و حل مسئله
مصاحبهشوندگان با رویكردی آسیبشناسانه به وضعیت موجود پژوهشهای ادبیات پایداری پرداختند. آسیبهای مطرح شده در دو سطح علمی ـ پژوهشی، و ساختاری _ سازمانی طبقهبندی شد. آسیبهای علمی _ پژوهشی شامل چهار بُعد: 1. سرمایۀ انسانی، 2. مسئلهشناسی، 3. مباحث نظری، 4. روششناسی است.
آسیبهای ساختاری _ سازمانی نیز به چهار بُعد:
1. غلبۀ نگاه سیاسی و ایدئولوژیک، 2. فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری کلان، 3. مسائل و مشکلات اقتصادی،
4. مدیریت ناكارآمد و غیر متخصص تقسیم شده است.
در ادامه به توضیح مقولات مربوط به هر بعد در دو سطح نامبرده میپردازیم.
1. آسیبهای مربوط به حوزه علم و پژوهش:
1-1. سرمایه انسانی: منظور از سرمایۀ انسانی، استادان، دانشجویان، پژوهشگران و متخصصانی هستند كه در عرصۀ ادبیات پایداری به فعالیت مشغولند. رضی، طغیانی، خاتمی، و صرفی، نقش محققان را در تولید علمی و پژوهشی ادبیات پایداری مهم برشمردند. سه مقولۀ اصلی استخراج شده در بعد سرمایۀ انسانی ادب پایداری شامل موارد زیر است:
الف) نقش محققان پیشگام در الگوسازی و کلیشهسازی؛ ب) کمبود پژوهشگران متخصص و متعهد؛ج) تعداد اندک مخاطبان پیشگام پژوهش در هر رشتۀ تخصصی در الگوسازی تولیدات علمی و بنانهادن خشت اول این بنا نقش مهمی دارند. بهویژه اگر تعداد محققان و مخاطبان علاقمند به پژوهش و تولید در حوزۀ مربوطه اندک باشد. این امر موجب میشود تا تولیدات علمی در چرخة تعداد اندکی از همین پیشگامان محصور شده و با تأکید بر روشها و نگرش خاص افراد همین جرگه، الگوهای مشابه و قدیمی، و بعضاً غیرپاسخگو به مسائل جدید روز ادبیات پایداری شکل بگیرد.
1-2. مسئلهشناسی: در این بعد، سه مؤلفۀ الف) عدم شناخت پژوهشگران نسبت به مسئله، ب) عدم پاسخگویی به مسائل روز به دلیل جوان بودن این حوزه، ج) فقدان مسئلهیابی از متن سخنان مصاحبهشوندگان استخراج شده است. صافی، صرفی، رنجبر و بصیری بر این بعد از مطالعات ادب پایداری تأکید داشتهاند.
در پژوهشهای مسئلهمحور، قدرت تحلیل و تفکر پژوهشگر در چهارچوب روششناسی تحقیق، اهمیت و جایگاه بیبدیلی دارد. نظریهها و دستاوردهای تحلیل ادبی، حاصل پژوهشهای مسئلهمحور است. لذا مقصود از پژوهش در معنای اصیل و تخصصی آن همین نوع از تحقیق است که آغاز آن مسئلهای با تقابل ذهن و عین برای پژوهشگر مطرح میشود و پایان آن به نظری جدید و استنتاجی نو ختم میشود. چنانچه پژوهشگر از مسئلۀ مرکزی تحقیق فاصله بگیرد، و به ارائۀ اطلاعات دربارۀ موضوعهای مختلف بپردازد، پژوهش دچار آسیبی به نام «موضوعمحوری» میشود. (قبول، 1390: 34)
1-3. مباحث نظری: معمولاً در پژوهشهای ادبیات پایداری، پژوهشگران با چارچوب مفهومی و نظری تحقیق نمیکنند و به تعاریف متغیرها یا واژههای مهم پژوهش بسنده میکنند. الف) نامشخص بودن تعریف و انواع ادبیات پایداری، ب) تحریف حقایق پایداری بهدلیل بهکارگیری نادرست نظریههای مکاتب غربی و فقدان دانش بومی، دو مقوله مطرح شده از سوی
مصاحبهشوندگان بهویژه بصیری، جهانگرد، صافی، طغیانی، و پارسینژاد بوده است. برخی پژوهشهای ادب پایداری به دلیل برداشتهای نادرست و سطحی از مفاهیم نظری، دچار اشتباه شده و انفصال بین نظریه و روش ایجاد شده است.
علیرضا محمدی کلهسری (1392) در مطالعهای با عنوان «گزینش متن و روششناسی مطالعات ادبی» به این نتیجه دست یافته است که در پژوهشهایی که در پرتو نظریهای شناختهشده _ از نوع نظریههای مورد استفاده در نقد ادبی _ به خوانش متن میپردازند، عدم گزینش روشمند متن پیوندی جدی با غلبۀ نظریه بر پژوهش دارد. به نظر میرسد تأکید بر تمایز میان روش تحقیق و روششناسی و همچنین نظریه و چارچوب نظری میتواند اهمیت روششناختی گزینش متن را بیش از پیش آشکار کند (محمدی
کلهسری، 1392: 54-55).
1-4. روششناسی: در بعد روششناسی، دو مقولۀ الف) فقدان مبانی مستحکم روششناختی، ب) پیروی از روشهای تکراری و یکسان از متن مصاحبهها استخراج شد. پژوهش اصیل در چهارچوب روششناسی، معنا و مفهوم حقیقی و علمی خود را مییابد. روششناسی فرایند علمی هدایت و انجام یک پژوهش علمی از طرح سؤال تا نتیجهگیری و گاهی منجر به نظریهپردازی است. بر اساس روششناسی پژوهشگر میتواند مبتنی بر اطلاعات تخصصی و تفکر انتقادیش برای سؤالهای علمی مطرح شده ساختار و طرح علمی، دقیق، آزمونپذیر و منظم تعریف کند و توانایی پیشبرد تحقیق از آغاز تا پایان را با یک مجموعهای از روشهای مرتبط بیاید. (سرمد، 1376: 19-25؛ گری، 2004: 25)
2. آسیبهای مربوط به حوزه ساختاری و سازمانی:
آسیبهای مربوط به حوزۀ ساختاری و سازمانی به چهار بعد: 1. غلبۀ نگاه سیاسی و ایدئولوژیک، 2. فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری کلان، 3. مسائل و مشکلات اقتصادی، 4. مدیریت ناکارآمد و غیرمتخصص تقسیم شده است که به ترتیب به بررسی هر کدام از این موارد میپردازیم.
2-1. غلبۀ نگاه سیاسی و ایدئولوژیک: در این بعد چهار مقوله استخراج شده است که بهروز، کاظمی، صرفی، صافی، رنجبر و پارسینژاد در مطالعات ادب پایداری بر این بعد تأکید داشتهاند. این مقولات به شرح زیر است:
الف) جهتدهی پژوهشها توسط نهادهای ذینفع، ب) سفارشهای سازمانی در حوزۀ تاریخ شفاهی، ج) فقدان نقدپذیری به دلیل تقدسبخشی به حوزۀ ادب پایداری، د) فضای نیمهروشنفکرانه و سیاستزده (انحصاری شدن پژوهشها و اختصاص یافتن به گروه خاص).
علاوه بر سازمانها، برخی پژوهشگران نیز با نگاهی ایدئولوژیک به پژوهش در حوزۀ جنگ پرداختهاند؛ کمری دربارۀ تعیین نقش «باورها» در پژوهش و تحقیق در باب جنگ مینویسد: «باور در اینجا یعنی اعتقاد ایدئولوژی شده نه تعصب و تصلب. با وجود این پژوهشگر صرفاً باید به اهمیت و ضرورت نفسالامر موضوعی که پژوهش میکند باورمند باشد. این سخن هرگز به معنای آن نیست که پژوهشگری را بتوان تصور کرد منهای باوری که به او زاویه دید دهد بلکه به معنای آن است که باورها تعیینکنندۀ روش زندگیاند چندانکه باورهای یک پژوهشگر نیز تعیینکنندۀ روش تحقیق او برای زیستن با موضوع مطالعهاش محسوب میشوند. (جمشیدی و کمری، 1397: 153)
2-2. فقــــدان بـــرنامهریزی و سیاستگـــذاری كلان: مصاحبهشوندگان از جمله رضی، خاتمی و صافی به فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری کلان در حوزۀ ادبیات پایداری اشاره کردهاند. در این بعد به دو مقولۀ، الف) رشد کمی کرسیهای دانشگاهی رشتۀ ادبیات پایداری بدون توجه به وجۀ اندیشگانی و نظری، ب) رونویسی پژوهشی اشاره شده است.
مقولۀ رونویسی پژوهشی نه تنها در این رشته بلکه بر جامعۀ علمی ایران سایه افکنده است و نیازمند مدیریت، برنامهریزی، نظارت و کنترل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر این معضل است که اهمیت و رشد علمی را در ورطۀ سقوط انداخته است.
نعیمه آقانوری (1395) در مقالۀ خود به سرقت ادبی به عنوان یکی از آسیبهای جدی پژوهشهای ادب پایداری اشاره کرده است. از میان انواع مختلف سرقتهای پژوهشی، سه نوع «مسخ»، «نسخ» و «انتحال» را به عنوان مهمترین انواع سرقت مورد بحث قرار داده است.
2-3. مسائل و مشکلات اقتصادی: خاتمی و طغیانی به دو مقولۀ الف) عدم حمایت مالی از طرحهای پژوهشی، ب) ایجاد نشدن فرصتهای شغلی و تحقیقاتی برای دانشجویان رشتۀ ادبیات پایداری اشاره کردهاند. از اینرو، لازم است به ارتقای علمی فارغالتحصیلان رشتۀ ادبیات پایداری توجه ویژهای شود و جاذبه، علاقه و انگیزه در دانشجویان برای تحصیل در این رشته فراهم شود. همچنین با محدودیت در پذیرش دانشجو و دانشگاهها، زمینۀ جذب نیروی کار مفید و مورد نیاز جامعه در بازارِ کار و موقعیت اجتماعی مناسب ایجاد شود.
2-4. مدیریت ناكارآمد و غیرمتخصــص: سه مقولۀ، الف) عدم آشنایی مدیران و مسئولان ذیربط در مراکز علمی با ادبیات پایداری، ب) ایجاد بیرغبتی در فضای دانشگاهی، ج) نظام امتیازبندی و توجه به کمیت کار برای ارتقای علمی (انجام پژوهشهای سطحی و بیکیفیت) مربوط به این مؤلفه از سوی طغیانی، خاتمی و کاظمی مطرح شده است.
ب) نقش اندیشکده ادبیات پایداری در سیاستگذاری و ساماندهی پژوهشها
نقش اندیشکدۀ ادبیات پایداری از منظر مصاحبهشوندگان به چهار دسته قابل تقسیم است:
1. سیاستگذاری و فعالیتهای راهبردی: یکی از مهمترین نقشهای اندیشکدۀ ادبیات پایداری به عنوان مرکزی برای اندیشیدن و ایدهپردازی، تعیین نقشۀ راه و مشخص نمودن سیاستها در رشتۀ ادبیات پایداری با اتصال به بدنۀ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. البته پرواضح است که سیاستگذاری در اندیشکدۀ ادبیات پایداری جدای از سیاستگذاری کلان دولت نیست. به این منظور لازم است که جایگاه ادبیات پایداری در اسناد فرادستی بررسی و وضعیت مطلوب پیش روی اندیشکده قرار بگیرد که اقداماتی در این خصوص از سوی اندیشکدۀ ادبیات پایداری انجام شده است.
از سویی دیگر، تسهیلگری و مانعزدایی و همچنین ایجاد فضای باز به منظور تضارب آرا، لازمة شکلگیری و پیدایش جنبشهای ادبی و بروز خلاقیتهای ادبی است که این امر به عنوان یکی از نقشهای اندیشکده از سوی مصاحبهشوندگان مطرح شده است.
«از نگاه جهانگرد با ادبیات میتوان به پایینترین لایههای جامعه نفوذ کرد»؛ بنابراین اگر توجه ادبیات پایداری معطوف به رابطۀ ادبیات و فلسفۀ زندگی باشد، میتوان در مقابل جریانهای مسموم چون ادبیات بیتفاوت، ادبیات پوچ، ادبیات تسلیم، ادبیات سازشکار، به سمت ادبیات پایداری جریانساز رفت که ایجادکنندۀ تغییر و تحول باشد.
همچنین از کلیشهپردازی و پرداختن به زندگی روزمره به سمت ملیگرایی ایرانی و اسلامی زنده و پویا و جنبههای خلاقانه حرکت کرد و برای ادبیات پایداری در دانشگاهها و مراکز آموزشی منزلت اجتماعی ایجاد
کرد.
رنجبر معتقد است که یکی از نقشهای اثرگذار اندیشکدۀ ادبیات پایداری ورود به سیاستگذاریهای کلان و همکاری در این زمینه است. این امر موجب ضابطهمند شدن نهادهای متولی ادبیات پایداری و درنتیجه همافزایی خواهد شد.
در اندیشکده با توجه به برنامههای فرادستی و با توجه به احاطهای که بر پژوهشهای انجام شده وجود دارد، میتوان افقهای جدیدی برای پژوهشگران ترسیم نمود و آنها را برای انجام پژوهشهای عمیق و اصیل، هدایت و حمایت کرد.
2. شبکهسازی و برقراری ارتباط با سازمانها، دانشگاهها و پژوهشگران: اغلب مصاحبهشوندگان بر شبکهسازی و ارتباط اندیشکدۀ ادبیات پایداری در دو سطح دانشگاهها، سازمانها و مراکز فعال در حوزۀ ادب پایداری و متخصصان و پژوهشگران و دانشجویان رشتۀ ادبیات پایداری تأکید داشتند. همچنین بر عدم دسترسی به منابع ادبیات پایداری اشاره کردند. از اینرو، تشکیل کتابخانۀ دیجیتال و گردآوری منابع برای دسترسی به علاقمندان این حوزه را به عنوان نقش اندیشکده در توسعة مطالعات ادب پایداری مهم میدانند.
بــنابـــر نظـــر مصـــاحبهشونــدگان، انعقاد تفاهمنامۀ همکاری با دانشگاهها و سازمانها و استفاده از ظرفیتهای این نهادها یکی از مهمترین راههای سیاستگذاری در این زمینه است. همچنین با شکلگیری و گسترش شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، امکانات تازهتری برای پیوند بین فعالان این عرصه وجود دارد.
3. آموزشی (ساماندهی رشتۀ ادبیات پایداری):
مصاحبهشوندگان بر گستردگی ادبیات پایداری در ایران و جهان اشاره کردند و معتقدند که باید در این زمینه، حوزههای تخصصی ایجاد شود. حوزههای تخصصی مانند: ادبیات کلاسیک، ادبیات حماسی بویژه شاهنامۀ فردوسی، ادبیات معاصر، ادبیات دفاع مقدس، ادبیات مشروطه، ادبیات مربوط به وصیتنامۀ شهدا، ادبیات پایداری در منطقۀ خاورمیانه، ادبیات پایداری در جهان اسلام، ادبیات پایداری در اروپا و شرق و در آمریکای لاتین، ادبیات مقاومت در آفریقا که البته هر کدام از اینها نیازمند تولید منابع درسی، مقالات، کتابهای تخصصی و پژوهش است. برگزاری کارگاههای مهارتآموزی در مسئلهشناسی، مباحث و رویکردهای نظری، روشهای تحقیق، برگزاری نشستهای علمی در سطح ملّی و فراملّی، تدوین منابع و کتب درسی در تولید دانش ادبیات پایداری بسیار مؤثر است.
4. ساماندهی پژوهشها:
الف) حمایت از پژوهشهای ادب پایداری،
ب) سیاســـتگــذاری و جهـــتدهــی پـژوهشها با نگاه مسئلهمحور،
ج) هدایت پژوهشها به سمت کاربردی شدن و حل مسائل روز جامعه،
د) تعیین جایگاه آرمانگرایی و عینیتگرایی در بازشناخت حقایق ادبیات پایداری،
ھ) انجام پژوهشهای بنیادی بهمنظور تعریف اصطلاحات و مفاهیم اصلی ادبیات پایداری،
و)جریانشناسی،
ح) آفرینشهای ارزشمند در ترجمه و نقد و پژوهشهای تطبیقی،
ط) رفع ضعف پژوهشهای این حوزه، مقولاتی است که از متن مصاحبههای انجام شده استخراج شد.
جمعبندی
بر اساس آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت، در پژوهشهای ادبیات پایداری همچنان رویکرد سنتی (یعنی توجه و تمرکز بسیار کم برای استفاده از روشهای پژوهش) غلبه دارد. در این نوع نگاه ارتباط منطقی و منسجم بین مسئله، مباحث نظری، و روششناسی وجود ندارد و هر کدام از این موارد دچار آسیبهای جدی هستند.
امروزه با توجه به نیازهای جدید جامعه و مسائل متنوع پیش رو، همچنین گسترۀ موضوعی ادبیات پایداری، استفاده از رویکرد بینارشتهای و کاربردی کردن پژوهش موجب توسعه و رشد علمی این حوزه خواهد شد. برای ورود به این امر، لازم است از روشهای نوین تحقیق علمی حتی با رویکرد ترکیبی کمی و کیفی استفاده شود. بدین منظور سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در دو بعد علمی ـ پژوهشی و ساختاری ـ سازمانی اهمیت شایانی دارد.
نتایج این مطالعه در بعد علمی ـ پژوهشی نشان داد که در پژوهشهای تخصصی ادبیات پایداری ارتباط محکم و استواری بین طرح مسئله، چارچوب و رویکردهای نظری و روششناسی وجود ندارد. یکی دیگر از مباحث مطرح در پژوهشهای ادبی، بیتوجهی به جایگاه فرضیهسازی است که نقطۀ اتصال بین مباحث نظری و روششناسی است.
همچنین یكی از معضلات عینی روششناسی پژوهشهای ادبیات پایداری، نبود روش مشخص یا استفاده از روش اسنادی و كتابخانهای و سطح تحلیل توصیفی است. گاهاً در این پژوهشها عدم سنخیت بین مسئلۀ پژوهش با روششناسی دیده میشود. البته این امر به دلیل ناآشنایی پژوهشگران ادبی با شیوهها و ابزارهای پژوهش، عدم آگاهی و آموزش محققان این حوزه از مهارتهای پژوهش، نحوۀ كاربرد و عملیاتی كردن روشهای تحقیق است.
در حال حاضر، آموزش روشهای تحقیق و مهارتهای پژوهشی در یک درس دو واحدی در سطح كارشناسی ارشد رشتۀ ادبیات پایداری ارائه میشود كه بیشتر آن به طرحنامهنویسی و منبعشناسی یعنی مباحث مبانی و مقدماتی برای ورود به روشهای تحقیق میپردازد.
به دلیل جدی گرفته نشدن روشهای تحقیق در رشتۀ ادبیات فارسی بهطور عام و ادبیات پایداری بهطور خاص،كتابهای روش تحقیق مناسب و راهنمای عملی برای دانشجویان تحریر نشده است که البته این امر جزء دغدغههای اندیشکدۀ ادبیات پایداری بوده و تألیف چنین کتابی به سفارش این اندیشکده در دست انجام است.
نقیصۀ آموزشمحور در همۀ رشتههای دانشگاهی وجود دارد و بسیار مطلوب خواهد بود كه حركت به سمت آموزشهای مهارتی و كاربردی در رشتۀ ادبیات پایداری برنامهریزی شده و اجرا شود.
در بعد ساختاری و سازمانی آنچه اهمیت دارد این است که برخی سازمانهایی که متولی حفظ و ترویج ارزشهای دفاع مقدس بودهاند، بر جمعآوری تاریخ شفاهی به عنوان ادبیات پایداری تأکید کردهاند که نوعی آسیب و چالش در این حوزه بهشمار میآید.
سیاستگذاری یکی از دیگر مقولات بسیار مهم در آسیبشناسی حوزۀ ادبیات پایداری است. تا چند سال اخیر 44 دانشگاه در رشتۀ ادبیات پایداری در جذب دانشجو فعال بودهاند که به دلیل فقدان برنامهریزی صحیح و کمبود منابع درسی برای این رشتۀ تحصیلی، فقدان توسعۀ مباحث نظری و تعاریف رشتۀ ادبیات پایداری و...، تعداد دانشگاههای فعال و دانشجویان علاقهمند به این رشته کاهش یافته است.
از منظر اغلب مصاحبهشوندگان اندیشکدۀ ادبیات پایداری به عنوان اتاق فکر و اندیشهورزی میتواند نقش مؤثری در اصلاح سیاستها و برنامهریزی داشته باشد. برای تحقق این مهم لازم است این اندیشکده موارد زیر را در نظر داشته باشد:
تعیین نقشه راه و سیاستها؛
شبکهسازی و ارتباط بین وزارت علوم با دانشگاهها و نهادهای فعال در این حوزه بهمنظور شبکهسازی و استفاده از ظرفیتها و توانمندیها برای همافزایی و پیشگیری از موازیکاریها؛
شناسایی مسائل و جریانسازی؛
ایجاد فضای باز برای شکلگیری بحث و تضارب آرا؛
تشکیل بانک اطلاعات و....
از سوی مصاحبهشوندگان راهکارها و پیشنهاداتی برای رفع نقاط ضعف، کاهش تهدیدها و استفاده از فرصتها ارائه شده است. این موارد به شرح زیر است:
تعیین نقشه راه و ریلگذاری؛
استفاده از تحلیل swot بهمنظور شناسایی نقاط ضعف و قوت، فرصتها و تهدیدها؛
انجام نیازسنجی و شناسایی وضعیت موجود ادبیات پایداری در فضای دانشگاهی؛
ایجاد کرسیهای آزاداندیشی به عنوان فرصتی برای تضارب آرا و رشد نظریهپردازی در ادب پایداری؛
نظارت و هدایت دقیق اندیشکدۀ ادبیات پایداری بر تولید و نشر آثار؛
برگزاری کنگره و همایش فرامنطقهای هدفمند با رویکرد مطالعات تطبیقی؛
برگزاری کارگاههای آموزشی مهارتمحور؛
و ...
منابع
آقانوری، نعمیه (1395). «مغالطهها، مصادرهها وچالشهای کاذب، موانع اصلی در پژوهشهای حوزۀ ادبیات پایداری». نقد ادبی. س 9. ش 36، صص 7-39.
امنخانی، عیسی (1396). «اقتدار نظریه در پژوهشهای ادبی معاصر؛ (نگاهی آسیبشناختی به نسبت متن و نظریه در پژوهشهای نظریهمحور)». نقد ادبی. شمارۀ 38، صص 97-120.
جمشیدی، فرانک و علیرضا کمری (1398). سه نگاه: به برخی از مسئلههای موجود در سه ساحت فرهنگ، روایت و پژوهش جنگ. تهران: شرکت انتشارات سورۀ مهر.
راز، عبدالله (1394). «تحلیل رویکردهای پژوهشی در مقالات ادبی مجلات علمی ـ پژوهشی دهۀ هشتاد در ایران». رسالۀ دکتری زبان و ادب فارسی دانشگاه گیلان. به راهنمایی دکتر احمد رضی.
رضی، احمد (1391). «پژوهشهای ادبی مسئلهمحور در مطالعات ادبی». فنون ادبی. سال چهارم، شمارۀ 1 (پیاپی 6)، صص 13-26.
سرمد، زهره و همکاران (1376). روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگه.
فرهنگی، سهیلا (1388). «رویکرد میانرشتهای در پژوهشهای ادبی». رسالۀ دکتری رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان. به راهنمایی دکتر محمدرضا یوسفپور.
محمدی کلهسری، علیرضا (1392). «گزینش متن و روششناسی مطالعات ادبی». نقد ادبی. س 6. شمارۀ 23، صص 37-58.
Gray، David E.، (2004)، Doing Research in the Real World، SAGE publication
Sekar J. John (2019). “Is there a Method/Methodology for Literary Research?” Conference Paper · March 2015:1-10. See discussions، stats، and author profiles for this publication at: https://www.researchgate.net/publication/337112003