اصطلاح «ادبیات مستند» ترکیبی است از دو واژۀ «ادبیات» که اصلیترین بنمایۀ آن تخیل است و واژۀ «مستند» که بنمایه و ریشهاش تاریخ و استناد است. این اصطلاح سالهاست در ایران مرسوم است و آثار زیادی در این «گونۀ ادبی» تولید و منتشر میشود که در برخی رویدادهای ادبی کشور ازجمله «جایزه جلال آل احمد» مورد رقابت قرار میگیرد. جایزۀ مزبور سه بخش دارد که به نظر، مهمترینِ آن، همین «ادبیات مستند» یا «مستندنگاری» است.
عمده آثاری که در گونۀ مستندنگاری یا ادبیات مستند به نگارش درمی آیند زندگینامهها، شرححالها، خاطرات، سفرنامهها و در نگاهی وسیعتر وصیتنامهها و یادنوشتهها و گاهنوشتهها هستند و آنچه دراینمیان بیش از همه جلوه دارد زندگینامهنویسی است.
در این گونۀ ادبی، که البته تولید آن بسیار سخت هم هست، نویسنده باید در دو شاخۀ ادبیات و تاریخ توانمند باشد تا بتواند مواد تاریخی را با لباس ادبی فاخر تحویل خواننده بدهد. خودِ زندگینامهها به چند شاخه تقسیم میشوند که مهمترینشان خودنگاشتهها (شرححالنویسی) و دیگرنگاشتهها هستند. بخش دیگرنگاشتهها هم میتواند به دو بخش تقسیم شود: دیگرنگاشتهای که راویِ حاضر دارد و دیگرنگاشتهای که راویاش غایب است و نویسنده از زاویه دید راویان حاضر، به معرفی راوی غایب میپردازد. از این منظر میتوان آثاری را که در ژانر/گونه خاطره منتشر میشوند نیز «ادبیات مستند» نامید.
آنچه که بیانش در این زمینه ضروری است توسع یا تحدید معنایی واژۀ ادبیات بماهو ادبیات در امر مستندنگاری است. با اینکه ادبیات در تعریف اصلی خودش «تخیل» را به همراه دارد، اما این واژه با توجه به گستردگی معناییاش میتواند نوشتههایی را شامل شود که تخیل در آنها دخیل است، اما توانمندی نویسنده در زیبانویسی، استخدام واژههای تأثیرگذار، بهره گیری از صناعات معنوی و دهها ویژگی دیگر ادبی، (بدون استفاده گسترده از تخیل) متن را برای خواننده جذابتر و اثرگذارتر میکند بهنوعی که خواننده محو «ادبیات متن» میشود تا «دادههای متن». یکی از نمونههای عالی این نوع نثر، کتاب شرح اسم (زندگینامۀ آیتالله سید علی خامنهای) است که به قلم هدایتالله بهبودی به نگارش درآمده است.
مستندنگاری به یقین یکی از شاخههای جدی ادبی و یکی از گستردهترین گونههای ادبی است که در تبیین وقایع انقلاب اسلامی و نیز رخدادهای دفاع مقدس نقشی اساسی و جدی دارد. میتوان ادعا کرد که این گونۀ ادبی سویههای تازهای از نوشتن و تأثیر و اثرگذاری را پیش چشم مخاطب میگذارد و خواننده را با خود همراه میکند.
این اصطلاح اما موافقان و مخالفان جدی خودش را دارد که هر دو نگاه و نظر و حتی سلیقه قابل احتراماند. اصلاً، همین نگاههای مخالف و موافق یا متفاوت است که این اصطلاح یا بهتر است بگوییم این گونۀ ادبی را غنا میبخشد و ابعاد آن را توسعه میدهد.
شاید بتوان بخشی از این نگاهها و سویهها را در کتاب تازه انتشاریافتۀ گوی بیان (تأملی در تعالیبخشی کتاب دفاع مقدس) پیدا کرد که ازسوی نشر صریر و به کوشش محمدقاسم فروغی جهرمی چاپ شده و ابعاد و زوایای این گونۀ ادبی را از زاویه دید کارشناسان و صاحبنظران عرصۀ ادبیات پایداری مورد بررسی قرار داده است.
در این شماره از نشریه کوشیدهایم از نظرگاهها و دیدگاههای مختلف، اصطلاح /گونۀ مستندنگاری / ادبیات مستند را مورد واکاوی قرار دهیم. بیتردید، مطالب این شماره از نشریه دربارۀ ادبیات مستند نمیتواند فصلالخطابی در تعریف، مبانی و ابعاد و مؤلفههای این گونۀ ادبی باشد، اما میتوان آن را ورودیهای بر بحث چالشبرانگیزِ سنخیت یا عدم سنخیتِ در کنار هم نشستن دو واژۀ «ادبیات» و «استناد/تاریخ» قلمداد کرد و آغاز راهی که میتواند برای پژوهشگران و محققان این عرصه راهگشا باشد و مسیر را برای توجه بیشتر به این مقوله باز کند.