گزارش

بررسی شاخص‌های سندیت در مستند روایی / مرضیه نظرلو

مستند

چکیده

جنگ تحمیلی محققان و علاقهمندان را با انباشتی از مطالب مستند در حوزۀ دفاع مقدس مواجه کرده است. ازجمله مکتوبات برجایمانده میتوان به روزنوشتها، اسناد باقیمانده از عملیات و نبرد، خاطرات، یادداشتها، زندگینامههای شخصی، نامهها و...، که براساس وقایع دوران جنگ نوشته شدهاند، اشاره کرد. درعینحال، جمعآوری خاطرات به شیوۀ مصاحبه از بازماندگان جنگ نیز در دستور کار قرار گرفته و بر حجم مطالب مستند افزوده است. از همان آغاز تاکنون نویسندگان به فکر تدوین و نگارش اسناد جمعآوریشده افتادند تا با تکیه بر آنها به تولید کتاب در گونههای مختلف ادبی ازجمله زندگینامهنویسی بپردازند. زندگینامهنویسی یکی از گونههای پرکاربرد نگارش در حوزۀ دفاع مقدس است که بهتدریج و به جهت خواندنیتر شدن کتب با عنوان داستان ترکیب شد تا نویسندگان بتوانند از ابزار داستانی نیز در زندگینامه بهره ببرند که نتیجۀ آن تولد ترکیب متناقض مستند داستانی بود که بنا داشت مطالب مستند را با عنوان داستان، که اصل و اساسش تخیل است، ترکیب کند. بههمینجهت، برای برونرفت از ایـــن مشــکل، مـــستنـــد روایـــی بهعنوان گونهای نوظهور پا به عرصۀ ادبیات دفاع مقدس نهاد تا ضمن داشتن شاخصههای لازم سندی و ادبی، تناقضات تعاریف مستند داستانی را پایان بخشد. بهسبب ضرورت و اهمیت این موضوع، در این مقاله تلاش شده است ضمن معرفی اجمالی گونۀ مستند روایی، به شاخصههای سندیت در آن با ذکر نمونه پرداخته شود. روش کار در این پژوهش اسنادی-تحلیلی است. نتیجۀ بهدستآمده بهاجمال شناساندن گونۀ مستند روایی و شیوۀ بهکار بردن اسناد در آن است.

 

کلیدواژهها: سند، مستند، روایی

 

مقدمه

در تعریف مستندنگاری گفتهاند: «مستندنگاری نوشتن وقایع زندگی شخص براساس سند و مدرک معتبر یا قابل رجوع است. این اسناد از اوراق رسمی تا خاطره شفاهی را دربر میگیرد. مستندنگاری با واقعگرایی رابطۀ مستقیمی دارد. ویرجینیا وولف دربارۀ مستندنگاری در زندگینامه میگوید:«زندگینامهنویسی شرایطی را به نویسنده تحمیل میکند تا براساس واقعیت مطالب را بنویسد و منظور از واقعیت آن است که افراد دیگری غیر از نویسنده هم صحت و سقم مطالب را تأیید کنند».(دهباشی، 1387: 219)

تولید مکتوبات دربارۀ دفاع مقدس، که طولانیترین جنگ تاریخ معاصر جهان است، اهمیت زیادی دارد، اما باید توجه داشت که صرفاً افزایش کمّی مکتوبات موجب ماندگاری آثار در تاریخ یا فرهنگ یک کشور نخواهد شد. این توجه به تولید علاوهبر حمایت و پشتیبانی، نیازمند بنمایههای علمی و آشنایی مستندنگاران با روش صحیح پژوهش، شناخت گونههای ادبی موجود، ساختارها و بهکارگیری درست آن است که علاوهبر کمیت به تولید کیفی آثار بینجامد. در این پژوهش تلاش شده بهاجمال گونهای در مستندنگاری به نام مستند روایی معرفی و شاخصههای سندیت در آن توضیح داده شود.

 

مبانی و مباحث نظری

تعریف مستند

مستند یعنی دارای دلیل و مدرک، مبتنیبر سند، گفته یا نوشتۀ همراه با سند و مدرک، متقن و معتبر و سند ازنظر لغوی به معنی تکیهگاه، آنچه پشت به آن دهند، و آنچه قابل اعتماد باشد است و مدرکِ مستند نوشتهای است که قابل استناد باشد. سند از دید کتابداران به هر نوع نوشتۀ خطی، چاپی، عکس یا صورتهای دیگر و یا هر شیء مادی گفته میشود که بتوان از محتوای آن اطلاعاتی بهدست آورد. سند شامل اطلاعات مضبوط اعماز نوشتاری، دیداری، و شنیداری است که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی ایجاد شده و دارای ارزش نگهداری است. سند تاریخی برگنوشتهای است که با از دست دادن ارزش روزمره و اداری خود در پژوهشهای تاریخی قابل استناد و استفاده بوده و قابلیت نگهداری دائمی داشته باشد. (شفیعپور فومنی، 1386: 59-63)

 

تعریف روایت

روایت نقل سخن و یا خبر از کسی، واگویه کردن سخن کسی، داستان، قصه ، نقل، حکایت، اصطلاحی است در نقل حدیث و این اصطلاح منحصر به حدیث نیست بلکه قدما همۀ علوم ادب و تاریخ و تفسیر و علوم دیگر را مثل حدیث روایت میکردند. روایتکننده نیز راوی، نقلکننده و حکایتکننده است. (دهخدا، 1377: نسخه دیجیتال)

 

چیستی روایت

روایتها پردازندۀ جهان هستند. تصویر ما از جهان بهواسطۀ زبان شکل میگیرد. فرهنگ ما هم چونان یک کل در این فرایند دخیل است و شبکههای معنا را تشکیل میدهد. شبکهای که زندگی از آن آویزان است. (استفورد، 1382: 346)

مردم تجربهها را به مدد روایت برای خود و دیگران قابل فهم و منتقل میکنند. روایت صرفاً محدود به محتوای خاطرات نیست بلکه بیان و نقل آن را نیز شامل میشود. این توالی رویدادها نیست که روایت را میسازد بلکه تأکیدها، فرازوفرودهای صدا، ساختار، معترضهها، سکوتها و درمجموع به نمایش درآوردن خاطرات است که روایت از درون آن بیرون میآید. ما هر روز با روایت سروکار داریم و بدون آنکه به آن بیندیشیم در زبان ما جاری میشود. انتقال دانستههای ما از دنیا به دیگران و برقراری ارتباط با آنها به همین وسیله صورت میگیرد. توسل ما به روایت زمانی صورت میگیرد که بخواهیم ماجرایی را دربارۀ خود و دیگران بهصورت منسجم نقل کنیم. روایتهایی که انسانها میسازند متأثر از محیط فرهنگی زندگی آنها و تنیده در آن محیط است. روایت را باید ابزار اصلی ارتباطات و شیوۀ مورد استفاده مردم از زبان برای انتقال تجربیات، دانش و احساسات دانست. روایت تقریباً در همۀ شیوههای ارتباطی و تمام فرهنگها نفس میکشد و مؤلفههایی مانند شخصیت، طرح و رویــدادنـــگـاری دارد. مـــعمــــولاً از رویدادهای زندگی خبر میدهد و در ژانرهایی متعدد قابل بیان است. (آبرامز،1397: 259-267)

چنین بهنظر میآید که صورت اولیۀ روایت گفتار شفاهی بوده و نوشته صورت ثانوی آن است. بههمینسبب، روایت قدمتی بهازای تاریخ بشر دارد و زندگی با روایت در هم تنیده و جامعه نیز بدون روایت تصورناپذیر است. روایت زبانی صرف نقل یا انتقال سخن از گوینده به گیرنده و شنونده است بدون اندک دخل و تصرف در کلام صاحب سخن. روایت اعماز شفاهی یا گفتاری و نوشتاری، متنی است که در نتیجۀ حضور و دیدن و شنیدن کردار و گفتار دیگران یا رخدادهای مشهور در ذهن و زبان راوی حادث میشود، تکوین مییابد و متأثر از دلایل و شرایط، اظهار یا گزارش میشود. روایتها علاوهبر بازگویی حوادث اطراف به ادراکات مخاطب شکل میدهند و سمتوسوی کردار او را مشخص میسازند. روایت، توصیفی از امر واقع است و نشاندهندۀ راوی و نسبت او با موضوع. ( فروغی به نقل از کمری، 1389: 31-35)

مستند روایی

تعریف: مستند روایی روایتی است مستند بر مصاحبههای فراوان از اشخاص مختلف و اسناد مکتوب، صوتی و تصویری که به شیوهای پیوسته، یکدست و ادبی، توسط یک راوی، که بنابه تشخیص نویسنده انتخاب شده است، روایت میشود.

گونۀ مستند روایی دارای شاخصههایی است که در ادامه به آن پرداخته میشود، اما مهمترین فصل تمایز آن با دیگر گونههای شناختهشده، تعداد بالای مصاحبهشوندگان در نقل خاطرۀ شفاهی و درعینحال تولید یک متن پیوسته، یکدست و مستند است که میتواند از ابزار ادبی و هنری نیز در حدی که به سندیت متن صدمه وارد نکند بهره ببرد.

 

چرایی مستند روایی

اگر روایت را شیوه یا ابزاری بدانیم که با آن درونیات و تجربهها از انسانی به انسانی دیگر منتقل میشود و یا روایت را در معنای لغوی آن درنظر بگیریم، میتوان پذیرفت که اطلاق مستند روایی به شکل روایتی که بنا دارد متکی بر اسناد و مصاحبهها متنی منسجم و منظم و خالی از زیادهگویی، پرداختهای ناروا و تخیل به مخاطب ارائه دهد عنوان مناسبی خواهد بود.

در مستند روایی نقل و بیان وقایع و رویدادها از اشخاص یا موقعیتها یا موضوعات گوناگون، از مصاحبهها و اسناد و مدارک متقن بهدست میآید و به شیوهای خواندنی روایت میشود بهگونهایکه مطالب خام تاریخی را به روایت ادبی نزدیک میکند تا مخاطب با متن ارتباطی تنگاتنگ برقرار کند. گفتنی است که قیدِ مستند بودن میزان ادبی بودن متن را محدود میکند تا متن در ادبیات غرق نشده و جنبۀ تاریخی و سندی آن محفوظ بماند.

میزان چگونگی استفاده از هنر و ادبیات در خاطرات دفاع مقدس از آن جهت که قاعده مشخصی ندارد میتواند محل نزاع خاطرهنویسان باشد. ازهمینرو، در این مقال ناگزیر توضیح کوتاهی در این باب داده و گفتار مفصل دربارۀ آن به فرصت دیگری موکول میشود.

مستند روایی محصول مصاحبه با بیش از یک نفر است. زمانیکه پژوهشگر در رابطه با یک سوژۀ مشخص با افراد مختلف مصاحبه کرده و مطالب انبوهی از زوایای مختلف جمع میکند میتواند از قالب مستند روایی استفاده کند و همۀ مطالب جمعآوریشده را، که نشاندهندۀ تمام وجوه شخصیت سوژۀ اصلی است، در ظرفی واحد ریخته، آن را با هم مخلوط کند و سپس با انتخاب زاویه دید مناسب به روایت واقعی زندگی فرد بپردازد.

ازجهت سندی، این شیوۀ روایت درحالیکه تمام مطالب مستند بر دادههاست از اعتبار لازم برخوردار است. اما چگونگی روایت کردن دادهها نیـــازمند ذوق، خـــلاقیــت و اشراف کامل بر مستندات و فنون ادبی است.

یکی از وجــوه ادبی در گـــونۀ مستند روایی، انتخاب مناسب زاویه دید برای روایت در کل کتاب است. این انتخــاب بهدلایـــل گونــاگونی بستگی دارد، اما از آن جهت که در مستند روایی نویسنده به روایت زندگی یک شخص واقعی میپردازد، بهتر آن است از زاویه دیدی بهره ببرد که به ساختار کلی کتاب کمک کرده و درعینحال مخاطب را به شناخت مؤثرتری از شخصیت اصلی کتاب برساند.

یکی دیگر از عوامل مؤثر در میزان ادبی کردن مستند روایی، انتخاب مناسب ترکیبات، کلمات و ساختار جملهها حینِ نگارش است تا جایی که آرایههای ادبی نیز بههنگام و متناسب با ساختار کلی متن مورد استفاده قرار بگیرند.

همچنین از آن جهت که در مستند روایی باید کمترین دخل و تصرف در مصاحبهها صورت پذیرد، میتوان با دیالوگهای بجا و فضاسازیهای مناسب، که همه حاصل یافتههای پژوهش است، به متن کشش و جذابیت بخشید. این دیالوگها، که از متن مصاحبهها بهدست میآید، ضمن پیشبرد متن، در ساختار کل روایت که از زبانی محکم و یکدست برخوردار است نشانده میشود و به خوانش مخاطب سرعت میبخشد و فضایی صمیمیتر را ایجاد میکند. البته ذکر این نکته ضروری است که دیالوگها نیز باید تابع شخصیتهای واقعی باشند و نویسنده از زبان، لحن، گویش و لهجۀ صاحبان خاطره در این بخش صیانت لازم را بهعمل آورد، زیرا قرار است مستندی روایی تولید کند و نه کتابی داستانی که در آن نویسنده میتواند خود خالق شخصیتها باشد و با زبان و قلم خود دیالوگها و فضاها را پردازش کند. گرهافکنی و فرازوفرود در متن نیز به مستند روایی جنبۀ هنری میبخشـــد. بایـــد گفت فرازوفرود زندگی شخصی کـه قرار است در هستــۀ روایـــت قــرار بگیــرد، قـــبلاً بهوسیله مصاحبهها جمعآوری شده است و ما در مستند روایی فقط میتوانیم برای این فرازوفرودها در کتاب بهگونهای جایابی کنیم که مخاطب از خوانش آن لذت ببرد و مجاز نیستیم مانند داستاننویسان خود به خلق فرازوفرود یا گرهافکنی کاذب در متن بپردازیم. نویسندۀ مستند روایی باید همواره به این نکته توجه داشته باشد که قرار است روایتی صحیح و خواندنی از زندگی سوژه ارائه دهد، اما اگر بههردلیلی زندگی سوژه خالی از فرازوفرودی خواندنی بود و او در کاوشهای خود به مطلب قابل اعتنایی نرسید، مجاز نیست که سندیت و واقعیت را فدای جذابیت و ادبیت متن کند. این همان مرز پررنگ مستند روایی و داستان است که گاهی مورد بیتوجهی قرار میگیرد.

از دیگر وجوه ادبی در متن، نحوۀ شروع روایت، شخصیتپردازی، توصیف و فضاسازی، چیدمان وقایع حول محور اصلی یا همان سوژه، رفت و برگشتهای زمانی، انتخاب سیر خطی یا حلقهای و... است که به هنری کردن متن مستند روایی کمک خواهد کرد و هرکدام توضیح خاصی میطلبد.

اگر بهدرستی به استفاده از ابزار ادبیات در متن توجه شود و بدون اضافات و شیرینسازیهای کذب و خلاف واقع کتاب تولید شود، ما در پایان با مستندی روایی مواجه خواهیم بود که هم از حیث سندی و تاریخی شرمسار معاصران و آیندگان نیست و هم از جهت ادبی تا حدودی قابل اعتناست.

 

استناد در مستند روایی

مصاحبهها اصل و اساس در مستند روایی هستند. در این گونه، پایۀ مطالب جمعآوریشده برمبنای مصاحبههای شفاهی است که از افراد مختلف و در ردههای گوناگون فارغ از عنوان و درجۀ اجتماعی و سیاسی اخذ میشود. با توجه به سوژهای که قرار است زندگینامهاش بهصورت مستند روایی نگاشته شود، افراد برای مصاحبه انتخاب میشوند.

در کنار مصاحبهها و خاطرات شفاهی، که شالودۀ اصلی روایت را میسازند، میتوان از اسناد و مکتوبات دیگری نیز استفاده کرد که به پیشبرد روایت کتاب کمک کند و درعینحال به غنا و سندیت متن قوت بیشتری بخشد. ازجمله استفاده از دستنوشتههای سوژۀ اصلی اعماز نامه، وصیتنامه، روزنوشت و دفترچههای شخصی است که متناسب با نوع روایت و میزان اهمیت مطالب میتوان در جایجای متن اصلی کتاب از آن استفاده کرد بهگونهای که به اصل روایت کمک کند. برای نمونه، در کتاب دیدبان تاریخ، که مستندی روایی از زندگی شهید سید محمد اسحاقی است، با سه نوع روایت بهطور همزمان مواجه هستیم. اولین و اصلیترین روایت شامل مصاحبههایی است که از افراد مختلف بهدست آمده است. روایت دوم مطالبی است که از دستنوشتههای شهید به تشخیص نویسنده استخراج شده و به تناسب در متن آمده است. و روایت سوم استفاده از تصویر اصل سند در محل مناسب است به شیوهای که تصویر بتواند بار روایت را بر دوش بکشد و به پیوستگی متن در کل ساختار نیز خدشهای وارد نسازد. هر سۀ این روایتها مستند و واقعی است که در ترکیب با هم روایت کتاب را که پیوسته است به پیش میبرند. مصاحبهها در این گونه با هم ترکیب شده و مخاطب عنوان مصاحبهشوندگان را در متن کتاب نمیبیند. باوجوداین، باید متن چنان محکم و صحیح به نگارش درآید که همۀ مصاحبهشوندگان مختلف، بعد از مطالعۀ کتاب، به این نکته اعتراف کنند با وجود آنکه نامی از آنان در کتاب نیست، اما مطالب نوشتهشده همان است که گفتهاند و بدینترتیب بر واقعیت متن صحّه
بگذارند.

اضافه کردن اسناد و تصاویر در انتهای کتاب نیز یکی از شاخصههای سندیت مستند روایی است، خصوصاً اسناد و مدارکی که شبهات خواننده را در متن برطرف کند. مثلاً خواننده در متن با خاطراتی مواجه میشود که برایش باورپذیر نیست و به دیدۀ تردید در آن مینگرد. نویسندۀ آگاه، که تمام کتاب را براساس استناد جلو میبرد، در انتهای کتاب برای رفع تردید و شبهۀ مخاطب اسناد و مدارک و تصاویر لازم را ضمیمه
میکند.

چگونگی استفاده از اسناد تصویری نیز در متن کتاب مستند روایی قابل اعتناست که کتاب اهل اینجا نیست، اهل آنجاست، مستند روایی زندگی شهید اسماعیل دقایقی، نمونهای از این مورد است که در آن نویسنده بعد از تماشای دقیق فیلم (فیلمی که در سال 1365 پس از شهادت شهید دقایقی ضبط شده است) با انتخاب کلمات مناسب روایت که در بافت کلی متن بگنجد به شرح فضا میپردازد و حتی در فضاسازی نیز ذرهای از اصل استناد تخطی نکرده
است.

آوردن ارجاعات مناسب درونمتنی نیز به اعتباربخشی متن کمک میکند. گاهی نویسنده به اصل دستنوشته دسترسی ندارد، اما آن دستنوشتهها در کتاب دیگری جمعآوری شدهاند. در این موارد ضمن رعایت اصل امانتداری، ارجاع صحیح در پانوشتها جنبۀ سندیت کتاب را ارتقا میبخشد. مثلاً در کتاب بگو ببارد باران، چندین نوبت از دستنوشتههای شهید احمدرضا احدی استفاده شده، اما چون اصل دستنوشتهها به رؤیت خود نویسنده نرسیده بود، نویسنده ارجاع به کتاب حرمان هور را در پانوشت ها ذکر کرده است.

پانوشتهای قابل اعتنا و توضیحات کافی دربارۀ اشخاص، مکانها، عملیاتها و هر چیزی در متن که مخاطب لازم است توضیح بیشتری دربارۀ آن بداند تا درک درستتری در فهم مطالب پیدا کند نیز به درجۀ استناد کتاب میافزاید.

نتیجهگیری

ازآنجاکه مستند روایی نوشتاری یکدست و پیوسته است، بیشتر مخاطبان آن را با داستان اشتباه میگیرند و به ناروا از عنوان داستان برای آن بهره میبرند. درحالیکه اصل و اساس داستان بر تخیل استوار است و مستند روایی با تخیل و مطالب خلاف واقع کاملاً بیگانه است. مستند روایی با توجه به مصاحبههای جمعآوریشده از افراد مختلف و مدارک و مستندات تاریخی تلاش دارد به شیوهای ادبی روایتی یکدست به مخاطب ارائه کند تا ضمن حفظ هویت تاریخی، خواندنی نیز باشد. گفتنی است نگارش چنین متنی، که در لبۀ شمشیر تاریخ و ادبیات حرکت میکند، کار آسانی نیست و اگر بهدرستی از این گونۀ ادبی حراست نشود، در دست ناآگاهان به بیراهه خواهد رفت. هرچند که همواره معیارهایی در صحتسنجی گونۀ مستند روایی وجود دارد، اما کارشناسانی دلسوز باید تا این راه را بنمایند و از کژرویها و کژراههها بازبدارند.

 

منابع

1. آبرامز، لین (1397). نظریه تاریخ شفاهی. ترجمه علی فتحعلی آشتیانی. تهران: سوره مهر

2. استفورد،کلیفورد (1382). فلسفه تاریخ. ترجمه احمد گلمحمدی. تهران: نی

3. دهباشی، علی(1387). شناختنامه ویرجینیا وولف. تهران: نگاه

4. دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا. نسخه دیجیتال http://dehkhoda.ut.ac.ir براساس نسخه فیزیکی 15 جلدی 1377: مؤسسه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران

5. شفیعپور فومنی، محمداسماعیل (1386). چکیدهنویسی. شیراز: نوید شیراز

6. فروغی جهرمی، محمدقاسم (1389). مقولهها و مقالهها. دوجلدی. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس

7. نظرلو، مرضیه (1390). رازگمشده مجنون. تهران: صریر

8. نظرلو، مرضیه (1392). بهشت در انتظار. تهران: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

9. نظرلو، مرضیه (1400). پسر تفتان. تهران: یازهرا

10. نظرلو، مرضیه (1400). دیدبان تاریخ. تهران: مرزو بوم

11. نظرلو، مرضیه (1401). اهل اینجا نیست، اهل آنجاست. تهران: مرزوبوم



[1].  پژوهشگر و نویسندۀ ادبیات پایداری و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی.