گزارش

گزارش نشست‌های تخصصی اندیشکده مسئله‌شناسی هنر و ادبیات پایداری گزارشی از نشست تخصصی گروه بینارشته‌ای لیلا باقری

مستند

اولین نشست تخصصی گروه مطالعات بینارشته‌ای ادبیات پایداری روز سه‌شنبه 24 خردادماه 1401 با موضوع «مسئله‌شناسی هنر و ادبیات پایداری» و سخنرانی دکتر مرتضی گودرزی دیباج برگزار شد. برخی از فعالیت‌ها و سوابق علمی و هنری ایشان به شرح زیر است:

مدرس دانشگاه

رئیس سابق پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی

مدیرکل سابق مرکز هنرهای تجسمی حوزۀ هنری

تألیف و نگارش کتاب‌ها و مقالاتی در عرصۀ هنر پایداری که برخی از آنها عبارت است از: هنر انقلاب، هنر مدرن، تاریخ تطبیقی هنر، معرفت هنر معاصر، نقاشی انقلاب و گرافیک انقلاب، جست‌وجوی هویت در نقاشی معاصر ایران.


در این سخنرانی بر محورهای موضوعی زیر تأکید شد:

تعریف هنر و ادبیات پایداری 

مؤلفه‌های هنر پایداری 

تأثیر هنر و ادبیات پایداری بر جامعه

تعامل ادبیات پایداری و هنر پایداری در دوره‌های مختلف با تمرکز بر دورۀ معاصر


هدف از تهیۀ این گزارش، توجه به وجه اندیشگانی و بینامتنی مسئله‌های هنر و ادبیات پایداری و دسته‌بندی محتوایی مطالب از چشم‌اندازی دیگر، کاربردی کردن و تناسب‌سازی آن با اهداف و سیاست‌های اندیشکدۀ ادبیات پایداری برای بهره‌برداری علمی و پژوهشی بیشتر است.  

 نشست‌های گروه مطالعات بینارشته‌ای ادبیات پایداری با مسئله‌شناسی آغاز شد چرا که هر نوع تفکر و اندیشه‌ورزی، درصدد حل مسئله یا وضعیتی چالشی است که می‌خواهد وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تغییر دهد و یکی از رسالت‌های اصلی اندیشکدۀ ادبیات پایداری همین امر است. فهم مسئله و مسئله‌یابی با توجه به بستر تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، مقدمه انجام پژوهش‌های کمّی و کیفی و راه‌حل‌های عملی و کاربردی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی

است.

«مسئله‌شناسی عبارت است از شناخت و شناساندن مسئله‌ها و صورت‌بندی، رؤیت‌پذیری و روایت‌پذیری آنها؛ مسئله‌شناسی مواجهۀ فعالانه و انتقادی با موقعیت‌ها و فهم‌پذیر کردن موقعیت مسئله‌مند اکنون است و با گفت‌وگو سروکار دارد. تفکر مسئله‌محور ماهیتاً تفکری است که نظر و عمل را تلفیق کند.» (فاضلی، 1399) بنابراین، مسئله‌شناسی مبتنی‌بر اندیشه‌ورزی و تفکر ازسویی به بسترمندسازی و تولید دانش و ازسوی‌دیگر به بهره‌برداری از این دانش منجر خواهد شد. 

با این تعریف از مسئله، به سخنرانی دکتر دیباج نگاه مسئله‌شناسی پاسخ‌محور دارم تا مسئله‌ها، آسیب‌ها، عمق و جوانب گوناگون و راهکارهای پیشنهادی مسائل هنر و ادبیات پایداری را از این متن برگرفته و پررنگ کنم. 


تعریف هنر و ادبیات پایداری 

عنوان مناسب هنر و ادبیات پایداری، هنر و ادبیات متعهد است که منشأیی دینی و اجتماعی دارد. این نوع هنر و ادبیات متعهد است، یعنی‌ مخالف مؤلفه‌های برگرفته از لیبرالیسم غربی است؛ مقصدش رسیدن به حقیقت پس از عبور از واقعیت است. یعنی رخنه در جوهر پدیده‌ها و وقایع شناخته‌شده و توجه به سیرت‌ها و سیماهای نادیده؛ جهان‌بینی‌اش دینی و توفیق در کسب آرمان‌های الهی و انقلاب است؛ خلق خدا را دوست دارد و هدفش یاری رساندن به مردم برای زندگی بهتر، برقراری عدالت اجتماعی و رشد اقتصادی و فرهنگی است؛ رویکردی توده‌محور دارد و هنری آخرالزمانی است و در صدد مهیا کردن زمینه‌های ظهور است. این هنر نقش آگاهی بخشی و مبارزه با جهل دارد و در تکامل انسانی و جلوه‌های اخلاقی انسان چون ایثار، انعکاس سلحشوری و ادب نقش زیادی دارد.

برای شناخت بهتر جوانب گوناگون مسائل این حوزه، مقایسه‌ای بین ویژگی‌های هنر، ویژگی‌های مخاطبان و عوامل مؤثر بر هنر پایداری در دو دورۀ اوایل انقلاب و حال حاضر انجام شد که در ادامه به توصیف آن می‌پردازیم.


بررسی مقایسه‌ای ویژگی‌های هنر

و ویژگی‌های مخاطبان هنر و ادبیات پایداری 

در دو دورۀ اوایل انقلاب اسلامی و حال حاضر  

هنر اوایل انقلاب اسلامی از کارکردهای اجتماعی، معنوی و دینی برخوردار بوده است، زیرا مخاطبان توده‌ای و یکدست با باورها و اعتقادات و ذائقه‌های فرهنگی و هنری نزدیک و شبیه به هم بودند، تفاسیر و بازخوانی و معانی مشترکی از آثار و کالاهای فرهنگی و هنری آن دوران داشتند. تغییرات فرهنگی و اجتماعی امروزه، کارکردهای هنر اوایل انقلاب اسلامی را تغییر داد و دیگر آثار و کالاهای فرهنگی آن زمان در جامعۀ امروز اثرگذار نیست. به‌عنوان مثال، اگر تصویری از شهدا بر پهنۀ دیواری با ابعاد خاص، با توجه به حال‌وهوای اوضاع اجتماعی جنگ و دفاع مقدس در اوایل انقلاب کارکردی معنوی و ارزشی داشت، امروزه ممکن است به کارکردی منفی تبدیل شده

باشد. 

اکنون بیش از هر زمان دیگر با مخاطبان و هنرمندان متکثر و تنوع‌طلب مواجهیم که موجب بروز تمایز میان افراد شده است. این تمایز بین انسان‌ها موجب تفاوت در درک زیبایی‌شناختی و معانی، بازخوانی و تفاسیر و درنهایت پذیرش، نفی یا نقد بسیاری از آثار هنری و فرهنگی شده است. متناظر با این تقاضای ناهمگون فرهنگی و هنری مخاطبان، آثار متنوع و متکثری نیز ازسوی هنرمندان با گرایش‌های متفاوت فرهنگی و ارزشی خلق و عرضه شده است.    


بررسی مقایسه‌ای عوامل مؤثر بر هنر و ادبیات 

متعهد در دو دورۀ اوایل انقلاب اسلامی و حال حاضر

ساختارهای هنری و ادبی در دورۀ اوایل انقلاب به‌طور موقت توانست به نفع تکلیف و انتقال مفاهیم انقلابی و ارزشی مصادره شود. ازسوی‌دیگر نیز، جو و فضای اجتماعی آمادۀ پذیرش این آثار بود و کمتر اثری به‌دلیل ضعف‌های احتمالی‌اش مورد نقد و نفی قرار می‌گرفت. درحالی‌که درحال‌حاضر با جامعه‌ای متحول‌شده به لحاظ فرهنگی و اجتماعی مواجهیم. چون شرایط، جو و فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه تحت‌تأثیر فضای جهانی و تغییر چهرۀ جنگ از سلاح گرم و سرد به سلاح سایبری و رسانه و ...، فقدان نقد و منتقد متخصص آثار و کالاهای فرهنگی و هنری و فعالیت رسانه‌های غربی تغییر کرده است.

غرب می‌رود که با تحقیق و رصد رفتار، نگرش‌ها و ارزش‌های ایرانیان و شناسایی خلأهای فرهنگی و هنری ما به‌کمک سلاح رسانه در حفره‌ها و خلأهای روح و فرهنگمان نفوذ کند؛ این رسانه‌های جدید در اوقات فراغت جوانان، الگوسازی از هنرمندان غربی، تولید رسانه‌های تعاملی و هویت‌بخشی و شخصی‌بخشی خیالی و دروغین به مخاطب، به سطح رساندن و بی‌ارزش کردن تمام مفاهیم انسانی اثر مخرب داشته است.


آسیب‌شناسی هنر و ادبیات پایداری

مبحث دیگری که از متن سخنان دکتر دیباج استنباط می‌شود، آسیب‌شناسی عرصۀ هنر و ادبیات پایداری است. آسیب‌هایی که در متن سخنرانی مورد توجه بوده به این شرح است:

فقدان برنامه‌ریزی مناسب در اقتصاد هنر و ادبیات: بین عملکرد نهادهای جامعه با هنر و ادبیات ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. به‌عنوان مثال، عملکرد منفی سازمان‌های اقتصادی بر اقتصاد هنر، سرمایه‌گذاری، تولید و خلق آثار ادبی و هنری، عرضه و همچنین مصرف اثرگذار است. هنر به‌عنوان یک نظام معنایی در تعامل با نظام بازار و فروش به جهت ارزش‌یابی و ماندگاری سوق پیدا می‌کند. سیاست‌های اقتصادی نادرست موجب به انزوا کشاندن و به حاشیه راندن هنرمندان و ادبا و انفعال محض آنها شده است. در این زمینه لازم است سیاست‌گذاری‌های مناسب و درست انجام شود تا با استفاده از ظرفیت‌های بسیار خوبی که برای رشد اقتصاد فرهنگ و هنر در جامعۀ ما وجود دارد، ارتباط مناسبی بین این دو عرصه شکل بگیرد. 

نبود برنامه‌ریزی مناسب برای اوقات فراغت: اوقات فراغت جوانان، فرهنگسازی، شیوه‌های گذراندن آن، بهبود کیفیت زندگی اجتماعی یکی از مسائل اساسی در خط‌مشیءگذاری و برنامه‌ریزی است. بهره‌گیری از همۀ امکانات و توانمندی متخصصان، تولید محصولات و کالاهای فرهنگی و هنری و ادبی متنوع متناسب با ذائقه‌های مختلف جوانان به برنامه‌ریزی اوقات فراغت کمک زیادی می‌کند. 

تناقض بین دستگاه‌های فرهنگی: آبشخورهای فرهنگی جامعۀ ما به‌شدت متکثر و متنوع است که تناقض در رفتار و حمایت‌های فرهنگی آنها موجب ریزش مخاطبان فرهنگی شده است. رسانه‌ای مانند تلویزیون ملی مخالف پخش یک موسیقی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می‌شود و همان موسیقی به‌صورت زنده، مجوز پخش در سالن‌های کنسرت و همایش‌ها را دارد. این رفتار دوگانه و متناقض ازسوی دستگاه‌های فرهنگی و نیز فقدان مدیریت تنوع فرهنگی و درک نکردن شرایط متحول شده و نیازها و اقتضائات هنری و ادبی جوانان، کنش‌های راهبردی مانند جایگزینی مصرف فرهنگی (استفاده از کالاهای فرهنگی خارجی) و تظاهر (تظاهر به مصرف کالاهای فرهنگی داخلی) و ... را ازسوی مخاطبان در پی داشته است. 


چه باید کرد

آخرین مبحثی که از متن این سخنرانی استخراج شد، در پاسخ به این سؤال است که برای حل مسائل حوزۀ هنر و ادبیات پایداری چه باید کرد؟ 

 بهره‌برداری از نتایج کاربردی پژوهش‌های مستمر، نشانه‌شناسی و آینده‌پژوهی: انجام پژوهش‌های کاربردی که پیونددهنده بین نیازهای مخاطبان و سازمان‌ها، نظریه‌ها، پیوند نظر و عمل و پاسخ‌های کاربردی به مسائل باشند، به رشد و توسعۀ مطالعات میان‌رشته‌ای هنر و ادبیات پایداری منجر خواهد شد. به‌نظر می‌رسد پیش از اجرای پژوهش، باید به اولویت‌شناسی پژوهشی در این افق نو پرداخت.

 ترجمه، نقد و تحلیل آثار: آثار تولیدشده به منظور واکاوی و شناسایی نقاط ضعف و قوت نشانه‌شناسی شوند.

 ارائۀ الگوی مناسب مهندسی‌شده: برخورداری از این الگو، مسیر سیاست‌گذاری، شناسایی آسیب‌ها، آموزش، تعمیق، تبیین، گسترش و ترویج برای حل مسائل هنر و ادبیات مقاومت را میسر و تسهیل می‌کند. می‌توان با رصد برنامه‌های فرهنگی و هنری غرب و با استفاده از مهندسی معکوس برخی آنها به افزایش قدرت ابداع و خلاقیت و تقویت تولید و آفرینش برنامه‌ها و فعالیت‌های هنر و ادبیات مقاومت پرداخت.  

 تربیت و حمایت از منتقد: نقد به‌عنوان یک دیده‌بان عمل می‌کند. با این کار پیش از آنکه برنامه‌ها مورد نقد و ارزیابی ازسوی رسانه‌های غربی قرار بگیرند، خودمان را تحلیل و ارزیابی کرده و در از بین رفتن نقاط ضعف تلاش کنیم.  

 زمینه‌سازی برای خلق هنر متحد: یعنی با مخاطب‌شناسی و درنظر داشتن تنوع و تکثر سلیقه‌ها، هنری خلق شود که همۀ اقشار جامعه از استاد دانشگاه تا روحانی، کسبه و دیگر سطوح اجتماعی، آن را درک کنند و بپذیرند. 


طرح شش دسته پرسش پژوهشی 

با نظر به سخنان دکتر دیباج

با توجه به مطالبی که در ارتباط با هنر و ادبیات متعهد مطرح شد، سؤالاتی به ذهن خطور می‌کند که می‌تواند در سیاست‌ها و اولویت‌های پژوهشی اندیشکده مورد توجه قرار گیرد. این سؤالات در شش دسته قابل دسته‌بندی است:

سیاست‌گذاری: هنر و ادبیات پایداری در اسناد فرادستی از چه جایگاهی برخوردار است؟ قوانین و ممیزی‌های تعیین‌شده برای بازار کالاهای فرهنگی (تولید، توزیع و مصرف) چه اندازه برای گروه‌های فعال در این عرصه مانع و چالش ایجاد می‌کند؟ قوانین مصوب، چه فرصت‌ها و تهدیدهایی را در بازار عرضه و تقاضا ایجاد کرده است؟ برای هم‌افزایی سازمان‌ها و پیشگیری از موازی‌کاری چه اقداماتی باید انجام داد؟ 

توانمندسازی: برای توانمندی علمی و افزایش مهارت‌های محققان و دانشجویان علاقمند به پژوهش‌های بین‌رشته‌ای هنر و ادبیات متعهد، چه روش‌های تحقیقی پاسخگو و اجراشدنی است؟ فعالیت در این عرصه نیازمند چه نوع مهارت‌آموزی و دانش‌آموزی است؟

مخاطب‌شناسی: با توجه به تغییرات جهانی فرهنگی، چگونه باید به موضوعات هنر و ادبیات پایداری در حال حاضر و آینده پرداخت؟ چند درصد مخاطبان امروزی دنبال‌کنندۀ آثار هنر و ادبیات پایداری هستند؟ چگونه می‌توان مخاطبان را به این عرصه جذب کرد؟ سبک‌های ذائقۀ مصرف فرهنگی مخاطبان هنر و ادبیات پایداری چیست؟ عوامل مؤثر بر علائق این دسته از مخاطبان چیست؟ ازنظر صاحبان تخصص و تجربه در این عرصه، راهکارهای عملیاتی جذب مخاطب و پر کردن خلاءهای فرهنگی این عرصه چیست؟ 

توجه به قابلیت‌های فضای مجازی: در جنگ‌های جدید سایبری، رسانه‌ای، شناختی و ...، چگونه می‌توان از ظرفیت‌های این فضا به نفع مخاطبان داخلی و خارجی بهره برد؟ 

اقتصاد هنر و ادبیات: جایگاه هنر و ادبیات پایداری در مبادلات جهانی کجاست؟ عملکرد اقتصادی هنر و ادبیات در داخل و خارج چگونه است؟ چگونه می‌توان با بازارهای رقیب جهانی در تولیدات این حوزه وارد رقابت شد؟

نقد و تحلیل، ارزیابی و نظارت: پژوهش‌ها، کتاب‌ها و مقالاتی که تاکنون در این حوزه تولید شده، چه میزان مسئله‌محور بوده و به چه نیازهایی از مخاطبان و جامعه پاسخ داده است؟ آیا الگوی ارزیابی و نظارت فرهنگی بر آثار تولیدشده وجود دارد؟ و این آثار تولیدشده و در حال تولید، چگونه نظارت و هدایت می‌شود؟ 

این سخنرانی در یادداشت کوتاه فرانک جمشیدی از منظر مسئله، راهبرد و رهیافت بازخوانی شد که در ادامه به آن می‌پردازیم.