گزارش

گزارش نشست «جامعه‌شناسی ادبیات آیینی پس از انقلاب اسلامی»

ادبیات داستانی پایداری

گزارش نشست

«جامعه‌شناسی ادبیات آیینی پس از انقلاب اسلامی»

گزارشی از نشست تخصصی گروه ادبیات انقلاب اسلامی

 

گروه مرجع ادبیات انقلاب اسلامی

ادبیات مذهبی، یا در معنایی موسّع و فراخ دامن‌تر ادبیات آیینی، به عنوان شاخه‌ای مهم و مطرح در حوزة ادبیات انقلاب اسلامی است. از این حیث در بررسی ادبیات انقلاب اسلامی و ذیل موضوع ادبیات پایداری، پرداختن به ادبیات آیینی بایسته و شایسته است. اهمیت این موضوع و نیز تأکید بر رویکرد بینارشته‌ای در بررسی مسایل، سبب‌ شد تا سومین نشست تخصصی گروه مرجع ادبیات انقلاب اسلامی با عنوان «جامعه‌شناسی ادبیات مذهبی پس از انقلاب اسلامی» برگزار شود. این نشست در روز سه‌شنبه 23 خرداد 1402 برگزار شد. در آغاز این برنامه، به سالروز درگذشت استاد حمید سبزواری (22 خرداد) اشاره شد که برخی به او لقب پدر شعر انقلاب داده بودند و شعر او آیینۀ تمام‌نمای انقلاب اسلامی است.

سخنران این نشست، دکتر رضا بیات، مدرس دانشگاه، پژوهشگر، شاعر و منتقد ادبی بود که در حوزۀ ادبیات مذهبی/ آیینی و به‌طور ویژه ادبیات شیعی فعالیت علمی و پژوهشی فراوان دارند. در مرور سوابق علمی و کارنامه و کارنمای ایشان ده‌ها مقالة علمی - پژوهشی، کتاب‌های متعدد اعم از نگارش، جمع‌آوری و تدوین، تصحیح، ویرایش و ترجمه وجود دارد. ایشان سخنرانی‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های علمی بسیاری هم در موضوعات مختلف ادبی برگزار کرده است و سردبیری نشریۀ عرشة شعر: یادداشت‌هایی دربارۀ ادبیات و هنر شیعی را بر عهده دارد. همچنین ایشان در زمینة برنامه‌های چندرسانه‌ای مثل مدیریت سایت، اجرای برنامه‌های تلویزیونی و... فعالیت داشته‌اند.

آن‌چه در ادامه خواهد آمد چکیده‌ای از مباحث و محتوای نشست است که در چند محور اصلی مطرح خواهد شد. این محورها عبارتند از:

-         درآمد؛

-         منابع تحقیق؛

-         تقسیم‌بندی ادوار فرهنگی انقلاب اسلامی؛

-         فضای ادبیات و سینما در  ادوار مختلف انقلاب اسلامی؛

-         هیئت عامه‌پسند و تأثیر آن بر ادبیات؛

-         فضای ادبی در اواخر دهة هفتاد و اوایل دهة هشتاد؛

-         جریان‌های شاخص ادبی از سال 1384 تا 1400؛

-         جمع‌بندی.

درآمد

آفرینش اثر ادبی یا هنری در جامعه رخ می‌دهد. آن‌چه در گذشته بر فضای فکری سیطره داشت بر مبنای اسطوره‌سازی و یافتن ابر قهرمان‌ها شکل می‌گرفت. اما ادعای دوری نیست که بپذیریم غالب انسان‌ها در بستر جامعه شکل می‌گیرند و در بستر جامعه کارهایی انجام می‌دهند و جریان‌هایی را می‌سازند که منجر به تولید اثر ادبی یا هنری می‌شود. شناسایی جریان‌ها می‌تواند ما را به درک درستی از اتفاقات برساند. در خلال این شناسایی، کسانی که مخالف جریان موجود حرکت می‌کنند، از آنجا که عکس‌العمل آن‌ها در بستر جامعه و در نسبت با جریان موجود است، قابل تحلیل‌اند؛ حضرت ابراهیم به‌واسطۀ بت‌شکنی و مخالفت در جامعۀ بت‌پرست اهمیت می‌یابد. بنابراین رفتارهای عکس‌العملی قابل تحلیل‌اند.

جامعه‌شناسی ادبیات به دنبال بررسی شرایط اجتماعیِ بروز و ظهور انواع ادبی، جریان‌ها، مکاتب و... است. بعد از وقوع انقلاب اسلامی، مهم‌ترین گفتمان، مذهب است و همه چیز با مذهب پیوند می‌خورد. اثر ادبی یا هنری که در این ساختار تولید می‌شود، خودآگاه یا ناخودآگاه متأثر از ادبیات دینی یا مذهبی است. بنابراین در این‌جا منظور از ادبیات مذهبی، ادبیاتی است که در بستر مذهب شکل گرفته است؛ چه موافق مذهب باشد و چه مخالف آن.

دربارۀ جامعه‌شناسی و ادبیات، جامعه‌شناسی در ادبیات و بالأخره جامعه‌شناسیِ ادبیات کار‌‌هایی انجام شده است. برخی، اجتماعیات در ادبیات فارسی را گرد آورده‌اند (جامعه‌شناسی در ادبیات)؛ برخی مروری تاریخی بر روابط بین این دو رشته داشته‌اند و مقالات و کتاب‌‌ها و نگاه‌‌‌ها را فهرست کرده‌اند (جامعه‌شناسی و ادبیات) و گروه سوم که در بحث این نشست موضوعیت دارند، شرایط اجتماعی بروز و ظهور انواع مختلف ادبی و مکاتب و... را بررسی کرده‌اند (جامعه‌شناسیِ ادبیات).

قاعدتاً در بحث جامعه‌شناسی ادبیات، آثار گروه سوم مفید و مدنظر قرار می‌گیرد اما به چند دلیل این‌گونه نیست:

1.       این علوم ترجمه‌ای هستند و مترجمان و استادان ایرانی هنوز نتوانسته‌اند چنان‌که باید این مفاهیم را بومی و کاربردی کنند.

2.       از آن‌جا که نوع ادبی اصلی در اروپا و امریکای مدرن رمان است، آن‌چه در غرب پیش آمده، نقد جامعه‌شناختی رمان بوده و مترجمان نیز پس از ترجمۀ نقد آثار کافکا و فلوبر و...، اگر کاری کرده‌اند، نقد رمان‌‌های هدایت و چوبک بوده است. آنان حتی به رمان‌‌های امروزین که از مبانی فکری غرب کمی فاصله گرفته است نپرداخته‌اند و آثار نویسندگانی چون رضا امیرخانی و سید مهدی شجاعی و رضا رهگذر، کمتر به نقد‌‌هایی از این دست راه یافته‌اند. این نکته را نیز باید به موارد یاد شده افزود که حتی اگر تصور کنیم کسی قصد کرده باشد نقد جامعه‌شناختی را بر شعر معاصر تطبیق داده باشد، بنا به سنت دانشکده‌‌‌های ادبیات، شعر معاصر را منحصر در پنج تن دیده است: نیما، اخوان، شاملو، سهراب و فروغ.

منابع تحقیق

برای این پژوهش، ابتدا تئوری‌‌‌های اصلی نقد جامعه‌شناختی مرور شد. نقطۀ مشترک نظریات مختلف، اثرپذیری هنرمند از جامعه بود. اسکاربیت می‌گوید: «شاعران و نویسندگان برجسته، آیینۀ تمام‌نمای جامعۀ خویش هستند. ژرفا و گستردگی اندیشۀ هر یک از شاعران و نویسندگان و نحوۀ برخورد آن‌‌ها با امور و مسائل اجتماعی محیط خود و معرفی آن، تصویری منظم و کامل از تحول و کمال جامعه را ارائه می‌دهد»[1].

هیپولیت تن می‌گوید: «ادبیات محصول زمان، نژاد و محیط اجتماعی است»[2].

«نویسنده به تنها‌‌یی خالق یک اثر نیست؛ بلکه فاعل اصلی اثر، جامعۀ آن عصر است که عقاید، خواسته‌‌ها و امیال افراد آن در یک اثر تجلی می‌یابد و شعر نیز از این خصوصیت مستثنی نیست»[3].

 در گام بعدی تاریخ فرهنگی ایران پس از انقلاب اسلامی بازشناسی و مرور‌ ‌شد. در این زمینه باید اخبار و گزارش‌‌های فرهنگی این سال‌‌ها دیده می‌شد. اما این گزارش‌ها، رسمی و غیر‌رسمی، خالی از حب و بغض و نگرش ایدئولوژیک نبود و نمی‌توانست به‌تمامی واقع‌نما باشد. بنابراین در انتخاب منابع تحقیق، تنوع مشرب‌‌ها و دیدگاه‌‌ها لحاظ شد. این منابع عبارتند از:

1.       دورۀ نشریات فرهنگی ادوار مختلف: کیهان فرهنگی و سورۀ اندیشه بیش از باقی نشریات دیده شدند؛ اما منابعی مثل سالنامه‌‌‌های همشهری و شرق و... نیز مورد استفاده بودند.

2.       مرور منابع رسمی تبلیغ مذهبی: این منابع ناظر به وقایع روز بوده و در طول این سه دهه ‌امتداد داشته‌اند؛ مثل خطبه‌‌های نمازجمعۀ تهران (در حد امکان و به شکل محدود) و برنامۀ درس‌‌هایی از قرآن حجة‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی.

3.       نشریات و کتب طنز اجتماعی: این آثار آزادانه‌تر از دیگر نوشته‌‌ها به نقد وضع موجود در هر دوره پرداخته‌اند. از این‌رو نقد‌های طنز می‌توانند سرنخی برای کشف یک مسألۀ فرهنگی یا اجتماعی باشند.

4.       مصاحبه‌ها: مصاحبه با برخی فعالان خرد و کلان فرهنگی از گروه‌‌‌ها و دیدگاه‌‌‌های مختلف.

اسکاربیت می‌گوید: «جامعه‌شناسی ادبیات عوامل فرهنگی را شناسایی می‌کند و در عین حال خطوط اصلی سیاست فرهنگی را تعیین می‌نماید» [4]. بر همین اساس تلاش شد که طرحی از وضعیت فرهنگی سه دهة اخیر به تصویر کشیده شود.

تقسیم‌بندی ادوار فرهنگی انقلاب اسلامی

این نکته مسلّم در نظر گرفته می‌شود که سیاسی بودن جزء اصلی‌‌ترین شاکله‌‌‌های شخصیتی ایرانیان این روزگار است و حتی رهبران سیاسی چنین تشویق می‌کنند که «دانشجو باید سیاسی باشد» و... . بنابراین هر فعال فرهنگی، از جمله شاعر، مستقیم یا غیر‌مستقیم تحت تأثیر مسائل خرد و کلان سیاسی است.

مهم‌‌ترین عامل مشترکی که بر فرهنگ این سه دهه، خصوصاً شعر، اثر گذاشته، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است که هشت سال ریاست جمهوری را به عهده داشته و پس از آن نظام را رهبری می‌کند. ایشان از دوران جوانی در محافل شعری مشهد حضور داشته و با شعرا محشور بوده است.[5] پس از انقلاب که شاعران بزرگی مثل اخوان و شاملو از انقلاب کناره گرفتند، عرصۀ شعر از برخی وزنه‌‌های ادبی خالی شد. همچنین ایشان با تلاش بسیار و نامه‌نگاری‌‌های خصوصی با شعرا، بسیاری را دعوت به همکاری و عملاً شعر انقلاب را پایه‌ریزی کرد.

برای تقسیم‌بندی باید به دنبال عامل افتراق بود؛ لذا عامل اشتراک، در عین تأثیرگذاری، از روند تقسیم‌بندی ادوار کنار گذاشته شد و بر اساس دوران ریاست جمهوری، پنج دورۀ سیاسی مد نظر قرار گرفت: 1. دورۀ رهبری امام خمینی؛ 2. دورۀ ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی‌رفسنجانی؛ 3. دورۀ ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی؛ 4. دورۀ ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد؛ 5. دورۀ ریاست‌جمهوری حسن روحانی.

رویکرد‌‌های فرهنگی رؤسای این پنج دوره بیش و کم با هم متفاوت بوده و بر فرهنگ عمومی مردم تأثیر گذاشته است. بدیهی است که حوزۀ نفوذ فرهنگ‌‌ها را نمی‌توان دقیق خط‌کشی کرد؛ نه جغرافیایی و نه زمانی. بنابراین تأثیرات هر یک از این پنج دوره اندکی پیش و پس دوره نیز پررنگ است و در دوره‌‌‌های دیگر نیز به کلی از بین نمی‌رود؛ بلکه به جریانی ضعیف و غیر اصلی تبدیل می‌شود.

در بررسی این پنج دوره، ابتدا شاخصه‌‌های اصلی فرهنگی هر دوره مشخص و تلاش شد که نمود‌های این شاخصه در ادبیات نیز دیده شود. بعد با فرض این‌که این شاخص‌ها باید در سینما و تلویزیون نیز اثر مشابهی داشته باشند، آثار مطرح و جریان‌ساز ادوار مختلف مرور شد. در این بررسی آثار دو سینماگر معروف و مهم (ابراهیم حاتمی‌کیا و محسن مخملباف) مد نظر قرار گرفت.

فضای ادبیات و سینما در ادوار مختلف انقلاب اسلامی

بررسی فضای ادبی در سال‌های 1357- 1367 (عصر امام خمینی: انقلاب و جنگ) نشان می‌دهد که در این دوره مهم‌ترین مضمون، ستایش امام است. آثار تولید شده دارای بیانی صریح و شعاری هستند و وحدت کلمه و تک‌صدایی در این دوره مشهود است. سبک آثار، نوگرا، پرکار و فاخر است و شعر خالص مذهبی تولید می‌شود. در سال‌های 1368- 1375 که مصادف با دوران ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی است، در عرصة ادبی کشور با نوعی از فروکش کردن شور انقلابی مواجهیم. همین مسئله در فضای تلویزیون و سینما هم به‌وقوع می‌پیوندد. مثلاً ابراهیم حاتمی‌کیا که در دوران جنگ و هیجانات اول انقلاب، آثاری مانند هویت، دیده‌بان و مهاجر را ساخته است، به سمت فضاهای انسانی جنگ گرایش می‌یابد؛ مانند فیلم‌های از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف. در دورة اول مخملباف پرکارتر است و در فضایی صریح و بدون ابهام هنری، فیلم مذهبی می‌سازد مانند فیلم‌های توبۀ نصوح، استعاذه، دو چشم بی‌سو. اما در عصر هاشمی‌رفسنجانی، به سمت ژانر عاشقانه گرایش پیدا می‌کند: نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود. در این دوره با فروکش کردن آرمان‌خواهی و میل به زندگی متعارف، فیلم و شعر عاشقانه فرصت بروز پیدا می‌کند. در گام بعدی کم‌کم هنر برای هنر و خود سینما برای مخملباف موضوعیت می‌یابد. فیلم‌های ناصرالدین شاه آکتور سینما، هنرپیشه و سلام سینما حاصل دغدغۀ او هستند.

حاتمی‌کیا در دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی که دورة گفت‌وگوی تمد‌ن‌ها و بیان نظریات مختلف است، فیلم‌هایی چون آژانس شیشه‌ای، ارتفاع پست می‌سازد و البته دل‌مردگی و یأس اصحاب جنگ و انقلاب در فیلم‌های روبان قرمز و موج مرده او دیده می‌شود. در این دوره مخملباف، به حواشی ایران می‌رود و فیلم‌های داستان‌های جزیره و قصه‌های کیش را می‌سازد و بعد به خارج از ایران سفر می‌کند که حاصل آن فیلم‌های سفر قندهار و دوشنبه بازار است. در دورة ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، فیلم‌های مخملباف به سمت فضاهایی کاملاً غیراسلامی گرایش می‌یابد و حاتمی‌کیا نوعی از محاکمه نسبت به جنگ را در آثارش منعکس می‌کند. همچنین او در این دوره فیلم غیرجنگی حلقة سبز را می‌سازد و با ساخت فیلم چ یادآوری می‌کند که خودمان هم قهرمان داریم!

پیداست که تغییر جهت و سلیقۀ فیلم‌سازان شاخص با تحولات سیاسی و اجتماعی و به بیان بهتر، با سیاست‌های فرهنگی همبستگی تام دارد. این نسبت و هماهنگی در ادبیات هم نمود می‌یابد. پژوهش حاضر به‌طور مفصل و جزء جزء به بحث جامعه‌شناسی ادبیات پرداخته و سیاست‌های فرهنگی پنج دورة ریاست جمهوری پس از انقلاب اسلامی را با ذکر مصادیق ادبی و هنری‌ بررسی کرده است. در فرصت کوتاه این نشست صرفاً یک دوره انتخاب و مباحث به‌طور اجمالی مرور شد؛ زیرا به نظر می‌رسد این دوره مهم‌ترین بزنگاه و نقطۀ تغییر فرهنگ در تاریخ انقلاب اسلامی است.

دورة ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی، سال‌های 1376 تا 1383 را دربرمی‌گیرد. شعار انتخاباتی او «آزادی» است؛ چیزی که در حوزۀ فرهنگ بیش‌تر به آزادی بیان و عقیده و اندیشه تعبیر می‌شود. به پیشنهاد او، سال 2001 میلادی (معادل 1380) سال جهانی «گفت‌وگوی تمدن‌ها» نامیده می‌شود. «تحمل مخالف» یکی از کلیدواژه‌های سخنان خاتمی و طیف او می‌شود و جامعه به‌سرعت به‌سوی چند صدایی شدن پیش می‌رود.

جامعۀ انقلابی ایران که تاکنون به‌روشنی می‌دانست چه چیزهایی را نمی‌خواهد (شعارهای مرگ بر...، نه شرقی، نه غربی و...)، در این دوره با پرسش مهمی مواجه شد: چه می‌خواهد؟ طبیعی است که در موضع نفی ضد ارزش‌ها، وحدت وجود داشته باشد؛ ولی در موضع اثبات و تبیین ارزش‌ها اختلاف‌ها و سلایق گوناگون شکل بگیرد؛ اما در جامعه‌ای که تاکنون فقط تک صدایی رسمی را تجربه کرده، پذیرش این نکته با چالش‌هایی روبه‌رو است. بسط و گسترش علم و آگاهی در دوران پس از انقلاب به‌ویژه با گذر از دوران جنگ، تنوع افکار و بعضاً اختلاف نظرها را به‌وجود آورد. در دورة ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی چند صدایی فرهنگی وجود دارد و سید محمد خاتمی با طرح موضوع گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به این جریان دامن زد. یک نکتۀ بسیار مهم نیز این‌که هرگاه جامعه از تعادل خارج شود و رفتار و فرهنگی خارج از عرف وارد جامعه شود، همان‌طور که عده‌ای طرفدارش می‌شوند، گروهی نیز مخالف سرسخت آن جریان خواهند شد. تندروی‌های سیاسی و فرهنگی عصر خاتمی باعث می‌شود وحدت کلمۀ ادوار پیشین به دو دستگی و جناح‌بندی تبدیل شود. این وضعیت که در دورۀ احمدی‌نژاد هم ادامه یافت و تشدید شد، رفتارهای عکس‌العملی را به‌وجود آورد.

به دلیل همین تغییر شرایط و پررنگ شدن تنوع افکار در این دوره، بررسی و بزرگ‌نمایی آن به‌لحاظ جامعه‌شناسی ادبی اهمیت می‌یابد.

در این دوره با چند اتفاق مهم مواجهیم: تغییر جایگاه و موقعیت اجتماعی روحانیت در جامعه؛ حق رأی به جوانان 16 سال به بالا و ایجاد فضای مشارکت جوان‌ها در تصمیم‌گیری‌های کشوری؛ رواج ماهواره و اینترنت و آشنایی با سبک زندگی غربی و مکاتب فکری سیاسی متفاوت؛ استفاده از وبلاگ‌ها برای نشر و رواج افکار بدون نظارت وزارت ارشاد؛ آزادی بیان، پوشش و رفتار؛ تأکید بر بُعد اخلاقی و ایمانی دین و تقلیل جایگاه فقه؛ اعلام حضور و سهم‌خواهی اهل سنت به سرکردگی مولوی عبدالحمید؛ باز شدن راه زیارت عتبات و افزایش شور مذهبی؛ شکل‌گیری و رواج هیئت‌های عامه‌پسند در فضای مذهبی.

از میان موارد مطرح شده، موضوع رواج هیئت‌های عامه‌پسند اهمیت خاص دارد. به این دلیل که از سویی برآیند بسیاری از اتفاقات در این هیئت‌ها قابل رصد است و از سویی این هیئت‌ها مهم‌ترین محل عرضۀ ادبیات مذهبی هستند.

هیئت‌های عامه‌پسند و تأثیر آن بر ادبیات

اجمالاً می‌دانیم که هیئت‌های عامه‌پسند با مدل سنتی آن فاصلۀ معناداری دارد. مهم‌ترین ویژگی‌های این‌گونه هیئت‌ها عبارتند از: جوان‌پسند بودن؛ استفاده از موسیقی لهوی؛ استفاده از شعرهای عامه‌پسند و غیر هنری بدون هیچ‌گونه خیال‌پردازی؛ تغییر ذائقه‌ها به سمت خشونت‌های شدید و عریان و رواج روضه‌های مکشوف؛ اهمیت تشکیل هیئت با جمعیت بسیار زیاد و تبدیل شدن آن به یک معیار ارزشی؛ تبدیل منبر یا چهارپایه به سن اجرا؛ اهمیت و موضوعیت تبلیغات در هیئت‌ها؛ تبدیل مداحی به بیزنس و مداح به سلبریتی؛ ترویج اشعار عاشقانه و... .

فضای ادبی در اواخر دهة هفتاد و اوایل دهة هشتاد

به دنبال گسترش این‌گونه هیئت‌ها، دهه‌سازی (دهۀ مسلمیه، فاطمیه و...) و ایجاد مناسبت‌های مذهبی (ولادت حضرت رقیه (س)، ولادت حضرت علی‌اصغر(ع) و...) رواج یافت. تمام این موارد نیاز به تولید شعر داشت و این‌چنین شد که موضوعات شب شعر عاشورای شیراز هم به سمت مسائل و موضوعات جزئی متمایل شد. نشر «آرام دل» که به نشر شعر مذهبی می پرداخت، بسیار پرکار شد و کنگره‌های ادبی با موضوعات جزئی بسیار رونق گرفتند.

در این دوره مهم‌ترین شعار، آزادی است به‌گونه‌ای که حتی در بحث و نقد در مسائل بنیادین دین هم آزاد است. نمونه‌ای از شعر منزوی:

به باغ جهانت چه بندم دلی را که بسیار دیده‌ است

که حتی بهار جنانت پر است از کویران خدایا

...گرفتم بهشت است این‌جا ولی کو پسند دل ما؟

چه داری بگویی تو آیا به دوزخ‌ضمیران خدایا؟

و یا سید حسن حسینی می‌گوید:

عرش/ فرش صادراتی است/ شیطان چون نقش قالی‌های کرمان/ شکفته و شاد است/ و فرشتگان مقرب/ کنار خیابان کائنات/ کوپن‌های باطل شدۀ فضیلت را/ همه رقم/ خریدارند[6]

در این شرایط، عشق به عنوان جوهرۀ اصلی دین مطرح می‌شود و موضوعیت جدی می‌یابد.

ای عشق اگر کفر هم آیین تو باشد بگذار که دینم پس از این دین تو باشد

فرهاد من از کوه فرود آی که شیرین        این بار قسم خورده که شیرین تو باشد[7]

افشین یداللهی ترانه‌سرای مهم این دوره که برای تیتراژ بسیاری از سریال‌ها شعر گفته بود، در همۀ آثار حتی بی‌ارتباط با موضوع فیلم، ترانۀ عاشقانه می‌سرود. در این دوره حالت افراط و تفریط در جامعه‌ پیش می‌آید، مسائلی به شکل غیرعرف مطرح می‌شود و رفتار عکس‌العملی هم شکل می‌گیرد و این عکس‌العمل‌ها موضوعیت پیدا می‌کنند. در این دوره موسیقی پاپ به‌شکل رسمی و قانونی منتشر و با نمونه‌های کاملاً موجه مطرح می‌شود.

چندصدایی در این دوره، به شکل تنوع شدید گونه‌های مختلف ادبی دیده می‌شود. انواع شعری، گونه‌های مختلف داستان، ادبیات ترجمه‌ای، نشریات متنوع در این دوره رشد چشمگیری دارند. در این دوره از عجیب‌ترین تفکرات که هیچ نسبتی با فرهنگ ایرانی اسلامی ندارند، کتاب چاپ می‌شود؛ مثلا بیش از 60 اثر از اوشو و 11 آلبوم از گروه متالیکا منتشر می‌شود.

جریان‌های شاخص ادبی از سال 1384 تا 1400

سال‌های 1384- 1392 هم‌زمان با دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد است که به‌اختصار نمودهای شاخص ادبی این دوره عبارتند از: وفور جشنواره‌ها و کنگره‌ها؛ برگزاری کنگره‌های شعر آیینی؛ برخورداری از زبان عامیانه و طنز؛ تولید دفاتر شعر آلبومی؛ درگیری برخی از شعرا با یکدیگر.

سال‌های 1392- 1400 شامل دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی است. در این دوره نوعی تغییر در ذائقۀ مخاطبان و روگردانی شاعران و نویسندگان از ادبیات رسمی و خوش‌باشی در آثار ادبی پیداست. همچنین شاهد ورود ستاره‌ها و سلبریتی‌ها به عرصة ادبیات و به‌ویژه شعر، ظهور ادبیات تند سیاسی و غلبة فرم بر محتوا در کتاب‌ها هستیم. در این دوره شعر رشد چندانی نداشته اما آثار داستانی تقریباً دو برابر شعر رشد داشته‌اند.

جمع‌بندی

در فرصت کوتاه این نشست تلاش شد ماحصل مطالعات و تجربۀ زیستۀ دکتر رضا بیات در حوزة ادبیات مذهبی بر اساس ادوار مختلف سیاسی (دوران ریاست‌جمهوری) مورد بررسی قرار گیرد و با ذکر نمونه و مصادیقی از شعر شاعران، ارتباط دو سویة جامعه و ادبیات نشان داده شود. هدف از این تحلیل و بررسی نشان دادن این نکته بود که ادبیات و هنر در خلأ شکل نمی‌گیرد و ارتباط مستقیم با مسائل جامعه و خصوصاً سیاست‌های فرهنگی حاکمان دارد.[8]

مباحث این نشست بر مبنای جامعه‌شناسی ادبیات مذهبی و نه تاریخ ادبیات مذهبی شکل گرفت. بنابراین به‌شکل طبیعی، تبیین مبانی در گام اول، توصیف شرایط فرهنگی هر عصر در گام دوم، و ذکر مصادیق در گام سوم صورت پذیرفت. ذکر این نکته لازم است که در بیان مصادیق صرفاً به نمونه‌های شعری اکتفا شد که مهم‌ترین دلیل آن این است که در ادبیات مذهبی، شعر ژانر اصلی است و نه داستان.

به‌طور کلی تأثیر عناصر فرهنگی بر ادبیات و ایجاد جریان‌های ادبی و نیز جامعه‌شناسی ادبیات مذهبی با تکیه بر داستان‌های عصر انقلاب اسلامی می‌توانند همچنان محل بحث و پژوهش برای علاقه‌مندان و پژوهشگران این حوزه باشند.



[1]. ‏مدرسی، فاطمه، فرهنگ توصیفی نقد و نظریه‌های ادبی، ص129؛ به نقل از روبرتو اسکاربیت، جامعه‌شناسی ادبیات، ص 4.

[2]. ‏ناظرزاده‌ کرمانی، فرهاد، «نگاهی به اندیشه‌های هیپولیت تن و نقد جامعه‌شناختی ادبیات و هنر‏»، ص 24.

[3]. مدرسی، فاطمه، فرهنگ توصیفی نقد و نظریه‌های ادبی، ص130.

[4]. ‏مدرسی، فاطمه، فرهنگ توصیفی نقد و نظریه‌های ادبی، ص 132.

[5].‏ نگارنده، عبدالعلی، مجموعه آثار، ص 24.

[6]. حسینی، سید حسن، در ملکوت سکوت، تهران: انجمن شاعران ایران، 1385، ص 47.

[7]. صفایی بروجنی، پانته‌آ، آویشن و اندوه، تهران: فصل پنجم، 1393. ص70.

[8]. علاقه‌مندان برای مطالعۀ بیشتر در این‌باره می‌توانند به جلد اول کتاب نشا (نشریۀ شعر آیینی) از همین پژوهشگر مراجعه فرمایند.