گزارش نشست
تحلیل و تبیین ادبیات اسارت
با تکیه بر خاطرات خود نوشت و دیگر نوشت
گروه ادبیات انقلاب اسلامی

بیستمین نشست تخصصی اندیشکدۀ ادبیات پایداری به مناسبت بزرگداشت سالروز بازگشت پیروزمندانۀ آزادگان به میهن اسلامی (26 مرداد ماه 1369)، برگزار شد. رویدادی که یادآور خاطرات ایثار و مجاهدت رزمندگان و مقاومت آنها در دورۀ اسارت است. این نشست با همکاری مؤسسۀ پیام آزادگان، روز سهشنبه 17 مرداد 1402، در سالن مرحوم طاهره صفارزادۀ حوزۀ هنری برگزار شد. در این نشست، موضوع «تحلیل و تبیین ادبیات اسارت» با سخنرانی معصومه رامهرمزی، و «خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت اسارت» با سخنرانی مرتضی انصاریزاده، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
معصومه رامهرمزی نویسنده و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس و از امدادگران دوران جنگ تحمیلی است که در سالهای پس از جنگ، در رشتۀ فلسفه به تحصیل پرداخت. او بیش از سه دهه به تدریس، پژوهش و نگارش مشغول بوده و صاحب آثار گوناگونی شامل کتاب و مقاله است. از آثار او میتوان به کتابهای یکشنبۀ آخر، اسماعیل، من میترا نیستم و امدادگر کجایی؟ اشاره کرد.
مرتضی انصاریزاده، نویسنده و پژوهشگر حوزۀ تاریخ شفاهی، کارشناسارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران است. از سوابق اجرایی ایشان میتوان به داوری کتاب سال دفاع مقدس، نظارت و ارزیابی کتب تاریخ شفاهی در انتشارات راهیار و نشر مرز و بوم اشاره کرد. کتابهای آسمان شیشهای نیست، انقلاب نقشها و مسجد رهبر (تاریخ شفاهی مسجد کرامت) از آثار اوست.
در این گـــزارش چکیــــدهای از محتوای نشست، در چند محور اصلی بیان خواهد شد.
ادبیات اسارت
اسارت یکی از اثرات اجتنابناپذیر جنگ است که به قلمرو هنر و ادبیات راه یافته و موجب دگرگونی آنها شده است. اسارت جایگاه شناختهشدهای در ادبیات و سینمای جهان دارد و بهعنوان یکی از گونههای سرآمد ادبیات جنگ در همۀ کشورهای دنیا شناخته شده و جایگاه درخشانی دارد؛ زیرا با مشاهدۀ پیامدهای جنگ و اسارت حرکتهای مردمی به منظور محکوم کردن آن افزایش مییابد. ادبیات اسارت میتواند پل ارتباطی محکمی میان ما و ادبیات جهان باشد. این نوع ادبیات دارای مفاهیم مشترک و قابل فهم انسانی، فرای مرزهای جغرافیایی است. اسارت، بخش موازی جنگ است که با وجود تأثیرپذیری از روند پیروزیها و شکستها، ابعاد و ظرفیتهای خاص خود را دارد؛ هر چند که به نظر میرسد ادبیاتی است که بهصورت مستقل هم قابل بررسی است.
ادبیات اسارت چهرهای نو و ناشناخته از انسان (فرد اسیر) و دشمن نشان میدهد. فشارهای روحی، محرومیتها و محدودیتهای اسارت، همواره منبع الهام هنری و ادبی بوده است. گویی این دوره با وجود تلخیها و سختیها، برای یافتن خود فرصتی فراهم میآورد.
حبسیّه یا ادبیات زندان
حبسیّه یا ادبیات زندان، به شیوهای مؤثر به توصیف وضعیت سخت زندان، روحیات فرد زندانی و رنجهای این دوران از میان دیوارهای بلند زنـــدان و روزگـــاران سخت حبـــس میپـــردازد. تاریـــخ حـــبسیّهســـرایی در ادبیات فارسی به قرنها پیش بازمیگردد. شعرای بسیاری در طول تاریخ ادبیات ایران، بـــا حبسیّات خود ماندگار شدهاند. مسعود سعد سلمان، از شاعران دورۀ غزنوی از نخستین شاعرانی است که زنداننامه سروده است؛ همچنین محمّد فرخی یزدی و مهدی اخوان ثالث، از حبسیهسرایان بهنام تاریخ معاصر ایران هستند.
ادبیات حبسیّه، شیوۀ انسانی مقابله با رنج است و افزون بر کارکرد شخصیتی، اثرگذاری فرهنگی نیز دارد. حبسیّههای منظوم و منثور، جزو خالصترین، صمیمیترین و بیواسطهترین آثاری هستند که از احساسات عمیق انسانی و عاطفی سرچشمه میگیرند. موضوع همۀ حبسیات، الزاماً توصیف فضای زندان یا اسارت نیست؛ بلکه فرد برای تحمّلپذیر کردن محیط زندان و نیز برای حفظ یافتههای ارزشمند خود، آنها را مینویسد. نوشتن خاطرات اسارت، نوعی روش مبارزه نیز محسوب میشود. ایدۀ کتاب مستطاب آشپزی در دورۀ حبس به ذهن نجف دریابندری رسید و نوشتن آن را شروع کرد. او پس از آزادی، طی هشت سال به همراه همسرش به تکمیل آن پرداخت.
برخی محققان خاطرات آزادگان را نمونۀ حبسیّه در ادبیات معاصر میدانند. به نظر میرسد، با توجه به تعریف ادبیات حبسیّه، نوشتههایی که متأثر از فضای درون زندان و یا اردوگاه بوده است، میتواند در زمرۀ ادبیات حبسیّه (خاطرات اسارتگاه) قرار گیرد؛ از جمله میتوان به دستنوشتهها و یادداشتهای روزانهای که اسرا روی کاغذ سیگار یا هر وسیلۀ دیگری نوشته و با خود به ایران آوردهاند، اشاره کرد؛ اما خاطراتی که در سالهای پس از اسارت و خارج از اردوگاه و در فضای جدید به نگارش درآمده، شامل ادبیات حبسیّه نمیشود. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که ادبیات حبسیّه کاملاً ماهیت خودنوشت دارد؛ یعنی اصالت آن در این است که خود فرد در موقعیت زندان و در مورد وضعیتی که در زندان دارد نوشته است یا فرد اسیر از این ادبیات برای مبارزه با زندانبان استفاده کرده است.
شاخصهای ادبیات اسارت
برخی شاخصها در ادبیات جهانی اسارت، قابل فهم و مورد پذیرش است اما برخی مؤلفههای خاص، به نوع مواجهۀ فرهنگ ایرانی و اسلامی با پدیدۀ اسارت بازمیگردد و متأثر از فرهنگ عاشورایی است.
با ورود آزادگان به کشور در 26 مرداد 1369 ادبیات اسارت در کشور متولّد شد و آرامآرام رشد کرد. بهجز نامههای اسرا و خانوادههایشان در زمان جنگ _ که شناخت محدودی از اسارت را در جامعه منعکس میکنند _ ادبیات اسارت با وقفهای چندساله به فضای مطالعاتی و ادبی کشور وارد شد و حتی دستنوشتهها و روزنوشتهای اسرا پس از بازگشت آنها به ایران در اختیار مخاطب قرار گرفت. شاخصهای ادبیات اسارت را در هفت مورد میتوان خلاصه کرد:
- ادبیات تجربی و فردی: ادبیاتی که بر اساس برداشت و روایت متفاوت و متنوع هر اسیر از فضای ثابت و محدود اردوگاه شکل میگیرد. در این میان هر قدر غنای تجربی اسارت خالصتر باشد و هدف صرفاً توصیف حادثه نباشد، روایت اسارت دیرتر به تکرار و کلیشه دچار میشود. شاید بههمین دلیل است که مثلاً خاطرات خودنوشتی که با فاصلۀ کمی از تجربههای دوران اسارت نوشته میشود، از نظر اصالت و نزدیکی فرد به آن خاطره، بیشتر مورد توجه و اقبال محققان قرار میگیرد. در این راستا هر قدر فردیت فرد در نگارش خاطرات و تجربه بیشتر باشد، غنای اثر در این شاخص بیشتر خواهد بود. گویی در خاطرات، افزون بر توصیف حوادث و واقعیت، خود را در حادثه و واقعیت بهطور کامل میببینیم و از تجربۀ خویش سخن میگوییم. البته نکتۀ قابل توجه این است که فرد، خودسانسوری نداشته باشد و بهراحتی، مطالب خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. یکی از تفاوتهای مشهود در بعضی از خاطرات، همین مسأله است.

- ساده و روان: اساساً زبان خاطره، زبانی گفتاری است. زبان در این گونۀ ادبی، روایی، ساده و عامیانه است. در ادبیات اسارت معمولاً با انسانهایی عادی روبهرو هستیم که دست به قلم بردهاند. نثر بسیاری از آنها عریان، بیپروا و یا از زبان یک سرباز است. در این گونه آثار، نویسنده اطمینان میدهد که چیزی جز حقیقت ننوشته است. همچنین خاطرۀ هر اسیر، با خاطرۀ دهها اسیر دیگر همراه میشود. اشاره به این نکته ضروری است که این شاخصه فقط در خاطرات خودنوشت صدق میکند و در خاطرات دیگرنوشت، نویسنده مجاز است که هر طور میخواهد بنویسد. البته در خاطرات دیگرنوشت هم نویسنده باید از تکلف، تصنع و حرفهایگری بپرهیزد و نثر او باورپذیر باشد.
- ادبیات رنج و اندوه عمیق: در این نوعِ ادبی بیش از هر مفهومی، به رنج زندگی در اسارت پرداخته میشود. محرومیت از آب و غذا، آزادی، امنیت و کرامت انسانی، تحقیر و شکنجه، انفرادی، درد و بیماری و ... اجزا جدانشدنی ادبیات اسارتاند. دربارۀ این شاخص، نکتۀ قابل توجه این است که در خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت، سیر خاطرات نباید به گونهای باشد که نمایش این رنج و اندوه عمیق، خواننده را تحت فشار روحی و روانی قرار دهد و از خواندن بازدارد. هر چند از یک سو انتقال اندوه و رنج اسارت به مخاطب، نشاندهندۀ قدرت آن روایت در تأثیرگذاری است، اما از سوی دیگر باید متوجه شرایط مخاطب امروز هم باشیم.
- سرشار از احساسات عمیق، متضاد و دوگانه: زندگی و مرگ، بیم و امید، ترس و امنیت، دوگانههایی که نوع زندگی اردوگاهی را متفاوت میکنند. در مقابلِ اسیری که زندگی عزتمند را با همۀ سختیها انتخاب میکند، کسانی برای رها شدن از دشواری و تلخیها به دشمن (یا منافقین) پناه میبرند. با قبول این نکته که فضای غالب اسرای ایرانی، حفظ آرمانهای دینی و اعتقادی خود در برابر دشمن است، اما نمیتوان از اسرایی که توان مقاومت نداشته و به دشمن پیوستند، غفلت کرد. تحلیل چرایی شکست آنها از خود و دشمن، عبرت آینده است و نباید پرداختن به چنین موضوعاتی را از یاد ببریم بلکه باید به عنوان یک سوژۀ مستقل به آنها نیز بپردازیم.
- آینۀ تمامنمای چهرۀ منفور،: خشن و تاریک جنگ: هیچکس آگاهانه اسارت را انتخاب نمیکند. اسارت پدیدهای تحمیلی و ناخواسته است که تبعات بسیاری دارد. از نظر یک فرد غیر ایرانی، دلیل اقبال عمومی در دنیا نسبت به ادبیات اسارت آن است که سبب ایجاد حرکتهای مردمی برای جلوگیری از جنگ در کشورها میشود. انتشار کتابهای خاطرات اسارت در اروپا و امریکا، بعد از جنگ ویتنام، یا بعد از جنگ جهانی اول و دوم، مردم را نسبت به جنگ و یکی از چهرههای زشت و خشن آن یعنی اسارت در اردوگاهها، آگاهتر کرد. بنابراین کارکردهای اجتماعی و فرهنگی کتابهای این حوزه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
- ادبیات تقابل و تعامل فرهنگی : با دشمن: فضای اردوگاه، تنها جایی است که رزمنده و سرباز در کنار دشمن و چشم در چشم او زندگی میکنند و به شناختی جدید و عمیق از او میرسند. فرهنگ دو کشور در شیوۀ برخورد با اسرا محک زده میشود. از اینرو، اسیر جنگی در ایران «مهمان» خوانده میشود و اسیر ایرانی در عراق «مجوس». همزیستی و هممکانی در کنار دشمن، محل رویارویی اعتقادات و سبک زندگی است و خواه ناخواه فرهنگ برتر در درازمدت اثرگذار خواهد بود.
- ادبیات اسارت ، ادبیات معناگرا است: ادبیات اسارت در عین نمایاندن چهرۀ زشت جنگ، دریچهای بهسوی فهم جدید از زندگی است. یافتن و رسیدن به معنی زندگی، انگیزۀ اسیر برای ادامۀ حیات و تحمل سختیها است. از آنجایی که فشارهای روانی در اسارت بالاتر از توان جسمی و روحی انسان است، یافتن راهی برای تابآوری، دغدغۀ همیشگی اهل فکر و دارای روحیۀ رهبری، در اسارت بوده است. برای اسیر ایرانی، معناگرایی در اسارت، برگرفته از فرهنگ عاشورایی و تعالیم تربیتی و اخلاقی حاج آقای ابوترابی است؛ اما در سایر فرهنگها برای یافتن معنی جدیدی از زندگی در اسارت، تلاشهای زیادی صورت گرفته است. برای مثال روانشناسی معناگرا حاصل تلاش دکتر ویکتور فرانکل پس از سالها اسارت در اردوگاه آشویتس نازیها در جنگ جهانی دوم است. معنادرمانی در سادهترین تعریف فرانكل عبارت است از: «درمان یا شفابخشی از رهگذر معنا». وظیفۀ درمانگر این است كه به بیمار كمك كند تا معنای زندگی را دریابد که البته به این وظیفه بسنده نمیکند بلكه میکوشد روشهای درمانی را نیز برای بیماران روانآزرده تدوین كند. بازنویسی کتاب لوگوتراپی، انگیزۀ فرانکل برای ادامۀ زندگی در اردوگاه بوده است. دکتر فرانکل از راه کشف معنا در اسارت توانست معنادرمانی کند. با توجه به آمار بالای خودکشی در اردوگاه نازی به دلیل عدم تحمل شرایط، دکتر فرانکل تلاش میکرد با مشاوره و گفتوگو، افراد را به سمت یک معنی از زندگی سوق دهد که این معنا میتوانست فرزند یا همسر باشد و یا هر آنچه که به آنها برای تحمل شرایط سخت کمک کند. در مقابل این روش و فرهنگ، و با وجود تلاشهای صورت گرفته، بهنظر میرسد که هنوز جای کتاب، مانیفست یا اثری که بتواند مکتب حاج آقای ابوترابی در اسارت را به جهان نشان دهد، خالی است. برخی از شاخصهای ادبیات اسارت در ایران متفاوت با ادبیات جهانی است که به جهانبینی اعتقادی مربوط میشود. علاوه بر تأویل عاشورایی اسارت و تلاش اسیر ایرانی در همذات پنداری با اسرای کربلا، حجةالاسلام ابوترابی مبدع نگاهی نو به مقولۀ اسارت است. ایشان با تکیه بر آموزههای دینی و انقلابی، مکتبی را در میان اسرا بنا نهاد که با شعار «پاک باش و خدمتگزار»، الگوی کارآمدی را گسترش داد. سلاح اسیر در این شیوۀ زندگی، رفتار و گفتار اوست. در مکتب ابوترابی، ادبیات اسارت، ادبیات مقاومت است. مقاومت به معنای تحمل شکنجه، ایستادگی و پایبندی به شعائر اسلامی و انجام تکالیف دینی و انسانی است. مقاومت به معنای کسب علم و یادگیری مستمر برای رسیدن به الگوی زندگی مفید در اسارت و توانمندسازی اسرا است. مقاومت به معنای روبهرو شدن با مشکلات روحی و روانی با رویکرد عبادی، معنوی و ارتباط بیشتر با خداست.

با توجه به اهمیت بحث خاطرات در ادبیات پایداری و توجه به مسئلۀ خودنوشت و دیگرنوشت در نگارش خاطرات، در این نشست علاوه بر طرح کلیاتی دربارۀ ادبیات اسارت، موضوع خودنوشت و دیگرنوشت نیز در خاطرات اسارت از سوی سخنران دوم، آقای مرتضی انصاریزاده، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پیش از طرح بحث سخنران دوم، چند نکتۀ مهم از سوی خانم رامهرمزی در ارتباط با این مبحث مطرح شد:
در خاطرات خودنوشت، چون خود فرد خاطرات را مینویسد و معمولاً به چالش کشیده نمیشود و بدون دخالت مشاور یا راهنما، خاطرات خود را توصیف میکند، در اکثر موارد، به لایههای زیرین زندگی خود دست نمییابد. یکی از اختلافات جدی خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت، در بحث مصاحبه است. در موارد بسیاری مصاحبه و گفتوگو با چالش همراه است و مصاحبهگر با پرسش و کنکاش بسیار، فرد را به لایههای زیرین زندگیاش میبرد و از چراییهای رفتار و عملکرد او پرسش میکند. در اینجا اگر مصاحبهگر، محقق یا نویسنده در خدمت راوی باشد، اتفاق خوبی افتاده است؛ یعنی نویسنده، منِ راوی باشد. او نباید از قبل پیشفرض داشته باشد و بخواهد پیشفرضهای ذهنی خود را با پرسشهای مکرر و مختلف به اثبات رساند. این موضوع به اصالت خاطره آسیب میرساند، اما رسیدن به معنای جدید توسط نویسنده میتواند اتفاق بیفتد. این اتفاق بستگی به آن دارد که نویسنده منِ راوی شود و نویسنده و راوی با همراهی و همکاری یکدیگر، گام به گام جلو بروند. اگر نویسنده دچار قضاوت، داوری و پیشفرض نشود و با طرح سؤالات درست به راوی کمک کند که به خودشناسی مجدد دست پیدا کند، خواننده را با معناهای جدیدی روبهرو خواهد کرد که متعلق به خود راوی است؛ همین نکته یعنی رسیدن به معنای جدید، برای دنیای معاصر ما اهمیت بسیار دارد. امروزه، مخاطبان خاطرات دفاع مقدس، فقط به توصیف بسنده نمیکنند. معمولاً اعتبار خاطرات خودنوشت به توصیف واقعیت بدون کم و زیاد بودن آن است، اما اینجا فرد در مرور و روایت سیر خاطرات خود، به معناهای جدیدی میرسد که اگر از آن خود او باشد (تحریف واقعیت نباشد)، یکی از مهمترین نیازهای مخاطب معاصر را برطرف میکند. همین مسئله میتواند بهویژه در موضوعات مشترک (خاطرات اسارت) با فضا و مکان کاملاً بسته، کتابهای ما را از تکرار، کلیشه و رخوت نجات دهد.
زمانی که خاطرات توسط کسی غیر از راوی ثبت میشود، نویسنده در نگارش اثر مختار است، البته نباید از حیطۀ وفاداری و صداقت خارج شود. در خاطرات خودنوشت، گاه راوی چنان از زبان حرفهای بهره میگیرد که زبان اثر را سخت و فنی میکند و در مقابل، دیگرنوشت سادهتر است البته این نکته بهصورت عکس نیز میتواند اتفاق بیفتد. بعضی مواقع ما با خاطرات خودنوشتی روبهرو هستیم که مملو از غلو و مبالغه، بزرگنمایی، کوچکنمایی یا قهرمانسازی است. شاید به این دلیل که در خاطرات خودنوشت قانون نانوشتهای وجود دارد که باید بر اساس آن به این نوع خاطرات اعتماد کرد؛ در حالی که در خاطرات خودنوشت باید توجه و تمرکز بر محتوا باشد. در مواردی که فرد برای اعتبارسازی، خاطرات خود را مینویسد، لزوم حضور مشاور و راهنما در کنار نویسنده برای جلوگیری از ورود برخی مطالب ضروری است.
***
در بخش دوم نشست، آقای مرتضی انصاریزاده، ابتدا فرایند خلق متن در خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت و تفاوت آنها را مورد بررسی قرار داد و سپس نکاتی در باب این موضوع مطرح کرد که به اختصار به آنها اشاره میشود.
نگاهی به تفاوت فرآیند خلق متن
در خاطرات خودنوشت
با دیگرنوشت
در خاطرات خودنوشت، روایتها تبدیل به متن نهایی میشوند، اما در خاطرات دیگرنوشت، متن نهایی با دخل و تصرف نویسنده همراه است که در این میان موضوع مهم، نوع تلاش نویسنده در مصاحبه و میزان دخل و تصرف او در شکلگرفتن متن نهایی است. در خاطرات دیگرنوشت با سه مرحله مواجه هستیم:
محتویات ذهنی راوی
شکلگرفتن خاطرات راوی
شکلگرفتن متن نهایی.
مرحلۀ شکلگیری متن نهایی (گذشته از پروژههایی که مصاحبه به شکل مکتوب است) بهویژه در پروژههایی که خود مصاحبهکننده و نویسنده به سراغ راوی میروند، در سالهای اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده است. بههمین دلیل کتابهای خاطره در فضای کنونی با دهۀ هفتاد بسیار متفاوت است. اینکه محتویات ذهن راوی، چگونه به خاطرات تبدیل شوند، به تلاش و مصاحبه بستگی دارد. ما همواره معتقدیم در تاریخ شفاهی مصاحبهکننده نقش یاریگر دارد، اما این یاری نباید تغییر دیدگاه نویسنده را در پی داشته باشد.
بازنگری در مفهوم وفاداری نویسنده به خاطرات راوی
از آنجا که نویسنده، ممکن است خاطرات را بر اساس دیدگاه خود شکل دهد یا بخشهایی را با اغراق به خاطرات بیفزاید و یا در طول گفتوگو موجب شود که راوی، خاطره یا جزئیاتی از آن را بسازد، مفهوم وفاداری نویسنده به خاطرات راوی اهمیت مییابد. وفاداری نویسنده در دو مرحله نشان داده میشود:
وفاداری در شکلگرفتن خاطرات راوی؛
وفاداری در مرحلۀ نگارش.
به نظر میرسد نویسنده نباید از شفافیت بترسد. مثلاً افزودن صوت مصاحبهها به شکل سی دی همراه با کتاب خاطره راه را برای محققان بعدی باز میکند. همچنین تفکیک مطالب راوی و نویسنده در متن (مثلاً با ذکر در پانوشت یا با تغییر فونت) میتواند راهی جهت شفافیت مطالب برای مخاطب باشد. ذکر مطالب نویسنده در پانوشت کمک میکند که نویسنده، کتاب را بهطور کامل متعلق به خود نداند و از دخل و تصرف اضافی و ورود به تمام مسائل بپرهیزد.
ابعادی از دخل و تصرفهای نویسنده
در فرآیند شکلگیری متن
تغییر و تلطیف ادعاهای راوی، ورود نظرات و صلاحدیدهای شخصی نویسنده، دخیل کردن گفتمانهای فرهنگی جامعۀ فعلی، اهمیت دادن بیش از حد به ذائقههای شکلگرفته در اثر جوایز و تبلیغات، میتواند از مواردی باشد که در دخل و تصرفهای نویسندگان اثرگذار است. اما از مزیتهای خاطرۀ دیگرنوشت آن است که عموماً خواندنیتر و جذابتر است، همچنین نگارش قویتری دارد و از اطلاعات تکراری و زائد دوری میکند و سیر خطی ماجراها به شکل مرتبتری ارائه میشود.
جمعبندی
نکات مهم و محوری محتوای نشست را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
با توجه به مزیتها و آسیبهای هر یک از دو شیوۀ ثبت خاطرات (خودنوشت و دیگرنوشت)، باید اصل و اعتبار را به محتوا برگرداند. در ثبت خاطرات خودنوشت گاه به دلیل ملاحظات شخصی و در خاطرات دیگرنوشت گاه به دلیل چارچوب ذهنی نویسنده، دخل و تصرفهایی در اصل روایت اتفاق میافتد. مصادیق این دخل و تصرفها هم در خاطرات خودنوشت و نیز دیگرنوشت بهوفور دیده میشود؛ بنابراین امروزه باید به محتوا اعتبار داد و نه به ساختار خودنوشت یا دیگرنوشت.
در حوزۀ ادبیات اسارت رعایت نکاتی مانع از تکرار و کلیشهای شدن مطالب میشود، از جمله: توجه به روایت طیفهای مختلف با دیدگاههای مختلف است. در این حوزه ضروری است، روایت خانوادههای اسرا که تبعات و پیامدهای اسارت را تحمل کردهاند، نیز ثبت شود. باید دایرۀ راویان و موضوعات گسترش پیدا کنند. همچنین باید موضوع نامههای اسرا که دنیایی از معارف را در خود دارد، مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد.
ارزیابی سوژهها در انتخاب و نگارش خاطرات، اهمیت زیادی دارد. پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که آیا این پژوهش ظرفیت کتاب شدن و قدرت اثرگذاری را دارد؟ همچنین در نوشتن خاطرات، اخلاق حرفهای، دانش لازم و باور به موضوع اهمیت زیادی دارد. در کتابهای خاطره، نویسنده از همان ابتدا و در مقدمه باید مشخص کند که هدف او در این کتاب چیست و در مقدمه و عنوان کتاب، صادقانه میزان دخل و تصرف خود را بیان کند.
ادبیات اسارت با وجود اهمیت تاریخی و جذابیت موضوعی، به دلیل پیوند عمیق با درد و رنج جانکاه انسان و زندگی مشقتبار آن، مخاطب خاص خود را میطلبد. توصیف اسارت به شكل ناقص و خلاصه نمودن آن در كتك خوردن، شكنجه شدن، سوء تغذیه اسرا و... حق مطلب را ادا نمیكند و نیاز به نگاهی عمیقتر و فراتر از رنجهای محسوس و مادی دارد. یافتن سوژههای خاصی که در دورۀ اسارت کنشگر بودهاند و موجب تحول در اردوگاه شدهاند، میتواند سبب اقبال عمومی به این نوع ادبیات شود. موضوعاتی مانند معلم اسیری که در اردوگاه، نهضت سوادآموزی به راه انداخت و اسرای بسیاری را باسواد کرد، جذاب و قدرت مخاطبپذیری دارد.
ادبیات اسارت، ادبیات طنز در موقعیتهای تلخ است. زبان طنز، یکی از ظرافتهایی است که در ادبیات اسارت بهچشم میخورد. این زبان کمک میکند تا روایتها، راحتتر و شیرینتر بیان شوند. طنز در شرایط ابتدایی بهوجود نمیآید. آگاهی کافی به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و داشتن روح آزادیخواهی لازمۀ بروز طنز و شوخی است. با بررسی خشونت در دوران اسارت، درمییابیم که طنز در اسارت حاصل روح والایی بوده است. شوخیهای دنیای اسارت معمولاً کوتاهاند اما زندانبان مستبد را به سطح انسان معمولی پایین میآورد. دامنۀ بذلهگویی و طنزآوری اسیران جنگی ایران در عراق نشاندهندۀ روحیۀ نشاط آنان در روزهای جنگ است. خندههایی که از دایرۀ ادب و نزاکت فراتر نمیرود. بدون شک منش و روش حاج آقای ابوترابی در ارائۀ فرهنگ دینی و تربیت اخلاقی اسرا، برگ برندۀ اسرای ایرانی در این رویارویی فرهنگی بوده است.