ده نگاه

چیستی مسئله‌مندی در مطالعات ادبیات پایداری / دکتر محمود رنجبر

پژوهش در ادبیات پایداری


بی‌تردید، پژوهش فعالیتی روشمند پیرامون مسئله است. بنابراین، اگر بپذیریم که پایداری به‌عنوان مظروف واجد مسئله و مسئله‎مندی است، پس نیازمند ظرفی است که یکی از آنها ادبیات است. در رویکرد پژوهش‎های مسئله‌محور، توصیف و هدف ابژه‎هاست که تعیین‌کنندۀ اهمیت پژوهش است. به‌عبارتی، ادبیات مسئله‎ای خودبنیاد است و پایداری نیز به‌عنوان مضافٌ‎الیه، متغیرها، مفهوم‌ها و فرضیه‎هایی دارد که نیازمند کاوش است. البته کاوش در هر پدیده‎ای، از سر ذوق‎، ره به ‌جایی نخواهد برد بلکه باید روش، ابزار و شیوه‌هایی آزموده داشت که با اعتبارسنجی بتوان آنها را شناسایی کرد.

ادبیات پایداری مانند هر پدیدۀ انسانی واجد برخی کنش‎هایی است که برای حاضران و ناظران نیز ناشناخته بود؛ چه‌ بسا بسیاری از ریزرویدادها و گزاره‎های آن برای آیندگان نیز ناشناخته بماند. بنابراین، در خلال امور بسیار ساده و پیش‌پاافتادۀ رزمندگان و خانواده‌های آنان مسائلی وجود دارد که باید با آشنایی‌زدایی از آن به کنه موضوع پی‌ برد؛ پس برای پی ‌بردن به مسئلۀ انسان در جنگ به روحیۀ پژوهشی نیاز داریم، زیرا انسانِ مسئله‎مند به‌عنوان سوبژۀ پژوهش ضرورتاً چندمنظری است و پژوهش به ما کمک می‎کند بخشی از این زوایا را نشان دهیم. 


اندیشکدۀ ادبیات پایداری و سامان‌دهی پژوهش‌های دانشگاهی 

در طــول دو دهــۀ اخیـر کـارهـای ارزشمند و ماندگاری در حوزۀ پایداری صورت گرفته است. بدون شک، آثار ادبیات پایداری ایران ازنظر کمّی، حتی از آثار پدیدآمده با موضوع جنگ جهانی بیشتر است، اما این آثار هنوز نتوانسته‌اند به جایگاه شاخص خود دست یابند. یکی از مهم‌ترین دلایل آن، فقدان پیشران علمی و ریل‌گذاری دقیق در حوزۀ ادبیات پایداری است. به‌عبارتی، تـــلاش دو دهـــۀ اخیــــر مـــصـــروف جمع‌آوری نیم‌بند خاطرات و دقایق پایداری شد، اما هنوز نتوانسته‌ایم منظم، کنترل‌شده و انتقادی، اسناد، مــدارک و رویــدادهــای پــایــداری را جهت‌دهی کنیم. این مسئله نیازمند وقت و انرژی، دانش و هدف است. برای رسیدن به این مهم، اندیشکدۀ ادبیات پایداری می‌تواند راهبرد کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تعریف کند و ضرورتاً چندوجهی به موضوع توجه کند. به‌عبارتی، به سطوح انسانی_فرهنگی جامعه و حتی طبیعت نگاهی کاوش‌مدارانه داشته باشد. انسجام فکری و خلاقیت در به‌کارگیری از ظرفیت‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها یکی دیگر از راهکارهایی است که به اندیشکده این امکان را می‌دهد که فکر خود را با یاری همکارانش اجرا کند. همچنین، اندیشکدۀ ادبیات پایداری نباید به حوزۀ اجرایی وارد شود بلکه تلاش برای سیاست‌گذاری کلان و اجماع نهادهای تأثیرگذار و ضابطه‌مند کردن نهادهای متولی ادبیات پایداری است که موجب هم‌افزایی خواهد شد. ازسوی‌دیگر، یکی از مهم‌ترین راه‌های سیاست‌گذاری در این حوزه، انعقاد تفاهم‌نامۀ همکاری اندیشکده با دانشگاه‌هاست؛ البته قبل از امضای تفاهم‌نامه نیاز است با معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تفاهم‌نامه امضا شود و دانشگاه‌ها به مناطق پنج یا شش‌گانه تقسیم شوند و سپس با تک‌تک دانشگاه‌ها وارد گفت‌وگو شد.


پژوهش در پژوهش‌های ادبیات پایداری :

پژوهش‌ها به دو دستۀ پژوهش مـــسئــــله‌محـــور یـــا روش‌مـــحـور و ابزارمحور تقسیم می‌شوند. غالب پژوهش‌هایی که تـاکنون صورت گــــرفتــه در ایــن دو دســته جـــای می‌گیرند. ازطرف‌دیگر، پژوهش‌های پایداری عمدتاً بنیادی هستند و خود «پژوهش پایداری» به‌عنوان مسئله تاکنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است. به‌هرحال، باید موضع خود را در قبال «کلان‌پژوهش» مشخص کنیم؛ به‌عبارتی، ما دربارۀ چیستی مسئله سخن می‌گوییم یا دربارۀ چرایی و تبیین آن. این همان ریل‌گذاری است که پیش‌تر به آن اشاره شد. فرضیه‌های پژوهش در پژوهش حوزۀ ادبیات پایداری درصدد است روابط علّی و معلولی پدیده‌ای به نام پایداری را سامان‌دهی کند. این مسئله به بحثی درازدامن می‌انجامد که چارچوب و گسترۀ کار یا طول و عرض آن را نشان می‎دهد.


سیر و تطور در پژوهش‌های حوزۀ ادب پایداری :

در حوزۀ ادبیات پایداری سه مرحله طی شده است: در ابتدا پژوهش‌ها ذوقی و تفننی بود و بسیاری از پژوهش‌های این حوزه به‌صورت گزاره‌های بداهتی در نشریات و محافل علمی پدیدار شد. مرحلۀ دوم از سال 1370 به بعد و پس از چاپ کتاب ساختار و تأویل متن بابک احمدی آغاز شد که به‌اجمال، پاره‎ای از نظریه‎های ادبی فرمالیست‏ها تا جامعه‌شناسی را معرفی کرد و منتقدان با تلفیق ذوق و نظریه سراغ نقد آثار رفتند. مرحلۀ سوم نقد دانشگاهی بود که با گسترش نشریات علمی_دانشگاهی و ضــــرورت تـــعریــف عمــلیاتـــی و ســـاخت‌منــد، پـــژوهش متــغیـرهای مستقل در نقد پدید آمد و از اعتبار و پایـــایی نســبتاً خــوبی برخوردار شد. با کاوش در آثار پژوهشی اخیر می‌توان مسئله‌ها و ضرورت‌های پژوهش را برشمرد. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین مسئله، فقدان مسئله در حوزۀ ادبیات پایداری است. 

سمینارها محل اجتماع و اجماع صاحبان اندیشه و نظر:

سمینارها، کنگره‌ها و جشنواره‌های ارزیابی کتاب، از سندرم «تکرار بی‎قرار» رنج می‎بردند. علت این مسئله، نداشتن راهبرد (استراتژی) کلان و تکیه و توکل به «باری به هر جهت» است. سمینار زمانی باید شکل بگیرد که نظریه‏ای جدید در جراید و فضای مجازی پدید آمده و نقدهای نوشتاری نمی‌توانند انعکاس‌دهنده و بازگوی تمام وقایع باشند؛ بنابراین، باید صاحبان اندیشه و فکر جمع شوند و به گفت‌وگو دربارۀ آن نظریه یا مسئله بپردازند و به اجماع برسند؛ حال ‌آنکه سمینارهای ما به آمیخته‌ای از پژوهش‌های تکراری و رونویسی‏های ناشیانه بدل شده است. البته اخیراً سمینارهایی مثل کنگرۀ کرمان به‌سمت تخصصی شدن پژوهش پیش رفته‌اند که جای شکر آن باقی است. 


موانع پژوهش و محدودیت‌های پژوهشگران این حوزه

مهم‌ترین مانع پژوهش نبود کتابخانۀ تخصصی و نداشتن اطلاعات دقیق از کارهایی است که تاکنون صورت گرفته است. متأسفانه، چاپ کتاب براساس مأموریت‌های عملکردی برای حوزۀ هنری و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس باعث شده کتاب‌هایی در حوزۀ پایداری چاپ شود که موجب وهن مسئله شده است. برای رفع این مانع نیز به پیشران (آینده‌نگری) و اتاق فکر مناسب نیازمندیم. ضمن آنکه به‌علت گرانی نشر، انتشار بسیاری از آثار در حوزۀ پژوهش در لابه‌لای انتشاراتِ مأموریت‎گرای استان‌ها صورت می‎گیرد و عملاً دیده نمی‎شوند. ازاین‌رو، باید اندیشکده وارد عمل شود و طی گفت‌وگو با مراکز متولی ادبیات پایداری، به نظارت دقیق کتاب‌ها توجه داشته باشد.