ده نگاه

ادبیات پایداری در ذات خود پویاست / فرانک جهانگرد

پژوهش در ادبیات پایداری

ادبیات پایداری همگام با جامعه، سیاست و تاریخ پیش می‌رود و تمام تغییرات اجتماعی بر آن تأثیر می‌گذارند. بنابراین، این‌گونه از ادبیات در ذات خود بینا، هوشیار و پویاست. هرگاه قرار باشد جنگ خارجی یا شورش داخلی به تمامیت ارضی و هویت ملی آسیب برساند، قشر دانا، آگاه و بینا نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند و در قالب ادبیات، آثاری را می‌آفرینند. این آثار «ادبیات پایداری» را می‌سازند. 

دربارۀ جایگاه و نقش پژوهش در مطالعات ادبیات پایداری باید گفت که پژوهش به مطالعات جان می‌دهد و جایگاه و ارزش آفرینش‌های ادبی را مشخص می‌کند. تا زمانی که بر روی آفرینش‌های ادبی پژوهشی انجام نشود، ما ارزش و وزن آنها را در میان آثار ادبی ایران از ابتدای تاریخ ادبیات تا امروز درنمی‌یابیم. از ویژگی‌های ادبیات پایداری این است که به‌موازات رخدادهای سیاسی و اجتماعی پیش می‌رود، ولی ممکن است در ذهن شاعر یا نویسنده واکنشی هیجانی و دفعی ایجاد کند و بلافاصله شعری بسراید و یا اثری خلق کند که ازلحاظ ادبی چندان جایگاهی نداشته باشد، اما در آن برهه تأثیر فراوانی به‌جای گذارد. در بررسی این آثار، باید آنها را با معیارهایی سنجید تا مشخص شود جایگاه این آثار در آن بازۀ زمانی چه بوده است و نیز جایگاه آنها در تاریخ ادبیات کجاست؟ این آثار چون در دوره‌ای از تاریخ بسیار مؤثر بوده و کارکردی در تهییج، آگاهی و ایجاد اتحاد مردم داشته‌اند، اهمیت دارند. در سنجش این جایگاه، نقش پژوهش پیداست. پژوهش‌ها مشخص می‌کنند که هرچه ما از آن دوره فاصله می‌گیریم، این مطالب در ذهن و آثار خردمندان و شعرا و نویسندگان پخته‌تر می‌شوند. بنابراین، برای تبیین وضعیت ادبیات پایداری به پژوهش‌ احتیاج داریم. 


پژوهش‌ها و ارتقای آفرینش‌ها

پژوهش‌ها می‌توانند آفرینش‌ها را ارتقا بدهند؛ پژوهش دربارۀ میزان ادبیت متن، شناخت نقایص و شتاب‌زدگی‌ها و رفع آنها کمک می‌کند. جنگ دیگر از تاریخ ایران جداشدنی نیست و تأثیرات آن تا قرن‌ها ممکن است ادامه پیدا کند؛ پژوهش‌‌های ادبی در حوزۀ ادبیات پایداری باعث می‌شود که متن‌ها به‌سمت تأثیرگذاری پیش بروند و آفرینش‌های ادبی پخته‌تر شوند و ارتقا پیدا کنند.


راهکارهایی برای تقویت پژوهش در فضای دانشگاهی 

ضروری است که طبقه‌بندی و معرفی موضوعات برای دانشجویان رشتۀ ادبیات پایداری صورت گیرد. در حوزۀ ادبیات پایداری تقریباً با همۀ رویکردهای نقد ادبی می‌شود متن‌ها را بررسی کرد؛ چون جنگ عواقب گوناگونی دارد و می‌توان آن را ازلحاظ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی بررسی کرد. از ویژگی متن‌های پایداری این است که مدلی از انسان کامل را ارائه می‌کند؛ انسان کامل به این معنا که چشم بر بسیاری از بهره‌های دنیوی می‌بندد و برای هدفی متعالی تلاش می‌کند. از این نمونه‌ها و الگوها در ادبیات پایداری بسیار وجود دارند. بنابراین، برای بعضی از رویکردها در ادبیات پایداری اتفاقاً نمونه‌های بهتری می‌توان پیدا کرد. حتی نوعی مشرب عرفانی را در متون ادب پایداری به‌صورت شاخص‌تر می‌بینیم. نوعی تهذیب نفس در قهرمان‌های این آثار وجود دارد. بحث قهرمان در رمان‌های پایداری بسیار مهم است. قهرمان‌ها در ابتدا انتزاعی و فرشته‌خو بودند، اما بعدها به‌تدریج زمینی‌تر و دست‌یافتنی‌تر می‌شوند. 

در حوزۀ ادبیات پایداری هنوز به تولید مقاله و اثر و همچنین برگزاری سمینار برای طبقه‌بندی موضوعات نیازمندیم. اما برگزاری کارگاه‌های آموزشی، پژوهشی و متن‌شناسی از موضوعاتی است که می‌تواند در دستور کار اندیشکده قرار بگیرد. این کارگاه‌ها به دانشجویان در پایان‌نامه یا مقاله‌نویسی کمک می‌کند تا موضوع بهتری بیابند و منابع را بشناسند. این کارگاه‌ها می‌تواند پیوندی بین اندیشکده و دانشگاه‌ها شکل دهد. بعد از دورۀ کرونا، زیرساخت‌های خوبی برای استفاده از ظرفیت فضای مجازی ایجاد شد که امکان برگزاری کارگاه‌های مجازی و دسترسی گسترده در همه جای کشور را برای دانشجویان این رشته فراهم کرد. پیش از همه، ایجاد بانک اطلاعاتی ضرورت دارد؛ برای مثال، بانک اطلاعاتی از دانشجویان رشتۀ ادبیات پایداری. ازطریق تهیۀ پرسشنامه برای دانشجویان می‌توان دربارۀ دغدغه‌ها و کمبودهای آنها مطلع شد. نتایج این بررسی‌ها می‌تواند به ارتقای جایگاه اندیشکده یاری رساند. همچنین، این کارگاه‌ها می‌تواند به پژوهش‌ها سمت‌وسوی مناسبی بدهد.


مسئله‌شناسی

پژوهش‌های ادبیات پایداری

همواره نوعی نگاه نقادانه در ادبیات پایداری وجود داشته است. برای نمونه، نقد جامعه، نقد سیاست و نقد جنگ به‌عنوان یک اقدام سیاسی. بنابراین، یکی از مسئله‌‌ها همین مسئلۀ نقد است. شاید در متن‌ها این سویۀ انتقادی به‌صورت یک مقولۀ محتوایی کمتر دیده شده باشد. این سویۀ انتقادی خود را در دوگانۀ خیر و شر یا استعاره‌هایی مثل حق و باطل، کافر و مسلمان، یزید و امام حسین (ع) نشان می‌‌دهد. این نگاه نقادانه به‌خصوص در رمان‌های پایداری می‌تواند جنبۀ فلسفی به کار بدهد. موفق‌ترین رمان‌ها خوانش‌های فلسفی دقیق‌تری دارند. این متن‌ها ازلحاظ نقد فلسفی جنگ ارزشمندند و در کنار آن حمایت از دفاع، ضرورت و فلسفۀ دفاع در آنها قابل بررسی است. 

امروزه، جنگ یک کنش سیاسی است. در گذشته، مغول‌ها برای بهره‌برداری از مزایای طبیعی، رسیدن به یک زندگی بهتر و رفاه اقتصادی بیشتر به مناطق مختلفی حمله می‌کردند، اما در بستر تاریخ سیاسی معاصر، جنگ یک رویداد سیاسی است. بنابراین، در گذشته جنگ‌ها و لشکرکشی‌ها بیشتر زیربنای اقتصادی داشته، اما در تاریخ معاصر هرچند مسائل اقتصادی مطرح هستند، اما زیربنای آن مسائل سیاسی بوده است. 

به‌نظر من، ادبیات پایداری به‌شدت با هویت پیوند دارد. هویت مؤلفه‌های مختلفی دارد. در هر دوره‌ای ممکن است یکی از این مؤلفه‌ها مورد هجوم قرار بگیرد. این مؤلفه‌ها گاهی به‌صورت ملموس و عینی و گاهی ممکن است معرفتی باشند، مانند مذهب یا زبان. اکنون چند سالی است که زبان فارسی دائماً در معرض هجوم زبان‌های بیگانه است. گاهی در مقابل این تهاجم احساس ناتوانی می‌کنیم. واقعیت این است که فرهنگستان زبان و ادب فارسی هنوز نتوانسته از عهدۀ این تهاجم فرهنگی برآید. شناسایی مؤلفه‌های در معرض آسیب بودن آنها، جهت‌دهی پژوهش‌ها و آفرینش‌ها، آینده‌نگری و... وظیفۀ ادبیات

پایداری است.

خوشبختانه، رویکرد اندیشکدۀ ادبیات پایداری در پرداختن به مسائل رویکردی باز است که اجازۀ طرح افکار مختلف را می‌دهد. این رویکرد سبب ایجاد تضارب آرا و دیدگاه‌های مختلف و خروجی‌های متنوع می‌شود. 

امکانات و موانع پیش روی پژوهشگران این حوزه، فقدان اساتید شاخص، برجسته ‌و صاحب اثر است و این باعث می‌شود که پژوهشگر به سراغ کتاب‌های ترجمه‌ای برود که عموماً هم ناظر بر ادبیات مقاومت عرب است. البته زمانی پژوهشِ برجسته‌ای خواهیم داشت که آثاری برجسته و شاهکار داشته باشیم. درحال‌حاضر، در این چرخه، پژوهش خوب به ایجاد آفرینش خوب کمک می‌کند و برعکس. اتفاقاً اندیشکدۀ ادبیات پایداری می‌تواند وارد این چرخه شود و آفرینش‌های ارزشمند را چه در حوزۀ ترجمه، چه تألیف معرفی کند.

از کارهای خوب دیگر، ترجمۀ آثار شاخص جهانی است؛ اینکه الگوهای پایداری در فرهنگ‌های دیگر چگونه شکل می‌گیرند و چگونه بر جامعه تأثیر می‌گذارند. ضروری است که بدانیم آنها در مورد ما چه می‌اندیشند. همان‌طور که ما تصویری از مردم عراق در ذهن داریم، آیا آنها هم تصویری از مردم ایران دارند؟ با ترجمۀ چند نمونه از آثار شاخص فرهنگ‌های دیگر می‌توانیم بدین پی‌ ببریم که ایران و ایرانی با چه ویژگی‌هایی شناخته می‌شود و جایگاه خودمان را بهتر خواهیم شناخت.