در چشم سیه خانهنشینان شهادت
دیدار بتان روزنهی عالم غیب است
(صائب تبریزی)
1
در متن و مطاوی بسیاری از گفتهها و نوشتههایِ برآمده از جنگ و جبهه، خصوصاً یادگزارهها، رگههایی از روایتها به دید میآیند که همانندِ خطورات قلبی و الهامات غیبی اهل کشف و نظر، واقعههایی از حضورِ دلانگیختۀ جبههگیان و همطریقان ایشان را در وقایع این دوران به نظر تداعی میکند.1 دریافت و درک این احوال و بازنمودِ آنها، عمدتاً از سوی جبهه زیستگان و مرتبطانِ با آنان (خاصّه مادران و همسران) به گفت و نوشت آمده است. در بدایت امر چنین مینماید که هرگاه زیِ متعارف فرد یا آحاد جامعه به سبب وقوع رخدادهایِ نامنتظر دگرگون میشود این نوع انگاشتها در باورها و گفتارها زمینههایی برای تولد و تکوین مییابد.
شایان درنگ است که در پیدایی و نموّ اینگونه پدیدارها وجود استعدادهایِ بالقوه، کهنیادهای ماندگار و تعلقاتِ تاریخیفرهنگی مدخلیّت تام دارد. مزید بر این، اقتضائاتِ وقت و حال، و مناسباتِ گفتمانیِ موجود در بارورسازی و باورپذیری و گسترش اینگونه بینشها و برداشتها تأثیرگذار و جهتدهنده است. این نَحوِ نِگَر و نمودهای آن میتواند دلیل بر ارتباط و احالهی امور واقع به ماورایِ واقعِ امور، همپیوندی میان عالم غیب و شهادت و از نظرگاهی دیگر، گذر از جهانِ عین به فراخنایِ عالم ذهن و زبان بنماید. چند و چون این ارتباط یا تحویل و تحول، در کسوتِ اخلاقیات، آداب و مناسکِ خاص، بهویژه در ریختارِ زبان و روایتِ اهل جبهه و ادبیاتِ دفاع مقدس به بروز و ظهور رسیده است. بنمایهی این ماجرا بر ماهیتِ دینی آرمانی انقلاب اسلامی، رویگردانی از مظاهر عالم مدرن و مدرنیتۀ بیاندام در ایران و عزم بر بازگشتِ به خویشتنِ خویش قرار و قوام یافته است. رجوع به سنّت، عهدِ قدسی و مدینۀ فاضله/ آرمانشهر، مبتنیِ بر اندیشهها و آموزههاِیِ وحیانی و شیعی سازندۀ نظام اندیشگانی این عهد است.۲ مبنی بر این فرض/ مفروض، به نظر میرسد ادبیاتِ دفاع مقدس بالذاته متأثر از ادبیاتِ اشراقیْعرفانی، تداعیکننده و احیاگر یادها باشد.
2
نزد جبههباوران، جنگ فارغ/ فارق از عینیّت نظامی و سیاسی، مجلای مواجهۀ نور و ظلمت/ حق و باطل، آزمونگاهی برای وصول بهمراتب معنوی و تهذیب نفس تلقی شده است. در این طریقیّتْ امرِ واقع، متمرکز بر وقوع انسان جبههزیسته و مُدرِکِ واقعه است. جنگ در جغرافیای عینی آن با هُبوطِ پذیرش قطعنامۀ متارکۀ نبرد به پایان رسید و پیآمدهایِ آن به دنیای سیاست سپرده شد، اما وقوعِ انسانِ آرمانیِ این عهد در هنر و ادبیات، بیتعلق از نظامیگری و نبرد و سیاست بازتاب و تداوم یافت و از قیدِ مکان و زمان، بلکه معاینۀ تاریخبماهوالتاریخ بیرون شد. از زمره خصوصیاتِ ادبیاتِ رواییمردمانۀ دفاع مقدس/ جبههنوشتها، ردّ و نشانِ مشاهدهها، مکاشفهها و مشخصاً رؤیاهاست. پیشآگاهی از شهادت، دیدار امام غایب، امدادهای غیبی و امثال این احوال توسعاً مصادیقی از دریافتهای رؤیایی بهشمار میآیند. در این مقام، گویا هستِ هستی پردۀ پندار از چشم رهرو برمیدارد و رشحاتی از بودِ نمودها به وی نشان داده میشود. تحقق و تماشایِ این جهان به وجهی در یک نشئه و جلوه، آنگاه که روح مجال آزادی از قیدِ جسم مییابد ممکن میگردد؛ رؤیت رؤیا. رؤیت و رؤیا هر دو ریشه در رأی دارند، یکی بهواسطۀ چشم ظاهر بر آفاق و عالمِ صغیر نظر میکند و آن دگر به دیدۀ دل، جهان انفس را به تماشا میآورد و بر عالم برین نظر میاندازد.3 در این گشتاگشتِ دیدار فرق و فاصله میان غیب و شهادت از میان برمیخیزد و از اینروست که دیدهورِ رؤیا چشم بر ندیدهها میگشاید و گاه/ حتی پیش از رُخنمودِ بعض وقایع به وقوع آنها وقوف مییابد. زبانِ گفت و نوشت خوابنماشدگان و رؤیادیدگان رمزآلود و استعاری و مآلاً در مرتبۀ کاشفیتِ معنا نیازمند تأویل و تعبیر است. گسترۀ اینگونه مکاشفاتِ معنوی و پندارین الزاماً معطوف و منحصر به خواب/ رؤیا و پنداره نیست، بلکه آنچه بهگاهِ بیداری، در مقامِ دیدار و تجلی، درک و دریافتی از مشاهدات و مکاشفات فرادید میآورد، در روایت راویان نیز بر گونۀ رؤیاها منعکس شده است؛ رؤیای بیداران.4
3
خــواب، رؤیا، پنــداره و حــالاتــی غریب از ایــنگونــه دریافتهایِ خیالانگیز واقعیتی است انکارناپذیر که بنیآدم به هر کیش و آیینی، فراخور دنیای درون و برون خود در طول مدت حیات به دفعات متعدد آن را تجربه میکند.
اندیشیدن برای پیبردن به چیستیِ رؤیا/ خواب و رازگشایی از آن بدواً متأثر از باورهایِ ماورایی اسطورهای و آموزههایِ دینی مطمح نظر قرار گرفته است. در کتابهای آسمانی و مأثوراتِ وحیانی، رؤیایِ صادقه بسانِ دلیل یا رهنمودهایی برای شناختِ ژرفای رویدادهای عینی و اکنونی و آتی وانمود شده است. در چند سوره از قرآن کریم، منزلت رؤیا و نقش آن در آگاهی از رخدادها محل توجه و تذکار قرار گرفته است که در این میان، بیش از همه، نقل ماجرای مربوط به حضرت یوسف، و افاضه یا تعلیمِ تأویلِ و تعبیر رؤیا از سوی خداوند به این پیامبر برجسته و بارز است. بیوجه نیست که در پیشینۀ رؤیاشناسی، ابتدائاً وحیآوران، کاهنان و پیشوایان دینی و نهانباوران جای دارند و راجع به اعتبار و دلالتِ معنا و عوالم تو در تویِ رؤیا سخنها گفتهاند. الهیّات رؤیا فصل مُشبع دینپژوهشی است. اهل حکمت و عقلاندیشان/ فیلسوفان نیز از متقدمان شناخت عوالم رؤیا و خیال بهشمار میآیند. نزد اهل اشراق و عرفان، الهاماتِ باطنی و مشاهدۀ رؤیا طریقی خاص، بهمثابه وحی، از دستیابی به معرفتِ بلاواسطه و حضوری تلقی شده و بر این بَرنهاد کتابها و رسالههای متعدد مبتنی بر نقل و شناخت الهامات و مکاشفات و فتوحات نوشتهاند. دانستنی است نظرداشت مناسبات میان دین و حکومت و در خدمتگرفتن اعتقادات دینی در حکمروایی بهمرور، سبب پیدایی مُعبّران و خوابگزاران در دستگاه قدرت و سیاست شد و موجباتِ نوشتن کتابها و رسالههای متعدد در تعبیر و توجیه رؤیاها را فراهم آورد. علیایحالٍ در دوران سنت یا پیشمدرن، پُردامنهترین ژرفکاویها و رمزگشاییها در باب رؤیا به دین و پیشوایان دینی و دینورزان اختصاص دارد. شایان نظرست که ادبیات ملل و نِحَل سرشته و دربردارندۀ روایتِ رؤیاها و رمزهاست. ادبیات ایران و آثار ادب فارسی از این جریان قوی و غنی آنسان برخوردار است که میتوان از آن بهعنوان نوع/ گونهای گسترده یاد کرد: ادبیات رمز و رؤیا/ رمز و رؤیا و روایت در ادبیات.
4
در عصرِ جدید از منظر مطالعات علمی خواببینی و رؤیا بهطور مستوفا در روانشناسی، علوم شناختی (ترکیبوارهای از روانشناسی، عصبشناسی، فلسفهی ذهن/ حافظه) محل توجه واقع شده است. اما نگرش تاریخی/ تاریخشناختی به خواب و خوابدیدگان و منقولاتِ رؤیایی بهمثابه رخدادی تاریخی و بایستۀ پژوهش چندان مسبوق به سابقه نیست جز آنکه در پارهای از گزارشها/ وقایعنامهها، خوابگزارهها و رؤیاساختههای حکمرانان و ارباب مناصب چونان رویدادی عینی مورد توجه و نقل واقع شده است. قرائنی در دست است که روایت و انتشار افواهیِ اینگونه رؤیاها در بسطِ قدرت و کسب مشروعیت و اقناع/ تمکین تودهی مردم نقش و کارکرد فراوان داشته است. معالوصف ورای راست یا دروغبودن وقوع رؤیا و پنداره یا آنچه معبران و خوابگزاران از تعبیر خوابِ بالادستان اظهار کردهاند، رؤیاگفتهها و خوابنوشتهها چونان گونهای از دادههای تاریخی و تاریخشناسانه، خاصه از این حیث که نقل و انتشار این گونه اخبار چگونه پرداخته و انتشار یافته و چه آثار و تبعاتی بر آن مترتب بوده است، جای تأمل دارد. اما توجه به خوابها و رؤیاها و روایتهای مردمی/ مردمانه رویکردی جدید و بیسابقه در مطالعات تاریخی است و این مهم متأثر از موضوعیّتیافتن تاریخ اجتماعی/ مردمشناسیِ تاریخی و توسّع معنایی تاریخ فراتر از انحصار حاکمیت و سیاست، محل اعتنا واقع شده است. از این منظر خوابها، رؤیاها و الهامات و خیالات، همانند دادههای کرداری، گفتاری و باورهای طبقات اجتماعی بهعنوان بخشی از معتقدات عامّه و شناسههای آگاهی دستمایهی مطالعات و تحقیقات محسوب میشوند. از طریق تحلیل مجموعه متنوع اینگونه گفتهها، که سرشار از باورها و مشاهدات رؤیایی و تمثُلی است، پس از گردآوریِ دقیق از طریق مصاحبههای شفاهی و بازیابی مخطوطات شخصی، از جمله یادداشتها/ خاطرهنوشتهها/ نامهها، وصیتنامهها میتوان به باور کنشگران و شاهدان پی برد و به چگونگی و چرایی نوع اندیشه و عمل نقشآوران وقایع دقیقتر نگریست. بدیهی است دستاورد اینگونه یافتهها را نمیتوان جدای از سایر ادلّه و قرائن در نظر گرفت و به کار برد، بلکه با توجه توأمان به همهی عناصر و دادهها، از جمله سُنن فرهنگی و مناسک و پنداشتههای روایی قوم است که امکان شناخت لایههایِ پنهان یا دورمانده فراهم میآید. مبنی بر این نظر بهرغم اهمیتی که وارسی مکاشفات و مشاهدات و رؤیاها و پندارهها داشتهاند وقوف بر این ضرورت تقریباً پس از خیزش مشروطیت و به میدان آمدنِ مردم در منصهی سیاسی و اجتماعی موضوعیّت مییابد و آشکار میشود.۵
5
وقوع انقلاب اسلامی در ایران و در پیامد آن جنگ/ دفاع مقدس، زمینه و امکانِ کنشگری و حضور بیسابقۀ همۀ لایهها و طبقاتِ اجتماعی شهری و روستایی را در حوادث واقعۀ این دوران رقم زد. با وجود تنوع فرهنگهای اقلیمیْ بومی/ قومی، زبانها و گویشهای منطقهای، این دو رخدادِ به هم پیوسته تحت تأثیر عاملیت و راهبرد دین، اعتقادات دینی و تداعی و احیای کهن یادها/ سنتهای همگانی و مردمنهاد، وحدت در کثرتِ آحاد و لایههایِ اجتماعی را ممکن ساخت. بر این منوال تحویل یا احالهی جنگ ـ در معنای مواجهۀ خونین بهمنظور غلبۀ قدرتمندانه بر دشمن ـ به میدانِ مواجهۀ ارزشها و آرمانها، جبهه را به مکانْیادِ مقدس دستیابی به معرفتِ نفس و جهاد و شهادت مبدَّل کرد. قصدِ غالب جبههروندگان و روحِ حاکم بر اندیشۀ ایشان پیشبُردِ جنگ از طریق تفوق قاطعِ نظامی بر خصم و کشتار نبود؛ میراندنِ نفس و مواجهۀ با خود و رسیدن به عالم بقا و شهادت غایت آمال جبههگیان بود. زمان نیز نزد اهل جبهه، فراسوی معنای متعارف آن به مجال، وقتِ ادراک و نصیبِ حال تلقی شد. نظامیگری و سیاستورزی در این ماجرا، حتی در ناگزیرگاههایی که تدریجاً، خاصّه در اواخر جنگ، به عین و عیان رسید، سخت تحت تأثیر وجه باطنیِ واقعه بوده است. به همین سبب، مطالعاتِ تاریخی/ سیاسی/ نظامی این دوران بهمنظور استنباط یا اتخاذ راهبردهایِ استراتژیک برای آینده، بدون نظرداشت ژرف به پدیدار اندیشگانی و عناصر فرهنگی رویداد ناممکن است و تصویری ناروشن و سطحی از چند و چون پیدا و ناپیدای این دوران به دست خواهد داد. مبتنی بر آنچه گذشت، میتوان به علّت موجبۀ موجودیت، برجستگی و تداوم ادبیات دفاع مقدس پی برد. برآیند تأمل در پدیدار ادبیات دفاع مقدس با عنایت به نقش و نسبت روایتهای رؤیایی/ رؤیاگون و نقلهای فراسوی زمان و مکانِ عینی، و رها از الزام به احراز صدق و کذب در گزارههای برهانیْ منطقی، نتیجهبخش تحقق/ وجودیافتگیِ «ادبیاتِ مقدس دفاع در ادبیات دفاع مقدس» است. در این تلقی صفت مقدس، بالاصاله به ادبیات و نه به جنگ/ دفاع مقدس، ربط و نسبت مییابد. اجمالاً شایستۀ اعتناست که اظهار و اذعان (به) کاربرد اصطلاح/ عنوان ادبیات مقدس دفاع، منضم به ادبیات دفاع مقدس با انگارههای نوعشناسانه در ادبیات (انواع ادبی) قابل اثبات و استدلال است. در این گونه/ نوع، روایتهایِ رؤیاسرشت، حسب مضمون و محتوا/ قالب و زبان احصا و بازشناسی میشوند. فراتر از این، مداقّه در صورتهای نوعیۀ پندارهها/ رؤیاها، زیرگونههای ادبیات مقدس دفاع را شناسا میکند. رسش به این ساحتِ ناشناخته، فراتر از آنچه پیشتر ذیل عنوان مؤلفههای ادبیات پایداری/ ادبیات دفاع مقدس از آن یاد شده است، مستلزم شناسایی و گردآوری مصادیق و مواد موضوعه در ادبیات جنگ/ دفاع مقدس، خصوصاً یادگزارهها و مستندات برآمده از متن جنگ و جبهه/ ادبیاتِ غیرمُتصنعِ دفاعِ مقدس یا ادبیاتِ فطرت است. استناد و تحلیل در این نوع گزارهها در مکتوبات منتشرشده نیازمند دسترسی به روایتِ مرجع و بسا مرجعِ روایت و سنجش نوع دلالت و کیفیّت رابطۀ میان روایت و راوی است.
مع الوصف، بخش معتنابهی از گزارههای رؤیاگون و خوابها و خلسهوارههای واقعه به بیان و کتابت نرسیده است و اطلاع و دستیابی به آنها در فرایند گفتوگوی دقیق خاطرهپُرسانِ خاطرهشناس ممکن و حاصل میشود. در این مرحلهی گذر و گزار وقوف علمی و الزام اخلاقی به امانتداری و صیانت از میراثداری یادها، و پرهیز از تصرف و دگرگونسازیهای ساختگی، شرط اول قدم در وادی ورود به یادپژوهشی و یادگزاری است. سعی در شناسایی و گردآوری، نوعشناسی محاکات روایی و رخنمون آنها در تداوم و پیوستگی با ادبیات رؤیا/ رؤیاهای ادبی در آثار عرفانی تعلیمی گذشته و بازتولید هنر و ادب عهد قدسی، و تشرُّف/ حضور انسان ایرانی در این ساحت در زمانۀ سیطرۀ کمیّت بیوجه و سبب نیست: اینکه دانسته شود چرا و چگونه یک رویداد عینی در معرضِ تماشا و تلقیِ شاهدانِ واقعه به پدیداری رواییْقدسانی، مکانیِ فرازمینی، و زمانی فراتر از زمانها راه میجوید، پر و بال میگشاید و استعلا مییابد.6
قصد از عرضۀ این نوشتار کوتاه صرفاً جستارگشایی و تشحیذ ذهنِ پژوهندگانِ اندیشه و ادبیات برای ورود مستوفا به موضوع/ مسئلهی جهانِ غیب و شهادت در ادبیات دفاع مقدس و ادبیاتِ مقدس دفاع است. بدیهی است شرح و تفصیل مطلب، چنانکه باید و شاید، منوط به طرح مبسوط مبانی نظری بحث و فراهمسازی و استناد به مصادیق موضوعه در این باب است.
پینوشت
۱. از جمله کتابهایی پرشمار که در آنها نقل رؤیاها و خوارق راهیافته است میتوان به «حرمان هور/ شهید احمدرضا احدی»، «تپۀ برهانی/ محمدرضا طالقانی»، «جلوههای رحمت حق جل و علا/ شهید محمدرضا موسوی»، و اخیراً، بهعنوان نمونه، به «رؤیای بانه/ کاظم عاملو» و «تنها گریه کن/ اشرف السادات موسوی» اشاره کرد. بازجست روایتهای رؤیاگون در خاطرات/ یادداشتها و نامهها/ وصیتنامهها و... نیازمند تهیۀ فهرستوارۀ کتابشناسانه است.
2. دربارۀ هنر و عهد قدسی و مواجهۀ سنت و تجدد پژوهشهای متعددی صورت گرفته است، در اینباره از جمله ر.ک به:
_افشارکهن، جواد (1383). بازخوانی جامعهشناختی سنتگرایی و تجددطلبی در ایران بین دو انقلاب، تهران: انتشارات آوای نور.
_ فرهادی، مرتضی (1400). صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن (دو جلد)، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
_ نصر، سیدحسین (1382). نیاز به علم مقدس، ترجمۀ حسن میانداری، قم: مؤسسهی فرهنگی طه.
_ نصر، سیدحسین (1385). در جستوجوی امر قدسی؛ گفتوگوی رامین جهانبگلو با سیدحسین نصر، ترجمۀ سیدمصطفی شهرآیینی، تهران: نشر نی.
3. رؤیت مشاهده به چشم است خواه در این جهان و خواه جهان دگر، رؤیت عیان حضرت باری در این جهان متعذر است، اما در باب رؤیت خداوند در عالم دیگر بحثهای پردامنهای میان معتزله و شیعه از یکسو و اشاعره و اهل تصوف درگرفته است. ر.ک به: پورجوادی، نصرالله (1375). رؤیت ماه در آسمان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
4. از باب نمونه راجع به رؤیای بیداران و بیدارانه ر.ک به: ناشنیدهای از ملاقات علامه محمدتقی جعفری با امیرالمؤمنین (ع)، پایگاه خبری انتخاب، 22/8/1390.
_ مکاشفات و رؤیاهای علامه حسنزاده آملی، در آثار متعدد ایشان از جمله؛
_ صمدی آملی، داود (1379). شرح دفتر دل، جلد دوم، قم: نبوغ.
_ حسنزاده آملی، حسن (1377). انسان در عرف عرفان، تهران: سروش.
_ عمدۀ کتابهایی که در قلمرو عرفان و تصوف به قلم آمدهاند مشحون از اینگونه روایات هستند؛ از اسرارالتوحید، محمدبن منور تا روح مجرد به قلم سیدمحمدحسین حسینی تهرانی در شرح حال و مقامات سیدهاشم حداد به شیوههای متنوع رؤیاها و مشاهدات رؤیابینان گزارش شده است. شماری از روایت گزارههای شهید سیدمرتضی آوینی در مجموعۀ گنجینۀ آسمانی، متأثر از حال و هوای رؤیت و رؤیا به قلم آمده است. شاید بتوان گفت در این میان محیالدینابن عربی مثل اعلای رؤیابینی و رؤیاگزاری در عالم اسلام است؛ دو اثر به غایت پیچیده و منحصر بهفرد و عالمگیر و پرآوازۀ او، به حسب آنچه خود وی بدان تصریح کرده است حاصل رؤیاها و الهامات است: فصوص الحکم و فتوحات مکیّه.
دربارهی ابن عربی و آثار او ر.ک به «ابن عربی» دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، مجلّد چهارم.
_ جهانگیری، محسن (1375). محیالدینابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
5. دربارۀ رؤیاشناسی و خوابگزاری از منظر دینپژوهی و متنشناسی و روایت بهعنوان نمونه ر.ک به:
_ مارلو، لوییز (1393). خواب و رؤیا فراسوی مرزها، ترجمۀ مریم وتر، تهران: انتشارات کویر.
_ مازیار، امیر (1400). رؤیا، استعاره و زبان دین ـ متن دینی چون متن هنری، تهران: نشر کرگدن.
این کتاب بهرغم اختصار، دربردارندۀ تحلیل و بازشناخت دقیق دربارۀ وجه وحیانی رؤیا در کلام و فلسفه و بازنمود رابطۀ زبان رؤیا با آموزهها و متون دینی/ ادبی هنری است.
_ عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی (1393). تعطیر الانام فی تعبیر المنام/ عطر خوش جان در تأویل خواب و رؤیا، ترجمۀ سیدناصر طباطبایی، تهران: نشر مولی. مقدمۀ مترجم کتاب دربردارندۀ بحثی در باب خوابشناسی و خوابگزاری و بررسی اشارهوار به آرای دینپژوهان، فلاسفه و عارفان و روانشناسان دربارۀ رؤیا، منضم به فهرستوارهای از خوابنامهها و خوابگزارههاست. متن و محتوای کتاب به صورت فرهنگنامهای تألیف و تدوین شده است.
دربارۀ اهمیت خواب و رؤیا در بررسیهای تاریخی و تاریخشناختی ر.ک به:
_ رحمانیان، داریوش و زهرا حاتمی (1392). مقدمهای بر رؤیاشناسی تاریخی/ مطالعۀ موردی: تصحیح انتقادی رساله منامیه، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام.
6. ر.ک به: عشقی، لیلی (1379). زمانی غیر زمانها (امام،شیعه و ایران)، ترجمهی احمد نقیبزاده، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران.