مقدمه
پژوهش دربارۀ فرهنگ و هنر یک جامعه، امری واضح است که نیاز چندانی به تأکید ندارد. آنچه در این میان از اهمیت ویژه برخوردار است، چگونگی انجام چنین پژوهشی است. هنر حاصل آفرینش انسانی است و به نوعی با مسئلۀ انسانشناسی رابطۀ تنگاتنگی دارد. بحث انسانشناسی و فرهنگ و هنر زمانی پا به عرصۀ وجود گذاشت که کشورهای غربی به مسئلۀ شناخت فرهنگ های دیگر، احساس نیاز پیدا کردند به همین جهت تلاشهای زیادی در این زمینه صورت گرفت. این تلاشها به ابداع شیوههای متنوعی در پژوهش انجامید. صرف نظر از این تلاشها، جهتگیریهای استعمارگرایانه و استیلاجویانه آنها همیشه جزو یکی از اهداف اصلیشان بوده است؛ ولی در کل نتایج جانبی هم از دستاوردهای این تلاشها به دست آمد که البته در این نوشته جای نقد آن وجود ندارد. این نکته حائز اهمیت است که نتایج تلاشهای آنها امروزه به شیوههای مختلف پژوهش، در حوزۀ آکادمیک وارد شده است. در اینجا تعریف ما از «پژوهش» یا «تحقیق»، مجموعه فعالیتهایی است که بهمنظور پاسخ دادن به یک یا چند پرسش یا مسئله انجام میشود. در مباحث هنری، عموماً مدلهای تحقیق و شیوههای متنوعی بهکار میرود و در همۀ آنها مؤلفههای نظری یا کاربردی بهعنوان موارد ضروری دارای اهمیت هستند.
کشور ما در ادوار تاریخی هنر، آثار ارزشمندی از طریق هنرمندان این مرز و بوم به ثبت رسانده است. همچنین رشادتها و فداکاریهایی نیز در دفاع از آب و خاک، به عنوان والاترین ارزشها، در تاریخ خود جای داده است. اینها بخشی از هویت ملّی و فرهنگیهنری کشور ما را رقم میزنند. که بایستی به طرز شایستهای حفظ و به نسلهای بعد منتقل شوند.
مطالعه، شناسایی و انتقال و ثبت حقایق آنها از طریق کارهای تحقیقی و مطالعات بینارشتهای، چه بهصورت علمی و چه بهصورت نظری بهدرستی انجام نگرفته است و آنچه در این حوزه به ثبت رسیده، بیشتر وقایعنگاری است که اطلاعات تاریخی را کموبیش در اختیار مخاطبان قرار میدهد. بنابر این جای پژوهشهای هنری که منتج به پیشرفتهایی درحوزۀ فرهنگیهنری میشود، خالی است. البته علت اینکه چرا در این حوزه پیشرفتهایی حاصل نشده است به عوامل زیادی وابسته است که از حوزۀ این مقاله خارج است.در این زمینه میتوان فقط به این موضوع اشاره کرد که اگر کشورهای غربی از شیوههای مختلف به بررسی مسائل هنری خود میپردازند، نگرانی آنها در این مسیر، فقط نتایج حاصله از کار تحقیقی آنها است؛ در صورتی که در کشور ما به تازگی و آرامآرام ضرورت پرداختن به این مسئله در محافل دانشگاهی و فرهنگی، هنری احساس شده است و ضعف روششناسی به وضوح در این حوزه مشخص است.
آنچه در این مقاله آمده، اشارهای ساده به یک روش پژوهش برای رشتههای مختلف هنر بهصورت کلی است، که موضوعات و زیرشاخههای موضوعی آن، به عنوان مثال « هنر پایداری »، را نیز میتواند شامل شود. در اینجا منظور از روش، خط مشی منظم و معقولی برای دستیابی به هدفی معین و راه درست برای نتیجهگیریهای صحیح است.
کشور ما که بعد از انقلاب اسلامی، بلافاصله درگیر جنگ تحمیلی شد؛ همیشه به دنبال اثبات هویت فرهنگی و هنری خود در جهان است. پژوهشِ موضوعاتی مانند هنر پایداری و مقاومت میتواند جزو اولویتهای پژوهشی ملّی قرار گیرد. انجام پژوهش در چنین حوزههایی میتواند توسعۀ مسائل فرهنگی و هنری را ترغیب و تکوین باورهای ملّی و مذهبی را برای نسلهای بعدی در کشور تسهیل کند.
عموماً پژوهشگر برای بررسی یک مسئله میداند که چه موضوع و مشکلی را بررسی کند؛ ولی نمیداند چگونه آن را انجام دهد و از کجا شروع بکند که به یک نتیجۀ مفید برسد، و از درون آن پیشنهاد یا پیشنهاداتی را بیرون بکشد. برای یک پژوهشگر مبتدی همیشه بیم آن میرود که پیش از شروع، قدم در بیراهه بگذارد. پس برای رسیدن به موفقیت ابتدا باید دید که چه کارهایی را نباید انجام داد. پژوهشگران مبتدی عموماً به ورطۀ شتابزدگی، بنبست در فرضیهها و استفاده از کلمات تو خالی میافتند. دربارۀ شیوه نوشتن پژوهش، کتابهای فراوانی به انگلیسی وجود دارد و علاقمندان کموبیش در بخش نگارش با شیوهها و معیار نوشتن آشنا میشوند.
در این مقاله سعی شده است تا یکی از روشهای تحقیق علمی در هنر را به زبان ساده و قابل فهم برای پژوهشگران مبتدی شرح داده شود. مسئلۀ شناخت علمی برای پدیدههای اجتماعی و هنر و نیز پدیدههای طبیعی اساساً به یک صورت مطرح میشود. یعنی در هر دو حالت فرضیههای نظری را باید با دادههای مشاهده یا تجربه مقابله کرد. پس باید پذیرفت که برای رسیدن به یک هدف راههای مختلفی میتواند وجود داشته باشد. اما باید توجه داشت که هر تحقیق باید پاسخگوی چند اصل پایدار و همسان باشد. اینجا تأکید ما ارائۀ یک روش ساده و ورود آسان به یک پژوهش هنری بهصورت کلی است. پرواضح است که روش پیشنهادی به زیر شاخههای آن قابل تعمیم است. «لوین شوکینگ» میگوید به جای اثر، عوامل سازندۀ ذوق باید بررسی شوند. یعنی در این روش پژوهشگری که به دنبال گردآوری اطلاعات است به پژوهش خود انسجام بخشد، میتواند با مد نظر قرار دادن این جمله به حوزۀ وسیعتری در مسیر جستجوی خود بپردازد. یعنی در تبیین موضوعات اجتماعی از جمله مسئلۀ پایداری و مقاومت مسائل ذوقی و هنری بیشتر توجه کرد. البته اصول اساسی که در هر روش پژوهشی وجود دارد بهنوعی صورتهای خاصی از روش علمی میتواند باشد.
اینجا یک روش ساده و در عین حال یک روش نتیجه بخش از طرحهای پژوهشی، برای روش کار محققین عرصه هنر معرفی میشود. و آن اینکه، یک پژوهشگر میتواند طرح پژوهشی خود را به صورت پرسشی مطرح کند. البته خود پرسش طرح، بایستی از قواعد خاصی پیروی کند، تا نتیجۀ آن اثربخش باشد.به عبارتی پرسشها زمانی میتوانند مفید باشند که بهصورت درست و روشن تدوین شده باشد پس پرسش خوب و واضح هم باید خصوصیاتی داشته باشد تا محقق دچار سردرگمی نشود.
از این رو، معیارهای پرسشهای آغازین در یک طرح پرسشی میتواند شامل موارد زیر باشد:
شفافیت و عدم ابهام طرح پژوهشی
یعنی تفسیرهای احتمالی از آن نشود و اطلاعات دقیق از مقاصد طرح ارائه گردد. حتیالمقدور کوتاه طرح شود تا ابهامی در معانی نباید وجود داشته باشد. برای اطمینانبخش بودن این قسمت از گزارۀ پژوهشی، میتوان از جمع کوچکی از اشخاص متخصص، بدون اینکه شرح و تفسیری از آنها اخذ شود، خواسته شود که آنچه را از پرسش فهمیدهاند بیان کنند. اگر پاسخها با مقاصد پرسش همگرا و همسو بود، مسیر پژوهش روند درستی را طی کرده است. زیرا همۀ آنها یک معنا را فهمیدهاند.
جنبۀ عملی طرح پژوهشی
دیدگاه عملی در طرح پژوهشی حاکم باشد. باید در پیش از شروع طرح به زمان، بودجه، گروههای همکار پژوهشی و مهمتر از همه به صلاحیتهای پیشبردن چنین تحقیقی بیشتر توجه شود. چنانچه امکانات انسانی و مدیریتی برای اجرایی کردن طرح وجود نداشته باشد طرح صرفاً در مرحلۀ ایده خواهد ماند و به سرانجام نخواهد رسید. پس بایستی درنظر داشته باشیم که عنوانی که برای یک موضوع یا موضوعاتی انتخاب میشود بسیار حائز اهمیت است. زیرا «عنوان» اولین قسمت یک مقاله یا طرح است که دیده میشود و چنانچه مبهم باشد مورد توجه قرار نمیگیرد و پژوهشگر هم در مسیر تحقیق به مشکل برمیخورد. بنابراین عنوان مقاله باید اطلاعات کافی و مناسبی را در اختیارخوانندگان قرار بدهد تا جذابیت موضوعی داشته باشد. در اینجا به چند مورد از معیارهای انتخاب عنوان مقاله اشاره میشود:
گیرایی و جذابیت؛
سادگی و قابل فهم بودن؛
جامع و خلاصه بودن؛
بازگوکنندۀ محتوای مقاله؛
مبتکرانه و خلاق؛
پرهیز از آوردن اعداد و ارقام در عنوان.
محقق در ابتدا طرح پژوهشی خود را معرفی میکند. در این طرح باید نقشه راه آینده طرحریزی شده باشد تا بتوان با حرکت گام به گام به هدف غایی دست پیدا کرد. حرکت به سمت هدف، میتواند از شیوههای مختلفی پیروی کند. اما مسیر، همیشه باید بهوضوح و روشنی انتخاب شود. هر روش پژوهشی که انتخاب میشود. معمولاً موارد زیر را شامل خواهد شد:
طرح
بیان مسئله
اهداف(اصلی، فرعی)
فرضیه(ها)
جامعه آماری یا جامعه هدف
نمونه و روش نمونهگیری
ابزار یا روشهای جمعآوری اطلاعات
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
مشخص بودن زمانبندی اجرا و قلمرو اجرای طرح.
مراحل پیشنهادی در این مقاله، با پرسش آغازین شروع میشود و با مراحل بعدی که بدان اشاره میشود ادامه مییابد. با توجه به موضوع و روشهای منتخب پژوهشگر، در هر یک از مراحل، ممکن است با تغییراتی همراه شود. اما در کل یک روش ساده و به دور از ابهام و پیچیدگی است.
پرسش آغازین
مطالعات اکتشافی(خواندن، مصاحبه)
طرح نظری مسئلۀ تحقیق
ساختن مدل تحلیلی
مشاهده
تحلیل یافتهها
نتیجهگیری
1. پرسش آغازین
همچنانکه اشاره شد انتخاب یک پرسش باید دارای معیارهای مناسب باشد. پس گام اول طرح پژوهشی یعنی پرسش آغازین، ویژگیهای خاص خود را دارد. هر پرسشی بیانگر منظوری است و متناسب با این مطلب پرسشها هدفدار هستند، اما این نکته نباید فراموش شود که طرح پژوهشی میتواند در ابتدا ناکامل و دارای نقص باشد. یعنی محقق از همان ابتدا قصد ندارد همه چیز بینقص بیان شود، بلکه کاستیها و خطاهای مسیر راه را میپذیرد.
«درواقع سؤال اولیه وسیع است و بهتدریج در ضمن تحقیق محدودتر و متمرکزتر میشود و این موقعی صورت میگیرد که مفاهیم و روابط مربوط و نامربوط با آنها کشف شوند»؛ مانند شخصی که میخواهد ساختمانی را بنا کند اما موقتاً یک اتاقک یا چادری جهت انجام امورات اولیه در آنجا برپا میکند که بعد از تکمیل ساختمان آن هم برچیده میشود. پس پژوهشگر در جریان کاری خود میتواند چشماندازش را تغییر دهد. البته این میتواند موضع کاملاً موقتی باشد. بنابراین اولین گام روش پژوهشی که با پرسش آغازین شروع میشود باید تمامی جوانب کار محقق را دربرگیرد.
2. مطالعات اکتشافی
پس از آنکه پرسش، مسیر راهنمایی پژوهش را تعیین کرد، باید به چگونگی کسب دادهها و اطلاعات پرداخته شود. در واقع باید روشن کرد که چگونه میدان پژوهش را برای تدوین مسئلۀ نظری خود بپیماید. در مرحلۀ مطالعه باید به موارد ذیل بیشتر توجه کرد:
1-2. خواندن؛ در این مرحله محقق باید به بعضی از موارد از قبل آگاهی داشته باشد. به عبارت دیگر، محقق باید در آن حوزه پیشزمینۀ مطالعاتی لازم را داشته باشد و از جامعیت و تخصص لازم در امر تحقیق برخوردار باشد. صرف نظر از هر گرایش و تخصصی، باید در مسیری که نقشۀ راه را انتخاب کرده است از مهارت کافی برخوردار باشد. این معارف میتواند آشنایی محقق با افکار و اندیشههای پژوهشگران قبل و بعد از خود باشد که بتواند افق اندیشههایش را از تعابیر رایج زمانۀ خود فراتر ببرد؛ یا به بیان ساده میتوان گفت که محقق چیزهایی را میبیند که دیگران نمیبینند. پژوهشگر وقتی یک کار تحقیقی را شروع میکند این احتمال وجود دارد که قبلاً به صورت جزئی و یا کلی، مستقیم یا غیر مستقیم در مورد آن تحقیق کرده باشند. این مسئله باعث نمیشود که محقق کار خود را متوقف کند. منظور این است که از کارهای قبلی اثر میپذیرد و در کارهای بعدی اثر میگذارد.
2-2. همچنین برای خواندن متون هم باید معیارهایی وجود داشته باشد؛ یعنی منابع مکتوب یا غیر مکتوب با عنوان پرسش ابتدایی مطابقت داشته باشد. چون پرسش ابتدایی در واقع خط راهنمای محقق در طول مسیر پژوهش است. بنابراین در این بخش بر مطالعۀ هدفمند تأکید میشود و تنها صرف وقت و زمان بیشتر نباید ملاک قرار گیرد.
3-2. مطالعه نباید خستهکننده و کسالتبار و طولانی شود. در اینجا پیشنهاد میشود که گزینشی عمل شود. یعنی محقق ، مسیر مطالعه را به صورت موضوعی جلو ببرد.
4-2. آثار مورد مطالعه باید منابع جامع و درخوری برای موضوع پژوهش و نقشۀ راه باشند و در آن حداقل به مبانی تحلیل و تفسیر کار خود اشاره داشته باشند.
5-2. مورد مطالعه اگر بتواند نگرشهای متنوع و گوناگونی را ارائه دهد میتواند بسیار مفید باشد. در این زمینه میتوان با افراد خبره هم مشورت کرد.
6-2. انتخاب اوقات معین برای خواندن و مطالعه و جلوگیری از انباشتگی مطالب در ذهن هم میتواند تسهیل کنندۀ مسیر پژوهش باشد.
3. طرح نظری مسئلۀ تحقیق
آمادهسازی طرح نظری پژوهش معمولاً در سه مرحله صورت میگیرد.
پس از مد نظر قرار دادن متون مطالعه شده و گردآوری جنبههای مختلف مصاحبهها که از جهات گوناگون پرسش آغازین مطرح شده و نیز روابط حاکم میان آنها مشخص میشود. ممکن است جنبههای گوناگون یک مسئله از دیدگاهها یا جهتگیریهای نظری بسیار متفاوت در بخش مصاحبهها قرار بگیرد. در این صورت میتوان از میان آنها یکی را که از همه متفاوتتر است انتخاب کرد. انتخاب آن باید از طریق مقایسه و مقابلۀ سایر دیدگاهها و تحلیلی منطقی از بین آنها باشد.
مرورنگرشهای گوناگون؛
انتخاب یک چارچوب نظری؛
آشکارسازی چارچوب نظری؛
1. در این مرحله باید نگرشهای گوناگون و متنوعی که ممکن است از یک موضوع واحد وجود داشته باشد را مد نظر قرار میگیرد و در نهایت با احتساب نگرشهای گوناگون به مواردی که با خصوصیات اصلی پرسش آغازین سازگارتر است توجه کرد.
2. در این مرحله محقق میتواند مسئلۀ پژوهش خود را در یک چارچوب نظری مطرح کند و یا چارچوب نظری تازهای ابداع کند. در این باره به پژوهشگران مبتدی توصیه میشود که یک چارچوب نظری شناخته شده را انتخاب کنند. این انتخاب باید بین اطلاعات بهدست آمده از مطالعات پرسش آغازین و چارچوب نظری از همگرایی لازم برخوردار باشد. در این مرحله است که پرسش آغازین معنای دقیقی مییابد؛. یا اگر پرسش نظری بهصورت دقیق انتخاب نشده باشد در این مرحله فرصت مناسبی برای فرمولبندی مجدد آن دست میدهد و در نتیجه میان آن پرسش با چارچوب نظری سازگاری ایجاد میشود.
3. آشکارسازی: در این مرحله محقق باید چارچوب نظری مسئلۀ تحقیق خود را آشکارسازی کند. آشکار سازی عملیاتی است مبتنی بر تعریف مفاهیم اساسی و ساختار مفهومی که قضایایی را مطرح میکند. این قضایا در پاسخ به پرسش آغازین حک و اصلاح میشود و در ساختمان مدل نظری بهصورت واقعی در میآید. این مرحله زمانی اهمیت پیدا میکند که محقق چارچوب نظری تازهای را مطرح و یا پرسش موجود را اصلاح کند. در هردوحالت، باید تعریف روشنی از آنها بهدست بیاید. زیرساخت مدل تحلیلی در این مرحله شکل میگیرد. چون مدل تحلیلی قرار است فرضیههایی را توصیه کند که در مقابل واقعیات رسیدگی شده قرار خواهند گرفت.
4. مدل تحلیلی
برای ایجاد یک مدل تحلیلی، باید به این نکته توجه کرد که شیوههای متعددی در این مسیر وجود دارد. چون هر پژوهش تجربهای منحصربهفرد است که از مسیرهای خاص خود بهدست میآید.
میدانیم که فرضیه در واقع پاسخ موقت به یک پرسش است. بنابراین برای ساختن مدل تحلیلی یکبار دیگر پرسش را بررسی میکنیم. بعد از آن، کیفیت مطالعات اکتشافی اهمیت پیدا میکند. متون متنوعی که در ارتباط با موضوع مورد مطالعه قرار گرفته است بایستی بهدرستی تجزیه و تحلیل شود. یعنی اگر متون مطالعه شده به صورت صحیح با هم مقابله شوند و شیوه استخراج مصاحبهها بهصورت صحیح انجام بگیرد؛ پژوهشگر با داشتن آنها در ساخت مدل تحلیلی به مشکل خاصی بر نمیخورد. در واقع میتوان گفت که به مرور که کار مطالعاتی بهطرز صحیحی پیش میرود، روابط مناسبی میان فرضیه و یا فرضیهها و مفاهیم اصلی شکل میگیرد. پس باید به این مسئله توجه کرد که ساخت مدل تحلیلی در واقع در طول مرحلۀ مطالعه شکل میگیرد.
فرضیه در واقع یک جور گمانه زنی است که درست یا نادرستی آن مورد پژوهش قرار میگیرد. ولی در گام اول یک جواب غیر قطعی است که در طول تحقیق باید به درستی و یا نادرستی آن دست پیدا کرد. آنچه در مدل تحلیلی بسیار حائز اهمیت است، عملی کردن ارتباط میان فرضیه(ها) و مفاهیم است. همچنین برای روشن شدن مفاهیم هم، ابعاد احتمالی و شاخصهای آن را باید مورد بررسی قرار داد. در مورد فرضیه بایستی متغیرها و روابط میان آنهایی که در فرضیه وجود دارد را توضیح داد.
5. مشاهده
در این بخش، پژوهشگر باید بداند که چه نوع اطلاعاتی را جمعآوری کند. به بیان دیگر مشاهده عبارت است از ساختن ابزاری که بتواند اطلاعاتی را که شاخصهای فرضیه ایجاد کردهاند را جمعآوری یا تولید کند. مثلاً میتواند آمار تولیدات کتابهایی که در رابطه با هنر پایداری چاپ شدهاند را مورد توجه قرار داد. البته باید به این نکته هم توجه کرد که تحقیق از نوع کیفی یا کمی و یا ترکیبی است. عموماً ابزار مشاهده میتواند پرسشنامه یا شیوهنامهای برای یک نوع مصاحبه باشد. در هر دو حالت اطلاعات آنها برای ثبت موضوعاتی که در فرضیه وجود دارد بهکار میرود. این مرحله، بیشتر در روشهای کمی کاربرد دارد. در کل ابزارهای اندازهگیری و گردآوری اطلاعات دو نوع هستند: استاندارد یا محقق ساخته. از میان آنها ابزارهای استاندارد قابلیت اعتماد بالایی دارند و بیشتر مورد استفاده پژوهشگران قرار میگیرند.
6. تحلیل یافتهها
هدف پژوهش پاسخ دادن به پرسش آغازین است که در شروع کار تحقیقی عنوان میشود. بنابراین پژوهشگر در طول مسیر تحقیق خود، فرضیههایی را تدوین میکند و به مشاهداتی که در خصوص فرضیهها هستند، اهتمام میورزد. پس نتایج مشاهدات را با نتایج فرضیهها میسنجد و بعد از آن، یافتههای بازبینی خود را تحلیل میکند. در این مرحله، اطلاعات جمع آوری شده را برای آزمون فرضیهها آماده سازی میکنند، سپس تحلیل روابط بین متغیرها(اعم از کیفی یا کمی) و بعد مقایسه نتایج مشاهده شده یا نتایجی که فرضیهها دنبال آن بودند انجام میگیرد.
بنابراین در این مرحله، اطلاعات جمعآوری شده را به صورتی بیان میکند که خصوصیات متغیرها از طریق توضیح و تفسیر به اثبات برسد. همچنین مطابق با شیوهای که فرضیه آن را تعیین کرده است روابط میان متغیرها را هم اندازهگیری کرد. در نهایت در مرحله تحلیل میتوان روابط مشاهده را با روابط مسائل نظری تحقیق مقایسه کرد.
تنها در این صورت است که افتراقات، اشتراکات و نیز انحرافات اطلاعات جمع آوری شده مشخص شده و وضعیت آنها به نتیجه میرسد.
7. نتیجهگیری
در این مرحله پژوهشگر باید تمام نتایج مراحل قبلی را با دقت بنویسد. معمولاً قسمت نتایج مقالات بیشتر از سایر قسمتهای دیگر خوانده میشود. به علت اینکه خواننده وقت زیادی برای خواندن کل مقاله ندارد و زودتر سراغ قسمت نتیجهگیری میرود. بنابراین این بخش از تحقیق که بخش پایانی هم نامیده میشود؛ باید با دقت نظر پژوهشگر انجام گیرد. بخش نتیجهگیری کار پژوهشی معمولاً از سه قسمت تشکیل میشود. اول یادآوری خطوط اصلی روش پژوهش که در طول تحقیق دنبال شده است. خطوط اصلی همان پرسش آغازی، مدل تحلیلی، روشهای مشاهده و تحلیل میباشد. دوم معرفی دستاوردهای نوین شناخت که تحقیق علت پیدایش آن بوده است. این دستاوردها ممکن است شناختهای نوین در ارتباط با موضوع پژوهش باشد؛ یا شناختهای تئوری نوین باشد. و سوم ارائه راهکارها و پیشنهادات. این بخش از تحقیق میتواند در مقایسه با دستاوردهای قبلی و مشابه آن، آن را تصحیح یا حتی باطل کند.
هنر پایداری یا مقاومت در واقع دانشی است بینا رشتهای، که با سایر شاخههای هنری مرزهای مشترک و نامشخصی دارد. هنر پایداری، ممکن است دغدغه یک هنرمند باشد که به صورت تصاویر یا کلمه بروز مییابد و درونمایه این نوع هنرها، پایداری و مقاومت را نشان میدهد. درحالی که اگر در حوزه ادبیات پایداری، این اتفاق بیفتد؛ پژوهش بیشتر از لحاظ سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد که به نوعی به حیطه نمادگرایی و یا واقع گرایی سوق مییابد. بنابراین، روش پیشنهادی پژوهش در این مقاله، در واقع یک رویکرد ساده و متفاوت به موضوع پژوهش هنر به صورت
کلی است.
اما چون هنر پایداری در حوزههای مختلف با دستاوردها و تحلیل متفاوت همراه میشود، میتوان گفت که هنر پایداری با روشهای متفاوت پژوهش هنر، که به نوعی نظاممند شده است سازگاری دارد. در خصوص هنر پایداری در حوزههای مختلف هنری از جمله، تجسمی، سینمایی و... میتوان از روشهای ترکیبی هم بهره جست. به عنوان مثال، روش «دیمتل فازی» یکی از آنهاست که در ابتدا برای پژوهشهای کمی به کار میرفت. اما امروزه در حوزه پژوهشهای کیفی و هنر هم استفاده میشود و یکی از شیوههای پژوهشی است که در حوزه روشهای ترکیبی و تصمیمگیریهای چند منظوره، بیشتر از آن بهره میبرند. یعنی حوزههای کمّی و کیفی را دربر میگیرد. هنر پایداری در این روشها میتواند به نتایج خوبی برسد. مثلاً در شاخه هنرهای تجسمی که گرایش آن، هنر پایداری است؛ روش تحقیق به شیوه ترکیبی، یعنی هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی(اندازه و مقدار و جامعه و...) مورد بررسی قرار میگیرد. یک شیوه ترکیبی میتواند همزمان هردو شیوه پژوهش را به نتیجه برساند. اگر تعیین حدود هنر پایداری دشوار است به این دلیل است که این رشته هم با رشتههایی که به طور نسبی به موضوع هنر می پردازد ارتباط تنگاتنگی دارد. مانند تاریخ هنر، نقد هنر و حتی زیبایی شناسی و...و هم با رشتههایی نظیر جامعه شناسی و غیره در ارتباط است، مانند تاریخ، انسانشناسی و... به این دلیل تحقیق با روشهای ترکیبی به رشتههای هنری و هنرهای پایداری وزن و اعتبار بیشتری خواهد
داد.
منابع
آنسلم استراس و جولیت کوربین. اصول روش تحقیق کیفی ، ترجمۀ بیوک محمدی، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1390 .
پتر اتسلندر، روشهای تجربی تحقیق اجتماعی، ترجمۀ بیژن کاظم زاده، مشهد، آستان قدرس رضوی، 1371.
ثواقب، جهانبخش، روش تحقیق با تاکید برتاریخ ،شیراز، نوید شیراز، 1385.
جیمزب. اسپردلی و دیوید. مککوردی. پژوهش فرهنگی و مردم نگاری درجوامع پیچیده، ترجمۀ بیوک محمدی، تهران: انتشارات مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، .1372
حافظنیا، محمدرضا، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، تهران، انتشارات سمت، 1392.
ریمونکیوی و لوک وانکامپنهود. روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمۀ عبدالحسین نیک گهر، تهران، فرهنگ معاصر، .1370.
عدالت نژاد، سعید. راهنمای نگارش پژوهش دانشگاهی،تهران: نشر نی، 1396.
کرولگری و جولی ین ملینز، روش تحقیق در هنر و طراحی، ترجمۀ طاهر رضازاده، تهران: انتشارات فرهنگ هنر، 1395.