ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیاتی جاری و سیال است و آنچه امروز در فضای شعر و داستان و ادبیات ایران روی میدهد، باید در حوزۀ ادبیات انقلاب اسلامی بررسی شود. از این منظر، توجه به فضاها و موضوعات مطرح در عرصۀ ادبیات، خصوصاً با توجه به جریانات و اعتراضات اخیر (تابستان و پاییز 1401) در فضای سیاسی و اجتماعی ایران اهمیت دارد. در این میان شنیدن صدای اعتراض اهل ادب و بهویژه شاعران به عنوان اولین کنشگران ادبی، از خلال سرودههای خود میتواند در ادبیات این مقطع زمانی قابل تأمل و درنگ باشد. از اینرو در 28 آذر 1401 نشستی با عنوان «شعر اعتراض» برگزار شد. رویکرد اصلی این نشست بررسی بازتاب اعتراض و نقدهای درون گفتمانی در فضای شعر شاعران بود. اعتراض در ادبیات انقلاب اسلامی پیشینهای طولانی دارد و شاعران نسل اول انقلاب، پرچمدار شعر اعتراض و آغازگر این راه بودهاند.
سخنران این نشست، رضا اسماعیلی، شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبی از چهرههای آشنای ادبیات انقلاب اسلامی بود که او را با آثار گوناگونی اعم از شعر و کتابهای نقد و پژوهش میشناسیم. برخی از فعالیتها و سوابق علمی و اجرایی ایشان بدین شرح است: عضو هیئت مدیره انجمن قلم ایران، عضو شورای عالی شعر و موسیقی صدا و سیما، رئیس شورای شعر سازمان بسیج هنرمندان و صاحب 58 اثر شامل پژوهش، مجموعه مقالات، تذکرۀ ادبی و شعر.
در این گزارش چکیدهای از محتوای نشست، در چند محور اصلی پیش روی خواهد آمد. این محورها عبارتند از:
حوزۀ هنری و پرچمداری ادبیات انقلاب اسلامی؛
رسالت هنرمند ترویج زیباییها و خوبیها است؛
رسالت شعر اعتراض، بیان دردها است؛
پیشینۀ شعر اعتراض؛
اعتراض در عصر مشروطه؛
مؤلفههای مضمونی شعر اعتراض؛
انواع اعتراض و تقسیمبندی شاعران معترض در جریانات اخیر؛
جمعبندی.
پیش از این در شهریور ماه سال جاری، نشستی با عنوان «متنِ انقلاب و انقلابِ متن» با سخنرانی فریدون اکبری شلدره در همین گروه برگزار شد که گزارش آن در شمارۀ پنجم اندیشهنامه پایداری درج گردید.
حوزۀ هنری و پرچمداری ادبیات انقلاب اسلامی
اصحاب فکر و فرهنگ، بهویژه شاعران و نویسندگان گفتمان انقلاب اسلامی، همیشه دغدغهمند بودند و همواره در فراز و نشیب تاریخ چهل و سه سالۀ انقلاب اسلامی حضوری فعال داشتهاند. با توجه به اتفاقات اخیر، انتظار میرود که شاعران انقلاب، نویسندگان و هنرمندان، موضع خود را نشان بدهند و حضور تأثیرگذار و فعال داشته باشند. از آنجا که حوزۀ هنری، پایگاه شاعران، ادیبان و هنرمندان انقلاب است، شایسته است نشستهایی با این موضوع، برگزار کند و در جریان برگزاری نشستهایی از این دست، فرهیختگان، نخبگان و اهالی فکر و فرهنگ را به تعامل و هماندیشی و همافزایی دعوت کند تا در عرصه تبیین اتفاقات اخیر سهمی داشته باشد و از این طریق، به دیدگاههای هنرمندان توجه بیشتری شود. این نشستها باید رنگ و بویی از شرایط روز جامعه داشته باشد و مطابق مطالبات و انتظارات جامعه حرکت کند. حوزۀ هنری به عنوان پرچمدار، باید از نمایندگان مجلس به ویژه اعضای کمیسیون فرهنگی دعوت کند تا در تعامل اهل ادب و سیاستمداران، راهکارهای خوبی پیشنهاد و ارائه دهد. بایسته است برگزاری کرسیهای آزاداندیشی که از مطالبات مقام معظم رهبری است مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
رسالت هنرمند ترویج زیباییها و خوبیها است
تولستوی رماننویس نامآور روسی در کتابی با موضوع فلسفۀ هنر، با عنوان هنر چیست؟ میگوید: «هنر باید یک ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند، طوری که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین هنر واقعی باید برای متحد کردن مردم از طریق ارتباط ظرفیت لازم را داشته باشد. هنر انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا میدهد، هنر خوب اتحاد برادرانه میان ابنای بشر است.» این تعریف به آموزههای دینی ما بسیار نزدیک است. وقتی از هنر اسلامی سخن میگوییم، جانمایه و درونمایه هنر اسلامی، تعهد است و از نظر تولستوی، از مؤلفههای هنر خوب، داشتن محتوای ارجمند و انسانی است. به عبارت دیگر صداقت و صمیمیت هنرمند در آفرینش آثار هنری مهمتر از مباحث تکنیکی و فرمی است. دیگر این که هدف غایی و نهایی هنر، تولید و خلق زیبایی و یا التذاذ هنری نیست؛ بلکه لذت هنری در مراتب بعدی قرار میگیرد. هنرمند باید با صمیمت و صداقت دست به خلق هنر بزند، محتوای ارجمند و انسانی و بیان احساسات و عواطف داشته باشد، طوریکه این احساسات، مخاطب را دچار انفعال عاطفی کند و در او تأثیر بگذارد. هنرمند باید هنر خود را به سادهترین زبان بیان کند که مخاطب آن را بفهمد. به نظر تولستوی زمانی که هنر حرفهای میشود، نقدنویسان دربارۀ رموز و پیچیدگی آن هنر بحث میکنند تا بفهمند لایههای درونی و پنهانی آن چیست.
بنابراین هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و در کنار مردم باشد و در عین حال حلقۀ پیوند مردم با دولتمردان و مسئولان باشد. دغدغهها و مطالبات مردم را بشناسد و آنها را به صورت تلطیف شده و با لحاظ کردن مسائل سیاسی، اجتماعی و امنیتی به دولتمردان و مسئولان انتقال دهد. یک هنرمند، ادیب، شاعر و یا نویسنده باید با زبان ادبی و با لهجۀ مردم صحبت کند؛ یعنی باید بهواسطۀ ادبیات به عرصۀ سیاست ورود پیدا کند. سیاستمداران را عتاب و خطاب کند، مطالبهگری کند و این رسالت هنرمند است. معمولاً هنرمندان در تمام دورهها مطالبهگر و معترض بودهاند. آنها از وضع موجود ناراضی و به دنبال مدینه فاضله بودند و سعی میکردند فاصلۀ بین واقعیت و حقیقت را بکاهند. آنها با ترسیم و ترویج زیباییها، عدالت، مردمداری، ارزشها و کرامتهای انسانی، جامعه را به حرکت به سمت آرمانشهر دعوت میکردند. هنرمند واقعی روحی لطیف دارد و هیچگاه فطرت انسانی خود را لگدمال نمیکند و نمیتواند دنبال تخلف و جرم باشد. اکثر هنرمندان فرشتگی خود را حفظ کردهاند و در این مسیر حرکت میکنند. حتی وقتی شعر شاعران بزرگ قبل از انقلاب را میخوانیم، با وجود دیدگاههای تند و لهجۀ معترض برخی از آنها، روحی لطیف در آیینۀ آثارشان میبینیم و در مییابیم که دغدغۀ اصلی آنها حفظ حرمت انسان و احیای کرامتهای انسانی بوده است.
رسالت شعر اعتراض، بیان دردها است
اعتراض فرزند درد است. فریاد، نشان دهندۀ درد کشیدن است. در حال حاضر فریادهای اعتراضی که در عالم شعر و ادبیات بلند شده، فریاد شاعرانی دغدغهمند است؛ شاعرانی که با تشخیص درد، در پی راه درماناند.خاموش کردن این صداها، به ضرر خود ماست. بدن انسان حسگر دارد و وقتی دچار جراحت میشود، زنگ خطر آن درد است. افراد معتاد بهدلیل استفاده از مواد مخدر و فرسایش ناشی از آن، درد را احساس نمیکنند. این افراد، وقتی مریض میشوند خودشان متوجه نمیشوند، چون درد نمیکشند. چون آنقدر مُسکن در درونشان انباشته شده که عصبها را از کار انداخته است. وقتی ما درد را احساس نکنیم، روزبهروز تحلیل میرویم و دچار مرگ خاموش میشویم. جامعه همین حکم را دارد. وقتی شاعران و نویسندگان در مقابل ناهنجاری ها فریاد نکشند، جامعه روز به روز فرسودهتر میشود و زمانی از خواب بیدار میشود که کار از کار گذشته است.
پیشینۀ شعر اعتراض
پیشینۀ شعر اعتراض در ادبیات فارسی به قرن پنجم و ششم و اشعار ناصرخسرو و سنایی برمیگردد. این دو شاعر در ابتدای زندگیشان یک دوره خاکستری داشتهاند. آنها در دوران جوانی به دربار وابسته بودند، اما بعدها تحولی در روح و زندگیشان ایجاد شد و به انسانهای متعالی تبدیل شدند. در دوران بعد از تحول، شعرشان به شعر سیاسی _ اجتماعی تبدیل شد و به واگویۀ دردهای اجتماعی پرداختند.
از دیگر شاعرانی که کمتر در حوزۀ شعر به او اشاره شده، سیف فرغانی است. او پنجاه سال پیش از حافظ زندگی میکرد و یکی از بزرگترین منتقدان و شاعران زمانۀ خود بود. در روزگار تاخت و تاز ایلخانان مغول، سیف فرغانی، قصاید فراوانی در انتقاد به مغولان و نقد جامعۀ روزگار خود سرود که بعدها حافظ نیز در غزل راه او را دنبال کرد. پس از او از حضرت حافظ میتوان نام برد که یکی از سیاسیترین و معترضترین شاعران تاریخ ادبیات ایران و حتی جهان است. بنابراین میتوان از ناصرخسرو، سنایی و سیف فرغانی بهعنوان شاعران آغازگر شعر اعتراض یاد کرد. سیف فرغانی همان شاعری است که در رثای امام حسین(ع) قصیدۀ عاشورایی معروف «ای قوم درین عزا بگریید/ بر کشتۀ کربلا بگریید» را سروده است. شعر سیف فرغانی، به ویژه قصاید انتقادی اش را می توان در حوزهٔ شعر سیاسی _ اجتماعی مورد بررسی قرار داد. چرا که در عصر مغولان که کسی جرأت نفس کشیدن نداشت، او با صلابت و استواری اعتراض میکند.
اعتراض در عصر مشروطه
عصر مشروطه، عصر بیداری است و بزرگترین شاعران انتقادی، سیاسی و اجتماعی، در این عصر ظهور کردهاند. عارف قزوینی، میرزادۀ عشقی، ایرج میــرزا، ملــکالشــعراء بهار، پـروین اعتصامی، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی از شاعران نامدار این دوره به شمار میروند.
در شعر اعتراضی عصر مشروطه، شاخههای بسیاری مانند شعر کارگری، شعر چریکی، شعر چپ، حبسیهها، غزل سیاسی و... داریم. هرچند در این دوره، فرخی یزدی به عنوان شاعر شاخص عصر مشروطه غزلهای سیاسی سرود، در عصر انقلاب اسلامی دوران جنگ تحمیلی _ نصرالله مردانی «غزل حماسی» را به اوج رساند و در این گونۀ ادبی به چهرهای شاخص تبدیل شد.
نکتۀ دیگر اینکه ردپای شعار «زن، زندگی، آزادی» را در عصر مشروطه با یک تغییر جزئی یعنی «وطن، زن، آزادی» میتوان یافت که شعار آزادیخواهان عصر مشروطه بوده است. اتفاقاً در این دوره شاعران بسیاری زنان را مخاطب خود قرار میدادند. متأسفانه ادبیات گذشتۀ ما زنستیز بوده و حتی بزرگترین قلّههای ادب پارسی شخصیت انسانی زن را نادیده گرفتهاند. اما در عصر مشروطه، به دلیل توجه به آزادیهای اجتماعی، بسیاری از شاعران آزادیخواه در اشعار خود زنان را مخاطب قرار میدهند.
زبان شعر اعتراض در عصر مشروطه کلیشهای و به دور از نوآوری و خلاقیت است. البته اعتراضها صبغه و لهجه سیاسی_ اجتماعی تندی دارند؛ ولی در دوران پهلوی و با ظهور نیما یوشیج و شاعرانی همچون احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، حمید مصدق و بسیاری از شاعران پیرو نیما، در زبان، طراوت و نوآوریهای خاصی دیده میشود و به دلیل استبداد جامعۀ رضاخانی، نوعی از سمبولیسم اجتماعی در شعر بروز مییابد تا شاعرانی مثل نیما و پیروانش در لفافۀ ایهام و در قالب سمبل (نماد) حرفهای سیاسی خود را بزنند. از این منظر، هرچند نیما معتقد بود که باید به طبیعت صمیمی زبان برگردیم اما باید شعر او را رمزگشایی کرد.
پس از مشروطه، شاعران عصر انقلاب اسلامی در حوزۀ شعر اعتراضی _انتقادی و شعر سیاسی_ اجتماعی سنگ تمام گذاشتند. مثنوی «باز امشب هوس گریه پنهان دارم» از احمد زارعی، با زبانی تند و تیز به بحث کاخ و کوخ و شکاف طبقاتی در دهۀ اول پس از انقلاب اشاره میکند. الگوی او چهرههای عدالتطلب و آزادیخواهی چون حضرت امام(ره)، شهید بهشتی، آیتالله طالقانی و استاد مطهری بودند. نسل اول شاعران انقلاب مثل طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری، سلمان هراتی، سیدحسن حسینی، قیصر امینپور، محمدرضا عبدالملکیان و علیرضا قزوه این راه را ادامه دادند و شعرهای فراوانی با موضوع اعتراض سروده شد. برای مثال دو شعر معروف سلمان هراتی «از بیخطی تا خط مقدم» و «یک قلم ناسزا به محتکر قربهً الی الله»، شعر «خیابان هاشمی» از محمدرضا عبدالملکیان، «منظومۀ مردابها و آبها» از سیدحسن حسینی در اعتراض به شرایط جامعه است. شاعران عصر انقلاب و به ویژه نسل دهۀ هشتاد همچون علیمحمد مؤدب، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و علی داودی هم از عدالتخواهان نسل جدید هستند که رگههای عدالتخواهی در شعر آنان بسیار پررنگ و برجسته است و حتی در حوزۀ شعر طنز، که با نوعی از ملاحت و شیرینی همراه هست، اعتراض میکنند. شعر «شکر ایزد! فناوری داریم» از سعید بیابانکی از این زمره است.
مؤلفههای مضمونی شعر اعتراض
شعر اعتراض چند نشانه یا مؤلفۀ مضمونی دارد. نخست، بحث ملیت و ایراندوستی و وطندوستی است. در بررسی تمام اشعار اعتراضی از عصر مشروطه تا به امروز، «ایران» یکی از کلیدواژههاست. عدالتخواهی، آزادیخواهی، ظلمستیزی و مظلومنوازی، فقرستیزی و به ویژه توجه به بانوان در عصر مشروطه مورد توجه بودند. روشنگری و اصلاحطلبی چیزی نیست که بعد از انقلاب ایجاد شده باشد. ما در طول صد سال گذشته _به ویژه عصر مشروطه _ مصلحان بزرگ اجتماعی داشتهایم. سیدجمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد خیابانی، علامه اقبال لاهوری، سید قطب، مرتضی مطهری، امام خمینی و بسیاری از بزرگان، اصلاحطلب و روشنگر بودند. «اصلاحطلبی» جزو کلیدواژههای شعر اعتراضی است. از رسالتهای شاعران معترض تقویت روح اتحاد، برادری و همبستگی ملی و ترویج قانونمندی است. کلیدواژه «آزادی» هم یکی از اصلیترین کلیدواژههای شعرهای سیاسی و اجتماعی است. اعتراض به دورویی، نفاق و تزویر در شعر اعتراض به ویژه در شعر سنایی، حافظ و سیف فرغانی و در دوران مشروطه هم در شعر شاعرانی چون پروین اعتصامی پیداست. این مضمون در شعر معروف «محتسب» پروین اعتصامی دیده میشود.
انواع اعتراض و تقسیمبندی شاعران معترض در جریانات اخیر
اعتراض را میتوان به دو شاخه تقسیم کرد:
اعتراض برونمرزی: نوک حملۀ آن به سمت دشمنان خارجی، استکبار، استعمار و استثمار است، و همچنین اعتراض به مظالمی که در جهان اتفاق میافتد؛ مثلاً اشغالگری و مظلومیت فلسطین، یمن، سیاهپوستان و سرخپوستان آمریکا. اعتراض شاعر در اینجا به چیزی است که در خارج از مرزهای ایران اتفاق افتاده است.
اعتراض درونمرزی (اعتراض به خودی): مثلاً در دوران مشروطه اعتراض به استبداد داخلی بود. اعتراض به خودی، مواردی چون اعتراض به شکافهای طبقاتی، فاصلههای اجتماعی، نشنیدن صدای بخش خاکستری یا خاموش جامعه، بیعدالتی، تورم، بیکاری، مسائل اجتماعی، فقر، زبالهگردی، کارتنخوابی و... است. در اینگونۀ ادبی، گاهی اعتراض شاعر به طیفی از سیاستمداران و دولتمردان است که در مدیریت و ادارۀ کشور از توانمندی و کارآمدی کافی برخوردار نیستند. وجه برجسته در اعتراضات اخیر نیز اعتراض به فقدان آزادیهای اجتماعی است. این دسته از شاعران معترض را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد:
1. شاعران معترض در ساختار (نقد درونگفتمانی): یعنی شاعرانی که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی و با باور به قانون اساسی، ولایت فقیه، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی با هدف اصلاحگری با زبان شعر و هنر انتقاد میکنند. شاعران مؤمن به گفتمان انقلاب را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
شاعران اصولگرا (عدالتخواه، خـواهان توسعۀ اقتصادی)؛
شاعران اصلاحطلب (خواهان توسعۀ سیاسی)؛
شاعران فراجناحی یا مستقل و آزاد.
شاعران اصولگرا،گفتمان عدالتخواهانه دارند و بیشتر به دنبال توسعه و بازسازی بنیانهای اقتصادی جامعه هستند. گروه دوم یا شاعران اصلاحطلب در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی اعتراض میکنند، ولی هدفشان بیشتر توسعۀ سیاسی و دغدغهشان توسعۀ آزادیهای اجتماعی است. مثلاً در دولتهای نهم و دهم بیشتر بحث عدالتخواهی، کاستن شکاف طبقاتی و توسعۀ اقتصادی مطرح بود و شاعران اصولگرا بیشتر به نابرابریهای اجتماعی و بیعدالتی اعتراض میکردند. این دسته از شاعران به دنبال ایجاد رفاه عمومی، حذف رانتخواری و اختلاس و ریشهکن شدن آقازادگی در جامعه بودند. در دولتهای هفتم و هشتم و عصر اصلاحطلبی و گفتوگوی تمدنها، شاعران با توجه به گفتمان سیاسی حاکم بر جامعه به دنبال این بودند که با شعرهای خودشان توسعۀ سیاسی را در جامعه تعمیم دهند. برای مثال غزل «گرهای وا نشد از دولت دکانداران! / غرقه گشتیم ز سرگیجۀ سکانداران» از محمدمهدی سیار نمونه نقد درونگفتمانی است که بر اساس کلیدواژگان غزل، گفتمان آن عدالتخواهانه و به گفتمان اصولگرایان نزدیکتر است. گروه دیگری از شاعران معترض در گفتمان انقلاب، شاعران فراجناحی، مستقل یا آزاد هستند. این دسته از شاعران به ادعای خودشان وابسته به هیچ حزب و جناح و گروهی نیستند و هدف آنها اعتراض به کجرویهایی است که در جامعه میبینند.
2. شاعران فراجناحی به دو گروه یا شاخه تقسیم میشوند:
شاعران فراجناحی فعال یا بالفعل: یعنی شاعرانی که در طول این سه، چهار ماه اخیر (اعتراضات 1401) بهصورت دغدغهمند، موضعمند و فعال شعر سرودند و در فضای مجازی هم دغدغههایشان را به اشتراک گذاشتند. دغدغۀ اصلی این گروه، توسعۀ آزادی و آزادیخواهی و رفع تنگناهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. این شاعران معتقد به نظام اسلامی و ملتزم به قانون اساسی و ولایت فقیه هستند، اما در جبهۀ اصولگرایی و اصلاحطلب نیستند و بهعنوان شاعران مستقل و آزاد، اعتراضات و مطالباتی دارند.
شاعران فراجناحی خاموش یا بالقوه: شاعرانی هستند که در دوران چند ماهه شکلگیری اعتراضات، شعرهایی سرودهاند اما اقدام به چاپ و یا انتشار آنها نکردهاند، چون معتقدند که این شعرها را یا نمیشود چاپ کرد (ممنوع است) یا انتشار آنها موجب گرفتاری شاعر میشود. بعضی از این افراد شاعران مکتبی، انقلابی و حزباللهی هستند. وقتی خواه ناخواه اشتباهی صورت میگیرد، این شاعران از سر دلسوزی و به نیت اصلاح امور شعری میسرایند. اما در شرایط ملتهب فعلی به دلایل مختلف از انتشار اشعارشان میگذرند تا بعدها در اوضاعی بهسامانتر و مساعدتر اشعارشان را در قالب یک کتاب و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ کنند.
شاعران معترض برساختار (نقد برونگفتمانی یا نقد اپوزیسیون): یعنی کسانیکه خارج از چارچوب و ساختار نظام انقلاب اسلامی اعتراض میکنند که هدفشان مخالفت با نظام است و خواهان حکومت دموکراتیک سکولار هستند.
جمعبندی
ذات شعر اعتراض با صراحت و صمیمت آمیخته است. اعتراض همراه با ادب و توأم با عقلانیت، استدلال و منطق را بسیاری از مسئولان میپذیرند و خودشان را اصلاح میکنند. شاعران معترض طنزپرداز نیز با شیرینی و حلاوت خاصی همراه با ادب، شعر میگویند و عیب و نقصها را متذکر میشوند. بنابراین اگر شعر اعتراض با حسن نیت و خیرخواهی همراه باشد و به نقد اجتماعی بپردازد، زمینۀ پذیرش آن از سوی جامعه فراهم میشود و جامعۀ ما ظرفیت نقدپذیری دارد. باید ادب و آداب اعتراض رعایت شود. شعر طنز اعتراضی، شعر کمهزینهای است. شاعرانی که نمیخواهند با شعرهای جدی و انتقادی برای خودشان حاشیه درست کنند، به سایهسار طنز پناه میبرند که روزنهای برای بیان حرفهای انتقادی است. طنز انتقادی میتواند چندان مشکلساز نباشد و جامعه هم بپذیرد. شاعران معترض در این دوره، براساس آن رسالتی که بهعنوان هنرمند دارند و نیز با توجه به دغدغههای انسانی خود، سعی کردند به وظیفۀ انسانی و فطری خویش عمل کنند و دغدغههایشان را در قالب هنر شعر با جامعه به اشتراک گذارند و درد خود را فریاد کشند.