درحـــالحـــاضر، در حـــوزۀ ادبیـــات دفاع مقدس گونۀ مستند بر سایر گونهها غلبه دارد و چون بسیاری از آثار برمبنای قالب مستند در حال شکلگیری است، باید کار مستند را تعریف کنیم. کار مستند براساس امری است که رخ داده است و مستـــند مکتـــوب، مجـــموعهای از واژگان است که راوی آنها را با کمک ذهن برای بیان و ثبت امر واقع روی کاغذ نقش میزند. البته هرچه به زمان وقوع امر واقع نزدیکتر باشد، از اعتبار بیشتری برخوردار است. ممکن است ثبت امر مستند، غیرمکتوب هم باشد، مثل تصویر، سنگنبشته، نقشنبشته، فیلم و ... . در بحث خاطره، دستنوشته و گزارش سفر نیز چون دلالت بر امر واقع میکند و مبنای امر واقع است، باید آن را سند محسوب کرد. شاید ترکیب ادبیات مستند، ترکیب درستی نباشد و بهتر است بهجای آن، از مستند مکتوب استفاده کنیم. ورود ادبیات به سند لطمه میزند. کتابهای خاطرهای که براساس امر واقع بدون دخل و تصرف نوشته میشوند، مستند مکتوب هستند. دخل و تصرف باعث میشود که استناد آن زیر سؤال برود، زیرا یا کم میکند یا زیاد؛ البته نه اینکه استناد آن را از بین ببرد. در بحث خاطرهنویسی من موافق نیستم که آرایههای ادبی را لحاظ کنیم. خاطره باید خاطرۀ ناب باشد که گفته میشود سند است. اگر ادبیات را در آن وارد کنیم، خاطره بازنویسی شده و دستکاری میشود. اگر از عناصر داستان استفاده شود، میتوان آن را خاطره _ داستان نامید. ما در بحث مستند اصلاً نمیخواهیم ادبیات تولید کنیم. خاطره ادبیات نیست. خاطره واقعه است، تاریخ است، بازتاب و ثبت حادثه است. در بازخوانی یا بازنویسی ممکن است وارد حوزۀ ادبیات شویم که البته بهنظر من برای ارائۀ کارها ایراد ندارد، اما دیگر نمیتوانیم به آن عنوان سند بدهیم. اگر بنا باشد کار براساس سند و مستند نوشته شود، طوری که استنادش خدشهدار نشود، بایست حدود امر واقع را رعایت کنیم و به آن متعهد باشیم و با آن فضا و شرایط و موقعیت و زمان بنویسیم.
شـــما وقتـــی براساس زندگی یک شهید کـــتابی مینـــویسید و یک ویژگی شهید سوژۀ داستان قرار میگیرد، اشکالی ندارد که برای تأکید بر این ویژگی، فضاسازی کنیم یا شخصیتهایی را وارد کنیم، چون در داستان مهم نیست که همۀ اتفاقات به واقع رخ داده باشد بلکه مهم آن است که شما بر چه چیزی میخواهید تأکید کنید. ما در انتخاب کتاب سال دفاع مقدس، شاخهای با عنوان خاطره _ داستان ایجاد کردیم و آن را از خاطرۀ مستند جدا کردیم. باید بین خاطره، کار مستند، کار ادبیات و کار داستانی خطکشی منطقی و مستدل وجود داشته باشد.
تاریخچۀ مستندنگاری در دفاع مقدس
کاملترین و قدیمیترین مرکز جمعآوری سند از دفاع مقدس در حوزۀ خاطرات، تبلیغات جبهه و جنگ سپاه است که سال 1359 راهاندازی شد. از همان ابتدای کار ما به سند و امر مستند توجه داشتیم. البته شاید آن زمان فکر نمیکردیم که به دنبال سند هستیم، ولی در ناخودآگاهمان این بود که چیزی مکتوب جمع کنیم؛ که به دنبال آن کاغذهای نامه را تهیه کردیم. چون در آن زمان کاغذ به میزان کافی در اختیار رزمندگان نبود و آنها هم به چارچوب نگارش نامه فکر نمیکردند و تهیۀ پاکت نامه مشکل بود، ما کاغذ نامهای را طراحی و چاپ کردیم و در اختیار رزمندگان گذاشتیم. نامۀ رزمندگان در وهلۀ اول و بعد وصیتنامه، جزو اولین دســـتنوشـــتههـــای دوران جنـــگ بودند. نیاز و ضرورت ارتباط رزمندگان با خانوادهها، ضرورت کاغذ نامه را دوچندان کرده بود. کمکم رزمندگان در این کاغذ نامه وصیتشان را هم مینوشتند. در کاغذ نامهها غیر از خبر زندگی و فعلوانفعالات خودشان در جبهه، اتفاقاتی را که آنجا در جریان بود هم مینوشتند و به این شکل در نوشتن این اتفاقات کمکم خاطرهنویسی و خاطرهگویی شکل گرفت. بعد از آن ما به فکر ثبت مسائلی افتادیم که در جبهه اتفاق میافتاد. بههمیندلیل، اواخر سال 1360 یا اوایل 1361، دفترچۀ خاطرات تهیه کردیم. از این زمان، دفترچۀ خاطرات برای کار مستندنویسی بهطور رسمی وارد عرصۀ ثبت وقایع و رویدادها شد. کاغذ نامهها وسیلۀ ارتباطی رزمنده با خانوادهاش بود، ولی دفترچۀ خاطرات با رویکرد جمعآوری سند و رخدادهای جبهه و ثبت روحیات و دغدغهها شکل گرفت.
تعیین چارچوب و دستورالعمل در مستندنگاری
وصیتنامههایی که در دوران دفاع مقدس نوشته شد در تاریخ بینظیرند. در کدام دوره این تعداد وصیتنامه بهعنوان سند فرهنگی جمع آوری شده است. هریک از این وصیتنامهها، فرصتی تاریخی و برای آیندگان معرفتی برای حفظ انقلاب و اسلام است، اما هنوز برای اینکه بتوانیم از سندها خوب استفاده کنیم، برنامۀ منسجم، مدون و هدفداری نداریم. پیشنهاد من بـــه بنیاد شهید راهاندازی کارگاههای مستند بود تا بتوانیم آموزش بدهیم که سند چیست، چگونه باید استفاده شود و هر سنـــدی هـــم چه جـــایگاهی دارد. ما این مسائل را آموزش ندادیم و هنوز نمیدانیم تعریف وصیتنامه و چارچوب و عناصر آن چیست. هنوز نتوانستهایم بحث خاطره را بهصورت کلاسیک دانشگاهی علمی کنیم و نمیدانیم سفرنامۀ دفاع مقدس باید چه ویژگیهایی داشته باشد. گزارش باید از چه چیزها و ویژگیهایی برخوردار باشد و... البته نکتۀ قوت این است که بالاخره امروزه این تجربیات ما بهعنوان دانش ضمنی در حال شکلگیری و تدوین است تا در آینده از آن بتوان در جهت دانش علمی بهره برده شود و حداقل دستورالعملهایی تدوین شود. اگر شما رویکرد و روش علمی نداشته باشید، هر کاری که میکنید تجربی و سلیقهای است و معیار ارزیابی هم ندارد.
حساسیت برای پرهیز از اسناد مخدوش
نکتۀ آخر دربارۀ انواع سندهای مخدوش است. مثلاً خوابهای مغشوش که خیلیها از آن بهعنوان سند نقل میکنند، شاید اغلب توهماتی است که در فرهنگ شیعه بهوجود آمده و باید از آنها پرهیز کرد و جلوی تحریفات و انحرافات را گرفت. مثال دیگر از اسناد مخدوش این است که مثلاً وقتی وصیتنامهای خوانا نیست، دنبالۀ آن را از خودمان مینویسیم. این وصیتنامه دیگر سند مخدوششـــده است. بـــاید امانتدار باشیم و تا جایی که امکان دارد اصل متن را پیدا کنیم. برخی موارد نیز بهجای رزمندگان و نیروهـــای دخیل در جنـــگ به قضاوت مینشینیم و نظرات خود را بهجای نظر آنها یا شهدا جایگزین میکنیم.
ما معتقدیم دفاع مقدس متـأثر از فــــــرهنـــگ بینظـــیر عاشوراست، پس باید بتوانیم حقایق و معرفت ویژۀ دفاع مقدس را، همانگونه که دنبال معارف عاشورا هستیم، از دل آن بـــیرون بکـــشیم. نبـــرد در همۀ جهان صورت میگیرد. باید دنبال آنچه دفاع مقدس را برجسته و ممتاز میکند باشیم. لازم است در دفاع مقدس دنبال آن معرفت و شناخت عمیق از رخدادها و وقایع باشیم. بهنظر من سند ناب، حقیقت محض دفاع مقدس است. هستی دفاع مقدس امری فرازمانی، فرامکانی و فراانسانی است و حقیقت آن با نگاه ناسوتی آشکار نمیشود و چه بسا که ما با نگاه اندک خود بخواهیم دریا را در یک لیوان قرار دهیم.