ده نگاه

تعریف مستند مکتوب / گلعلی بابایی

مستند

تعریف مستند مکتوب

مستند یعنی آن چیزی که بوده و برای اثبات بودنش هم مدارک و مستندات لازم وجود دارد، که میتواند یک واقعۀ تاریخی، یک اتفاق یا بحران اجتماعی، جنگ، سیل، زلزله یا هر واقعه یا اتفاق دیگری باشد. اگر نویسنده یا پژوهشگری پیرامون آن کار کند، کتاب بنویسد، تاریخ بنویسد، یا خاطرات افراد را در اینباره دربیاورد، این کار همان مستندنگاری و کار مستند کردن است. این مستندات میتواند بهصورت مکتوب یا دیداری باشد، مثل فیلم و مواردی از ایندست. شاید شاخصترین ادبیات مستند، واقعۀ عاشورا و اتفاقاتی است که در صدر اسلام افتاده است. بهنظر من مقتلگویی یک شاخۀ پربار و باعظمت مستندنگاری در دوران تاریخ است. بهطور کلی، تاریخ هر ملتی بخشِ مستند آن کشور است که از دل آن میتوان رمان، فیلم یا فیلمنامه بیرون کشید.

 

انواع در ادبیات مستند

ادبیات مستند انواعی دارد، مثلاً تاریخ شفاهی که از آن بهعنوان ادبیات مستند یاد میکنند (هر چند دخل و تصرف در آن مقداری زیاد شده است). آنچه بهعنوان خاطرات از کسی گرفته میشود و نویسندۀ دیگری در آن اعمال نظر میکند و به آن بالوپر میدهد (طوری که در مفهوم هم شاید تغییر ایجاد شود)، تاریخ ادبیات مستند است. تاریخ شفاهی، خاطرهنگاری جنگ، تاریخنگاری، همۀ گونههایی که میشود در آنها آثار ادبی خلق کرد در زمرۀ ادبیات مستند قرار میگیرند. اما از اسم آن پیداست که حتماً باید سند، منبع و مدرک داشته باشد و در آن تخیل جایی ندارد، بالوپر دادنهای زیاد و دور از واقعیت در آن جایی ندارد و هر آنچه هست خالص و واقعی است. مثلاً مجموعه «کارنامههای عملیاتی لشکر 27» یک مستندنگاری صرف و دقیق است و بههمیندلیل باید براساس مدارک مکتوب و غیرمکتوب، چه صوت و چه تصویر، مستند شود و براساس روایت آدمهای میدانی همان واقعه باشد که اگر نباشد، باید پاسخگوی خیلی از مراجع و آدمهای حقیقی و حقوقی باشیم. در کار مستند قرار نیست نقلقول شود که ما از کسی شنیده باشیم بلکه مستقیماً از شاهدان عینی روایت نقل میشود. همچنین از آثار مکتوب باقیمانده که بین فرماندهان نظامی و غیرنظامی ردوبدل میشده استفاده میشود.

در ســـال 1360 قبـــل از عــــــملیات فتـــحالمبین، افرادی بهعنوان راوی در یگانها حاضر شدند و لحظه به لحظه اتفاقات عملیاتها را، هم بهصورت مکتوب و هم بهصورت نوار کاست، ثبت کردند. همۀ این موارد، مدارک و مستنداتی است که ما برای تاریخنگاری و ثبت وقایع جنگی از آنها استفاده میکنیم و برای هر موضوع و اتفاق و روایتی که در هر صفحه میآید، ذیل همان صفحه، نشانی منبع و مدرک آن ذکر میشود. این کار در عین سختی به لحاظ دقت در کار، بسیار جذاب هم هست. چون عملیاتها بهشکل لحظهنگاریشده بازگو میشوند، شکل یک قصه و داستان را در آن میبینیم. این در حالی است که کار مستند و تاریخی است ولی تاریخ خشک و بیروح نیست. روح دارد و در آن آدمهایی هستند که مخاطب آنها را حس میکند و آن واقعهنگاری و صحنهپردازی در حین نگارش وقایع، سبب همذاتپنداری مخاطب میشود بهنحویکه او خود را در قالب رزمندههایی میبیند که دارند آن عملیات را انجام میدهند. بنابراین، در این کار قرار نیست ما رمان تولید کنیم، اما قرار است از شیوۀ رمان استفاده کنیم. چون رمان یک ژانر یا گونۀ قابل قبول برای اکثریت جامعه است و مخاطبان زیادی دارد. البته نه به آن شکلی که یک رماننویس میتواند از تخیلش استفاده کند و هر آن چیزی که میخواهد بنویسد. اینجا ما قرار است در قالب روایتی که میشنویم و یا مستند مکتوبی که به دستمان میرسد، ویرایشی انجام دهیم یعنی به قول مقام معظم رهبری وظیفۀ ما فقط رنگآمیزی است. رنگآمیزی هنرمندانه در چارچوب همان وقایعی که برایمان گفته میشود، بهشکلی که برای مخاطب جذاب باشد و کتاب 800، 900 صفحهای را با علاقه و اشتیاق بخواند.

تفاوت داستان با مستندنگاری این است که داستان کلاً میتواند تخیل نویسنده باشد به این معنی که وجود مابهازای بیرونی نداشته باشد. نویسنده این آزادی را دارد که سوژهای را با استفاده از تخیل بازپروری کند. ولی در مستندنگاری اصلاً این اتفاق نمیتواند بیفتد که نویسنده از تخیل یا از سلیقۀ خود استفاده کند. ما میتوانیم از شیوههای داستاننویسی و قصهنویسی در مستندنگاری استفاده کنیم ولی در چارچوب آن واقعیتی که وجود دارد؛ یعنی از حوزۀ راستگویی نباید بیرون برویم، چون برای تمام ادعاهایمان در متن باید سند داشته باشیم تا اگر جایی، یک کارشناس نظامی سند ادعای ما را طلب کرد، منِ پژوهشگر یا نگارنده، اسناد مستدل و کارشناسپسند داشته باشم و او قبول کند که من درست نوشتهام و تحریف تاریخ اتفاق نیفتاده و از ذهن خود استفاده نکردهام.

 

موانع و چالشها

یکی از موانع و چالشهای مهم پیش رو در مستندنگاری این است که مستندنگار ازسوی مراجع مسئول حمایت نمیشود و میبینید که شعاع توزیع آثار مستند جنگ، شعاع کوچکی است. چالش دیگر هم بحث تحریف است. مستندنگارانی که میخواهند جنگ را واقعی بنویسند، اما کار آنها در کنار تیراژ بالای برخی کارهای دمدستی، که با واقعیت ماجرا سخنیتی ندارند، کمرنگ میشود. متأسفانه، گاهی دربارۀ بعضی از اتفاقات و وقایع جنگ، روایتهایی میشود که خلاف واقع است ولی چون در جامعه تا حدودی جا افتاده، کسی مانع آنها نمیشود درحالیکه بهخاطر مردمی بودن و همچنین آن شکل دفاعی که ملت ما انجام دادند، در جنگ ما تنوع اتفاقات بسیار است که هر کدام میتواند سرمنشأ یک کار خوب باشد. تنوع اتفاقات در جنگ و جذابیت آنها، این ارزش را دارد که منِ مستندنگار، وقایع را همان طور که بوده بگویم و نیاز نیست که چیزی از آن کم کنم یا بر آن بیفزایم. آنقدر تنوع در این وقایع هست که به خودی خود مخاطب را جذب میکند.