یادداشت

ادبیات مستند؛ تعاریف، ویژگی‌ها و انواع آن براساس تحلیل مضمون یازده گفت‌وگوی صورت‌گرفته با تنی چند از صاحب‌نظران حوزۀ ادبیات / مستند لیلا باقری . فاطمه سنگری

مستند

چکیده 

ادبیات مستند و گسترۀ موضوعی آن یکی از مهمترین مباحث ادبیات پایداری است که بهسبب تعدد و تنوع و تفاوت در آثار این حوزه، پرداختن به مسائل نظری و مبانی آن بایسته است. نظر به کمبود منابع پژوهشی در این موضوع، در مقالۀ حاضر کوشیدهایم با استفاده از روش تحقیقی کیفی تحلیل مضمون و ابزار گردآوری دادههای مصاحبه، به تعریف مفاهیمی چون مستندنگاری، ادبیات مستند و بازشناسی عناصر و ویژگیهای ادبیات مستند و گونههای آن بپردازیم.

گفتنی است آنچه در پی میآید با نظر به یازده گفتوگوی نویسندگان این مقاله با تنی چند از صاحبنظران و کارشناسان علمی سه حوزۀ ادبیات پایداری و مستندنگاری نوشته شده است، با این چشمانداز که دادههای آن بتواند مبنای یک پژوهش بنیادی دربارۀ ادبیات مستند را فراهم آورد، و مهمتر از این، میان آرای پراکندهای که در خصوص تعاریف، ویژگیها و انواع ادبیات مستند وجود دارد، به تجمیع و بازساماندهی و دستهبندی مناسبی برسد.

در بررسی این مؤلفهها، از چارچوب مفهومی دو نظریۀ رئالیسم (واقع گرایی) و روایت و نیز عناصر این دو، که زمینههای شکلگیری ادبیات مستند را به وجود آوردهاند، بهره گرفتهایم. نتایج این پژوهش نشاندهندۀ آن است که:

میان افراد مصاحبهشونده در خصوص تعریف ادبیات مستند و حدود و ثغور آن تکثر آرا وجود دارد.

مصاحبهشوندگان را میتوان از حیث موافقت یا مخالفت با اصطلاح «ادبیات مستند» در دو دستۀ کلی قرار داد.

در خصوص ویژگیهای ادبیات مستند و انواع آن، اشتراکات و قرابت نظر بیشتری مشاهده میشود.

کلیدواژهها: ادبیات، مستند، تعریف، ویژگی، انواع،
تحلیل مضمون.

 

بیان مسئله

ادبیات واقعگرا از میانههای قرن نوزدهم میلادی در واکنش به ایدئالیسم و رمانتیسم در اروپا شکل گرفت. در ایران نیز نخستین رمانوارههای ایرانی- سفرنامههای تاریخی و اجتماعی- انعکاسدهندۀ شرایط جامعۀ وقت بوده است. «از برجستهترین نویسندگان رئالیست ایران میتوان از جمالزاده، بزرگ علوی، محمود اعتمادزاده، جلال آل احمد و ... نام برد که در آثارشان از موضعی واقعگرایانه، نابسامانیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به چالش کشیدهاند.

پس از شکلگیری انقلاب اسلامی و آمدن مردم به عرصۀ فعالیتهای اجتماعی، این گرایش جدید ادبی کوشید با تکاندن رخوت دورههای قبل از تن ادبیات و تلاش برای نشان دادن رنجها و آرزوهای همگان، واقعگرایی را در ادبیات ایران تثبیت کند» (پیروز و همکاران، 1392: 60-61).

انقلاب اسلامی و جنگ دو رویداد مهم در تاریخ ایران بود که به خلق آثار واقعگرایانه و ارائۀ تصاویری زنده از رویدادهای زمانه، جایگاه ویژهای بخشید و موجب شکلگیری و گسترش تاریخ شفاهی، خاطرهنگاری و زندگینامۀ مستند شد.

با وجود گسترش این نوع ادبیات در ایران، ازسوی متخصصان و صاحبان فن ادبی، از این اصطلاح تعریف واضح و روشنی نشده، حدود و ثغور آن تعیین نشده، با واژههای دیگر ترکیب شده و اصطلاحات جدیدی از آن به وجود آمده، و حتی گاه در داوریهای و جشنوارههای مربوطه و معیارهای داوری آن نیز محل اختلاف و تناقض بوده است. مانند مستند داستانی که موجب پدید آمدن اختلافنظرهای زیادی در این زمینه شده است؛ گروهی معتقدند که مستند و داستان غیرقابل جمعند، زیرا یکی از مهمترین عناصر داستان تخیل است درحالیکه مستند بر واقعیت بنا شده است. گروهی دیگر معتقدند که نویسنده در زندگینامۀ مستند، تخیل و جعل به متن اضافه نمیکند و با استفاده از ماده خام مستند، با چیدمان داســتانی روایـــی، متـــن را بـــرای خواننده جذاب و خواندنی میکند.

برای بررسی چالشهایی که در این عرصه وجود دارد و همچنین دستیابی به دیدگاهها و تعریف ادبیات مستند و انواع آن، آسیبها و آفتها، موانع و چالشها، راهکارها و...، با تعدادی از متخصصان و صاحبان تجربه در ادبیات مستند به گفت‌‌وگو نشستیم که دیدگاههای آنها را در صفحات قبل مطرح کردیم.

در اینجا قصد داریم به تعریف ادبیات مستند و انواع ویژگیهای آن ازنظر این صاحبنظران بپردازیم.

 

ضرورت بررسی ادبیات مستند در ایران

ضرورتهایی نظیر پاسخگویی به انتظار مخاطبان درخصوص مسائل اجتماعی، آگاهسازی از شرایط پیرامون، ارائۀ دیدگاه و استدلال، مخاطبان را به این باور میرساند که ادبیات مستند دارای کارکردی آگاهکننده، مواضعی جدی و تحلیل صادقانه است.

ادبیات مستند در دوران جنگ بهصورت خاطره، زندگینامه مستند، نامهها و وصیتنامهها بهعنوان ژانری پرنویسنده و پرمخاطب جایگاه ویژهای پیدا کرد.

تعریف دقیق از ادبیات مستند، ویژگیها و انواع آن به نویسندگان و منتقدان در نوشتن این نوع متن، ارزیابی، و مرزبندی با سایر سبکهای ادبی کمک شایانی خواهد کرد.

 

چارچوب مفهومی

برای چارچوب مفهومی این مطالعه، از دو نظریۀ روایت و واقعگرایی و عنــاصر ایــن دو، کــه زمیـــنههــای شکلگیری ادبیات مستند را به وجود آوردهاند، استفاده شده است. 

 

روایت

بیـــشتر نظـــریهپـــردازان روایـــت را براساس مجموعهای از وقایع- هم زنجیرۀ وقایع و هم رابطۀ علت و معـــلولی وقایـــع _ تعریف کـــردهانـــد (تامس، 1400: 17). آنچه روایت را از توصیف متمایز میسازد، «ارتباط غیرتصادفی» میان رخدادهاست. در تعریف دیگری از تامس (همان: 13)، روایتشناسی را میتوان «دانشی برای فهم روایت» تعریف کرد. ریشۀ روایت به فرمالیسم روسی و ظهور آن در دهۀ 1910 بازمیگردد. براساس نظر مکاریک (1394) میتوان تاریخ روایتشناسی را به سه دوره تقسیم کرد:

دورۀ پیشساختارگرا (تا 1960)

دورۀ ساختارگرا (از 1960 تا 1980):   

این دوره مهمترین نظریههای روایت را دربر داشت که متأثر از الگوی زبانشناسی رومن یاکوبسون و پیش از آن نظریۀ زبانشناسی ساختاری سوسور بود.

دورۀ پساساختارگرا (از 1980 تاکنون):

مشخصۀ اصلی این دوره، ورود روایت به عرصههای غیرادبی و هجوم اندیشههایی از سایر رشتهها به آن است. در قلمرو ادبیات، روایتشناسی منعکسکنندۀ گرایشهای انتقادی دوران، یعنی واسازی، فمنیسم و روانکاوی است (مکاریک، 1394: 150-153).

تمرکز بر رخدادها و گوینده مبین یکی از ویژگیهای بنیادین روایت است. روایت اساساً بازگویی اموری است که به لحاظ زمانی و مکانی از ما فاصله دارند؛ گوینده حاضر و ظاهراً به مخاطب و قصه نزدیک است، اما رخدادها غایب و دورند. بنـــابرایـــن، روایت مجـــموعـــهای از کنشهایی است که در زمان و مکانی غیر از حال رخ داده و با انتخاب و گزینش راوی در نظامی هدفمند گرد آمده است و روایت سازمانیافتگی در قالب ساختاری است که به واسطۀ آن شرحی بههمپیوسته و بسامان از رخدادها بیان میشود. پس، روایت مفهوم توالی را به ذهن متبادر میکند. چیزی رخ داد... و سپس چیزی دیگر.

تشخیص رابطۀ هدفمند میان وضعیتها شرط کافی روایت است؛ درحقیقت، میتوان گفت که همۀ گویندگان و مخاطبان دستکم اگر قصد دارند گوینده یا مخاطب باشند، باید این رابطۀ هدفمند میان وضعیتها را تشخیص دهند.

روایت دارای «طرح» (پیرنگ) است. طرح عبارت است از نقشه، نظم، الگو و شمایی از حوادث. حوادث و شخصیتها طوری در اثر شکل مییابند که باعث کنجکاوی و تعلیق خواننده یا بیننده شوند. خواننده و بیننده بهدنبال تعقیب حوادث است. چرا آن حادثه اتفاق افتاد؟ چرا این ماجرا دارد اتفاق میافتد؟ و بعداً چگونه خواهد شد؟ و اصلاً حادثهای اتفاق خواهد افتاد؟

هر متن روایی نیاز به واسطهای دارد. واسطۀ میان داستان و خواننده، «راوی» است. در ارتباط با راوی، زاویه دید و کانونشدگی- که ویژگی تعیینکنندۀ روایت است- مطرح شده است. زاویه دید شیوۀ نقل داستان است. پرسپکتیو، نقطۀ دید یا موقعیتی ادراکی یا مفهومی است که خواننده بهواسطۀ آن با رخدادها و موقعیتهای روایتشدۀ داستان آشنا میشود. زاویه دید ابزار راوی و روایتگری است، اما گاهی در داستان به جملاتی برمیخوریم که از آنِ راوی نیست؛ یعنی بنابر فاصلهای که راوی از فضا و اشخاص داستان دارد، نمیتواند آن سخنان را بر زبان رانده یا بدان افکار بیندیشد. به دیگر سخن، لازم است میان زاویه دید (چه کسی میبیند؟) و صدا (چه کسی میگوید؟) تمایز قائل شد. درمجموع، زاویه دید معمولاً از آنِ راوی است، یعنی همان کسی که داستان را روایت میکند و کانونشدگی، نظر و افکار اندیشیدهشده یا ناشدۀ اشخاص داستان است (آقایی میبدی، 1392).

 

واقعگرایی

مکتب ادبی واقعگرایی در طول پیدایش، شکلگیری و تحول خود، به جایگاه واقعیت در آثار ادبی پرداخته است؛ مقصود از واقعیت از دیدگاه سردمداران این مکتب، حقیقت زندگی انسانی است که در عرصۀ مخیل هنر و ادبیات مجال نمود پیدا میکند (اکبری بیرق،
1388: 6).

رئالیسم[3] یعنی شیئی که آن را میتوان واقعی و صاحب شیئیت (چیزمندی) ترجمه کرد؛ یعنی هرچه به شیئی و پدیدههای واقعی مستقل از ذهن ما تکیه کند و آن را ملاک قرار دهد. رئالیسم میل ارادی هنر برای نزدیک شدن به واقعیت است. رئالیسم، که مقابل فارسی آن اصطلاح واقعگرایی است، مانند واژۀ واقعیت پر از ابهام و ایهام است. زیرا واقعگرایی همانند خود واقعیت متحول و متحرک است و منتقدانی نیز دارد که معتقدند: «واقعگرایی ماهیت ساختاری واقعیت را نادیده گرفته و آن را پدیدهای واقعاً مسلم فرض میکند، پدیدهای حتمیالوقوع و واجبالوجود نه پدیدهای محصول تضادهای تاریخی و تضادهای طبقاتی» (تالیس، 1382: 263 به نقل از کیانی، 1393: 190).

رئالیسم به «موضوعها»ی روز جامعه، بیان واقعیت، بررسی تأثیر محیط اجتماعی بر فرد و ... میپردازد (اکبری بیرق، 1388: 6). نویسندۀ رئالیست میکوشد با استفاده از تأثیر محیط و اجتماع خارج از وضع روحی قهرمان خود، روابط طبیعی را که در لابهلای حوادث وجود دارد نشان دهد (سیدحسینی، 1387: 289).

عناصر متن ادبی رئالیستی عبارت است از:

«طرح ادبیات داستانی» ازنظر پراین (1390) ترکیبی از رشتۀ حوادث یا رویدادهای علّی است. در طرح داستان فقط باید حوادثی بیایند که با هم رابطه دارند. خواننده از خود سؤال میکند که «چه اتفاقی خواهد افتاد؟» یا «آخرش چه خواهد شد؟» یا «چرا چنین اتفاقی افتاد؟»

بنابراین، در «پیرنگ» پیروی اکید از اصل علت و معلولی، اجتناب از رویدادهای نامحتمل، و توجه به ساختار سهبخشی (آغاز، میانه، فرجام) سه ویژگی مهم است که در ادبیات واقعگرایی مورد توجه است (کیانی، 1393).

«شخصیتپردازی» در ادبیات رئالیستی از دو دیدگاه بررسی میشود:

اول ازنظر شاخصهای تاریخی و دورهای و واقعگرایی فرد، دوم ازنظر ویژگیهای فردی که بهطور روزمره تکرار میشود. شخصیت نمونۀ رئالیستی در عین اینکه دارای خصوصیترین صفات و اطوار است، مظهر حقایق کلی است که موقعیت انسان را در یک مرحله معین تاریخی نمودار میسازد (همان: 192) .

درونمایۀ ادبیات رئالیسم به این شکل است که نویسندۀ رئالیست قهرمان خود را از میان مردم و از هر محیطی که بخواهد گزین میکند و این فرد درعینحال نمایندۀ همنوعان خویش و وابسته به اجتماعی است که در آن زندگی میکند، این فرد ممکن است نمونۀ برجسته و مؤثر یک عده از مردم باشد ولی فردی مشخص و غیرعادی نیست (سیدحسینی، 1387: 288).

«صحنهپردازی و فضاسازی» محیطی که حادثه در آن اتفاق میافتد، با هدف شناخت بیشتر خواننده از صحنهها بهمنظور آشنایی بیشتر با قهرمانان و وضع روحی آنان تشریح میشود. یعنی نویسنده فقط در موردی به توصیف صحنهها اقدام میکند که به آن احتیاج دارد. کوشش برای تطبیق قهرمانها و صحنههای کتاب با واقعیت است که حتی خود نویسندگان بزرگ را هم تحتتأثیر قرار میدهد (همان: 289-290). بنابراین، زمان و مکان نقش مهمی در روند ادبیات رئالیستی دارد.

«زاویه دید ادبی» در روایت داستانهای رئالیستی غالباً به شیوۀ سوم شخص عینی یا اول شخص ناظر است. راوی نقش خود را در تفسیر حوادث برجسته نمیسازد، گویی حوادث خود سخن میگویند. راوی باید هر آنچه در روند متن مؤثر است، بازگو کند و جزئیات باید در خدمت هدفی واحد باشد (مونت گومری، 1373: 364 به نقل از کیانی، 1393: 197).

روایت واقعگرا

با پیوند میان واقعگرایی و تکنیکهای روایت در داستان، سبکی از روایت در داستان شکل میگیرد که نظریهپردازان علم روایتشناسی آن را «روایت واقعگرا» نامیدهاند. در روایت واقعگرا به بررسی عناصر تکنیکی ایجادکنندۀ واقعگرایی پرداخته میشود و مبنای کار، ساختار آثار داستانی است؛ اگرچه محتوا نیز در پیوند با ساختار قرار دارد و بهکلی نمیتوان آن را کنار گذاشت.

این سبک روایی، پس از ورود مکتب رئالیسم در ایران، ازسوی داستانپردازان ایرانی بهویژه ابراهیم گلستان نیز مورد استقبال قرار گرفت (اکبری بیرق، 1388: 6 و 7).

در این مطالعه، برای تحقیق اکتشافی در تعریف ادبیات مستند در ایران و ویژگیها و انواع آن بر مفاهیم نظری روایت واقعگرا متکی بوده و بهعنوان چارچوب ذهنی محقق برای هدایت پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است: یعنی توجه به جایگاه واقعیت در آثار ادبی؛ توجه به حقیقت در زندگی اجتماعی و موضوعات روز جامعه، تأثیر محیط اجتماعی بر زندگی افراد، بیان واقعیت با بهرهگیری نویسنده از تکنیکهای روایی خاص در متن ادبی مستند، عناصر تکنیکی ایجادکنندۀ واقعگرایی، پیرنگها و شخصیتهای ادبی واقعگرا، باورپذیر کردن متن، توالی زمانی و مکانی وقوع پدیدهها و ... .

 

روششناسی

رویکرد انجام این پژوهش، بنیادی است و هدف آن بهبود و گسترش دانش پیرامون حوزۀ مطالعاتی ادبیات مستند که با روش تحقیق کیفی اکتشافی انجام شده است. بهمنظور شناسایی تعریف ادبیات مستند و گونههای آن، با 11 تن از متخصصان، نویسندگان و صاحبان تجربه مصاحبۀ نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد. برای تحلیل مصاحبهها از روش تحلیل مضمون[4] استفاده شد. یکی از روشهای تحلیلی در تحقیقات کیفی، تحلیل مضمون است که برای شناخت و کشف الگوهای موجود در دادههای کیفی مناسب است.

استخراج مضامین به این ترتیب بود که پس از پیادهسازی فایل مصاحبۀ ضبطشده، و خوانش مکرر متن مصاحبهها، با استفاده از نرمافزار مکس کیودا [5]، کدهای اولیه استنتاج و ایجاد شدند. برخی از کدهای اولیه مضامین اصلی و برخی دیگر مضامین فرعی را شکل دادهاند. پس از بازبینی و تصفیۀ مضامین، ارتباط این مضامین با همدیگر در شبکۀ معنایی و مرتبط به هم ترسیم شده است.

جامعۀ آماری شامل نویسندگان و متخصصان و مطلعان حوزۀ ادبیات مستند بوده است. شیوۀ نمونهگیری در مطالعۀ حاضر، روش نمونهگیری هدفمند یا معیارمحور بوده است. «سؤالاتی که در این دسته تحقیقات کیفی برای محقق مطرح است این است که چه کسی میتواند منبع غنی از اطلاعات برای مطالعۀ من باشد؟ با چه کسی باید صحبت کنیم؟ چه چیزی را باید مشاهده کنم تا بر درک روشنی از پدیده برسم؟ ازاینرو، افراد بهخاطر اطلاعات دست اولی که دربارۀ یک فرهنگ، تعامل اجتماعی یا پدیدۀ خاص دارند بهعنوان شرکتکننده انتخاب میشوند. این نوع نمونهگیری، نمونهگیری مبتنیبر هدف است، زیرا افرادی برای مطالعه انتخاب میشوند که پدیدۀ موردنظر را تجربه کرده یا تجربیات و دیدگاههای خاصی دربارۀ آن دارند» (ادیب حاج
باقری، 1386: 33).

مصاحبهشوندگان با توجه به سابقۀ نویسندگی، تجربه و تنوعپذیری در حوزۀ ادبیات مستند انتخاب شدند و معیار کفایت تعداد مصاحبهشوندگان، اشباع نظری بوده است.

 معیار اصلــی انتخــاب مشــارکتکنندگان، آگاهی و تجربۀ این افراد در ادبیات مستند بوده اســت. این افراد بهترتیب حروف الفبا نام خانوادگی عبارتاند از:

گلعلی بابایی: نویسنده، پژوهشگر و مستندنویس حوزۀ ادبیات پایداری

هدایتالله بهبودی کلهری: نویسنده، مدیر سابق دفتر ادبیات انقلاب اسلامی

گلستان جعفریان: نویسنده و پژوهشگر حوزۀ ادبیات پایداری

معصومه رامهرمزی: نویسنده و محقق حوزۀ ادبیات پایداری

دکتر محسن شاهرضایی: نویسندۀ زندگینامۀ مستند

دکتر محبوبه شمشمیرگرها: پژوهشگر حوزۀ ادبیات و تاریخ شفاهی

محمدقاسم فروغی جهرمی: نویسنده و پژوهشگر حوزۀ ادبیات پایداری

سعید فخرزاده: پژوهشگر حوزۀ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

مرتضی قاضی: نویسنده و پژوهشگر حوزۀ ادبیات پایداری

جواد کلاته عربی: نویسندۀ حوزۀ ادبیات پایداری

رحیم مخدومی: نویسندۀ حوزۀ ادبیات پایداری

برای تأمین اعتبار دادهها در روش کیفی بهوضوح سؤالات پژوهش توجه شد و در انتهای هر مصاحبه، متن مصاحبهها پیاده و تایپ شده و فایل آن برای مشارکتکنندگان ارسال شد تا چنانچه نکتهای از قلم افتاده یا اصلاحاتی نیاز است، اقدام لازم بهعمل آید. در اینجا، بهمنظور افزایش اعتبار دادهها، کدگذاری با استفاده از نرمافزار مکس کیودا صورت گرفت. این نرمافزار قابلیت تفکیک متن به کدهای باز و سپس همخانوادهسازی آنها را داد و درنهایت با شبکهسازی، امکان تقلیل دادهها و ترکیب کدها را فراهم کرده و با نظم دادن به دادهها و جلوگیری از سردرگمی میان دادههای فراوان به تحلیل محقق کمک شایانی میکند. همچنین، در هر مرحله از کدگذاری و تحلیل امکان افزایش، کاهش و تغییر کدها و مقولهها وجود دارد. در هر مرحله از کدگذاری در نرمافزار، کدها بهطور مرتب مورد بازبینی و کنترل قرار گرفتند. با ورود اطلاعات مربوط به مصاحبۀ جدید نیز دوباره بازنگری شدند.

 

یافتههای پژوهش

در این قسمت دیدگاه افراد مصاحبهشونده در چهار متغیر تعریف ادبیات مستند، تعریف ادبیات مستند پایداری، ویژگی ادبیات مستند و گونههای آن استخراج و ارائه شده است.

 

تعریف ادبیات مستند

تعاریف ادبیات مستند ازنظر مصاحبهشوندگان در دو دیدگاه قابل طرح است که در جدول شمارۀ ۱ ارائه میشود.

متخصصانی که دیدگاه موافق داشتهاند، شامل بابایی، جعفریان، رامهرمزی، شاهرضایی، قاضی، کلاته عربی و مخدومی بودند. ادبیات مستند از منظر این افراد یعنی متنی که دربارۀ یک واقعه، اتفاق، بحران اجتماعی و مسائل روز جامعه نوشته میشود که ازطریق استخدام کلمات و عبارات و از ترکیب و چینش آنها برای بازنمایی و بازروایی امر واقع شکل میگیرد.

بر اساس نظر شاهرضایی هدف از ادبیات مستند این است که براساس واقعیتها میخواهد عواطف، احساسات و افکار ما را ترقی بدهد یا دستخوش تغییر کند.

دو عنصر مهم در ادبیات مستند عبارت است از:

ارائۀ نشانههایی از وقوع رویداد: پرداختن به جزئیات زمان و مکان، فاعلان و تأثیرگذاران بر و تأثیرپذیران از حادثه، چرایی و چیستی ماجرا، بسترها و زمینههای شکلگیری آن رخداد.

شیوۀ پرداخت زبان ادبی: یعنی کلمات، ترکیببندی جملات و لحنی که نویسنده استفاده میکند، شخصیت، تحصیلات، بافت فرهنگی و اجتماعی که در آن رشد کرده و تربیت شده، فضای زمانی که او در آن زیست میکند.

متخصصانی که دیدگاه مخالف درخصوص ترکیب واژگان «ادبیات» و «مستند» داشتهاند، شامل بهبودی، شمشیرگرها، فخرزاده و فروغی بودهاند.

این گروه بهدلیل تقابل مفهومی دو واژۀ «ادبیات» و «مستند» با ترکیب و مصطلح شدن اصطلاح «ادبیات مستند» مخالف بودهاند و معتقدند با ورود ادبیات به متن مستند، زمینههای ابهام، تحریف و تغییر متن فراهم شده و تأثیرگذاری و پیامرسانی متن مستند مخدوش میشود. زیرا اهمیت سند در حفظ واقعۀ تاریخی است. بهنظر برخی از مصاحبهشوندگان این گروه ادبیات در مستندات یا مستندنگاری وجود دارد و بعد از انقلاب رشد چشمگیری داشته است. ازجمله بهبودی به رشد تاریخ شفاهی و روایت در دوران انقلاب اسلامی بهویژه بعد از جنگ ایران و عراق اشاره کرد. فروغی نیز وصیتنامهها، نامهها، زندگینامهها، خاطرات و ... را در دستۀ مستند مکتوب قرار داد.

بهبودی معتقد است: «ادبیات نقطۀ مقابل مستند است؛ مستند چیزی یا پدیدهای است که متکی به حقیقت یا اتفاق بوده است. چطور میشود یک ادبیات، مستند میشود؟ درست کردن ترکیب جدیدی مثل «ادبیات مستند» کار را سخت میکند. شما آن وقت مجبورید یک تعاریفی را جا بیندازید که ممکن است مورد قبول مجامع علمی نباشد».

بهنظر شمشیرگرها استفاده از واژۀ «ادبیات» در تعبیرِ ترکیبی «ادبیات مستند» درست نیست، زیرا ابهامهایی در ترکیب آن با اصطلاحاتی نظیر «تاریخ» و «مستند» و از ایندست به وجود میآورد و ازسویی مفاهیم «ادبیات تاریخی» و «ادبیات مستند» چندان دقیق و دلالتهای آن روشن نیست. در این ترکیب، تا حد زیادی اصطلاح انگلیسی ناظر بر این مفهوم را مدنظر داریم. مثلاً در کاربرد «ادبیات تاریخی» درواقع ترجمۀ Historical literature را بهکار بردهایم؛ حال آنکه منظور ما اغلب، نوشتارهایی ادبی است که وجه تاریخی آنها هم قابل اعتنا است. این غفلت از آنجاست که در انگلیسی، مفهوم Literature همیشه به مفهوم فارسی اصطلاح «ادبیات» نیست بلکه اساساً یکی از معانی آن، «صورت‏ مکتوب» و «نوشتار» است که اتفاقاً در این ترکیب هم به همان معنا بهکار رفته است.

فخرزاده اینگونه بیان میکند: «ادبیات آمیخته با هنر است و متن را زیبا میکند. متن ادبی دو ویژگی پیامرسانی و تأثیرگذاری دارد. درحالیکه مستنداتی چون نامهها و خاطرات ارزش تاریخی دارند بدون آنکه جنبههای زیباییشناختی و هنری ادبی در آنها استفاده شده باشد. این دو حوزه (ادبیات و مستند) باید از هم تفکیک شوند و در استفاده از مستندات جنگ باید هدف مشخص باشد. یعنی در متن تاریخی برای حفظ ارزش تاریخی و سندیت، دستکاری جایز نیست».

از دیدگاه فروغی جهرمی «در بحث مستند اصلاً نمیخواهیم ادبیات تولید کنیم. خاطره ادبیات نیست. خاطره واقعه است، تاریخ است، بازتاب و ثبت حادثه است. در بازخوانی یا بازنویسی ممکن است وارد حوزه ادبیات شویم که البته برای ارائۀ کارها ایراد ندارد، اما دیگر نمیتوانیم به آن عنوان سند بدهیم. اگر بنا باشد کار مستند نوشته شود، بهطوریکه استنادش خدشهدار نشود، بایست حدود امر واقع را رعایت کنیم و به آن متعهد باشیم و با آن فضا و شرایط و موقعیت و زمان بنویسیم».

 

تعریف ادبیات مستند پایداری

همۀ افراد مصاحبهشونده مشخصاً تعریفی از ادبیات مستند پایداری ارائه نکردند. اما از خلال گفتوگوها نکاتی قابل تأمل است که به این موارد میتوان اشاره کرد:

در اینجا منظور از ادبیات مستند پایداری، گونۀ خاصی از ادبیات شناخته شده است که جریانسازی کرده و سرنوشت ملتی را رقم زده و بهعنوان یک گونه از ادبیات در دنیای ادبیات برای خود جا باز کرده است. اصطلاحاً منظور از ادبیات مستند پایداری، ملتهای انقلابی هستند که در برابر تهاجم دشمنان ایستادگی کردند و تن به سازش و تسلیم ندادند و روایت ایستادگی خودشان را مکتوب کردند. در این گونۀ ادبی توجه ویژه به هشت سال دفاع مقدس وجود دارد و بعد از آن به تمام مقاومتهای مردمی و انقلابی که در اقصی نقاط جهان در برابر متجاوزان صورت گرفته است
(مخدومی).

در ترکیب ادبیات مستند پایداری، پایداری به معنای stability، یک مفهوم کاملاً ریاضی است. به این معنا که تغییر در ورودیها به تغییرات بزرگ در خروجیها نینجامد و تناسب و تنازل وجود داشته باشد. اگر ورودیها با خروجیها تناسب نداشته باشند، مسئله ناپایدار است. درعینحال یک بحث اجتماعی است. وقتی تغییر ورودیها منجر به خروجیهای عجیب و غریب در فرد یا جامعه نشود. بنابراین، با این تعریف از پایداری، دامنۀ ادبیات مستند پایداری گستردهتر میشود و علومی مانند جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ و ... را هم دربر میگیرد (شاهرضایی).

ادبیات مستند پایداری مربوط به جنگ هشت ساله یا اتفاقات بعد از آن (دفاع از حرم و ...) است. این ادبیات که در ایران در مقابله با هجمۀ جهانی ابرقدرتها شکل گرفت ادبیات پایداری نامیده شد (بابایی).

عناصر و ویژگیهای ادبیات مستند

با تکیه بر عناصر متن ادبی در نظریههای روایت، رئالیسم و واقعگرایی ادبی، عناصر و ویژگیهای متن ادبیات مستند را از بیانات مصاحبهشوندگان استخراج و استنتاج کردیم که در جدول شمارۀ 2 قابل ملاحظه است.

همانطور که اطلاعات بهدستآمده در جدول بالا نشان میدهد، عناصر و ویژگیهای ادبیات مستند در شش دسته قابل بررسی است. این عناصر بهترتیب به شرح ذیل است:

طرح (پیرنگ): سه مؤلفه برای این ویژگی شناسایی شد:

باورپذیری و جلب اعتماد مخاطب: به معنای ارائۀ نشانههای وقوع رویداد بهنحوی است که ازسوی مخاطبان قابل پذیرش باشد. شمشیرگرها معتقد است وجه بیرونی استناد، باورپذیر کردن ادعای مستندنگار است که برای مخاطب با درج دلالتهای درست و واقعی نویسنده محقق میشود.

تکیه به امر واقع و حقیقی: به این معنا که امری تخیلی نباشد و مابهازای بیرونی آن وجود داشته باشد. این امر مستلزم آن است که نویسنده در روایت مستند دخل و تصرفی نداشته باشد. هرچند که شاهرضایی معتقد است در مستندنگاری نباید آگاهانه دخل و تصرف کرد، زیرا اینکه هیچ دخل و تصرفی توسط نویسنده صورت نگیرد، امکانپذیر نیست.

توالی و نظم منطقی رویدادها: روایت وقایع براساس روابط منطقی و واقعی.

شخصیتپردازی: اشخاص دخیل در واقعه، بهطور دقیق معرفی و واکاوی شوند.

راوی (زاویه دید): رامهرمزی، فخرزاده و جعفریان معتقدند که همزیستی محقق و راوی به کشف بهتر جزئیات و انتقال احساس و عواطف و روابط پنهان بین شخصیتها به مخاطب کمک میکند.

صحنهپردازی و فضاسازی: این ویژگی، چهار مؤلفه را دربر میگیرد: جزئیات زمان و مکان وقوع، پرداختن به ابعاد شخصیتی شخصیتهای دخیل و حفظ لحن راوی در لحن روایت (لحن، لهجه و گویش راوی در متن منعکس شود).

تحقیق و پژوهش: یکی از مهمترین عناصر در متن ادبی مستند، تحقیق و پژوهش است. برخی مصاحبهشوندگان ازجمله رامهرمزی و قاضی معتقدند این امر لازم است که از ابتدای کار با بررسی دقیق اسناد شروع شود. هشت مؤلفۀ اصلی در این ویژگی عبارتاند از:

گردآوری و ثبت درست اطلاعات و واقعه؛

ارائۀ منبع، شواهد و مستندات قوی؛

بیان سؤالات دقیق و جزئی و تحقیق همهجانبه؛

تطابق و تناظر بین روایتهای موجود و واقعیت خارجی؛

راستیآزمایی و اعتبارسنجی؛

اخذ روایتهای تکمیلی و مؤید؛

بیان روش دقیق کار؛

پرداختن به ابعاد روانشناسی، اجتماعی،
تاریخی، سیاسی و ... .

ابهامزدایی و جزئیپردازی: یعنی رفع ابهامات ازطریق ترسیم جزئیات.

 

گونههای ادبیات مستند

تقریباً بیشتر مصاحبهشوندگان انواع مستندات ادبی را بدون آنکه براساس معیار خاصی دستهبندی کنند نام بردند. از میان آنها، مخدومی دو منظر برای تقسیمبندی گونههای ادبیات مستند ارائه کرد:

از منظر گونههای ادبی؛

از منظر رویکرد که به ادبیات مستند شخصیتمحور و ادبیات مستند رویدادمحور تقسیم میشود.

برایناساس، در اینجا، معیار مشخصی برای دستهبندی این گونهها وجود ندارد. لذا طبق متن مصاحبهها، گونههای زیر استخراج شده است: تاریخ شفاهی؛ خاطرهنوشتها (خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت)؛ خاطرات خانوادههای شهدا، خاطرات اسرای عراقی، خاطرات اسرای ایرانی؛ یادداشت (یادداشتهای روزانه، یادداشتهای پراکنده)؛ زندگینامهها (مستند و روایی و داستانی)؛ وصیتنامهها؛ نامــهها؛ سفـــرنامهنویــسی؛ گــزارشنویسی؛ سیرهنویسی؛ جنگنویسی؛ حسبحالنویسی؛ دستنوشته؛ بیوگرافی.

نکتۀ قابل توجه در بیانات شاهرضایی، اشاره به شعر مستند است که آیا این گونه وجود دارد یا نه؟ براساس مطالعات نظری و نظریۀ شعر مستند نیما (1367)، میتوان شاخهای بهعنوان شعر مستند را ذیل ادبیات مستند درنظر بگیریم. خسروی شکیب (1390) نیز معتقد است: شعر مستند به شکل عام، ضـبط، تفسـیر و تبـدیل جنبـههای مختلـف اجتمـاعی، سیاسی، اقتصادی بر بستری از زبان است که سرشار از ابتکـار و تجربـه اسـت. واقعیتگرایی خلاق بهعنوان مهمترین عنصر شعر مسـتند و رویکـردی جدیـد در ادبیات معاصر ایران، هم نهادۀ ذهنی و اندیشمندانۀ شـاعران ایـن دوره اسـت کـه همواره بر اهمیت راستین عناصر تجربی جهان بیـرون و تصـعید آن واقعیتهـا بـه سطح آفرینش هنری تأکید کردهاند. شعر معاصر با تکیه و تأکید بر رویکرد خلاق و بینشی، جهت عمل و تصـرف در واقعیـت تجربـی پیرامـون، بـهعنـوان رسـانهای تبلیغاتی، در خدمت سیاست و مسـائل اجتمـاعی قـرار گرفـت. ایـن گونـه شـعرها اندیشیده و آگاهانه هستند و علیرغم شعر کلاسیک که واقعیـت بیرونـی را بـرای سرگرم کردن و نمایش خود واقعیت میخواست، بـه سـلاح روشـنگری و اندیشـه مجهز هستند (خسروی شکیب، 1390: 79).

 

بحث و نتیجهگیری

ادبیات مستند یکی از ژانرهایی است که بهتازگی وارد حوزۀ ادبیات ایران شده و تعاریف و شاخصها و مبانی نظری آن بهطور کامل شکل نگرفته است. حتی در باب تقسیمبندی گونهها و انواع ادبیات مستند نیز معیاری برای طبقهبندی وجود ندارد. هرچند گونههایی از ادبیات مستند مانند سفرنامهها، زندگینامهها و خاطرات و ... از گذشتههای دور مورد استفاده بوده است، اما بهدلیل اقبال برخی نویسندگان به انعکاس مسائل اجتماعی و سیاسی در آثار خود، این ژانر از اواخر دورۀ صفویه، دوران قاجار و بهویژه عصر مشروطه، بیشتر در ادبیات ایران رایج شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بسیاری از نویسندگان، آثار خود را با رویکرد ثبت وقایع و حوادث تاریخی انقلاب و جنگ در قالب خاطره، زندگینامه و ... به رشتۀ تحریر درآوردند و درحالحاضر با تعدد و تنوع آثار تولیدشده در این ژانر روبهرو هستیم.

با این تفاسیر، برای دستیابی به تعریف و مرزهای ادبیات مستند، با استفاده از روش تحقیقی کیفی و ابزار گردآوری دادههای مصاحبه، و با استفاده از چارچوب و مفاهیم نظریۀ رئالیسم، روایت و روایت واقعگرا با تعدادی از متخصصان و مطلعان این حوزه مصاحبه شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در بین افراد مصاحبهشونده بر سر یک تعریف مشخص از ادبیات مستند و انواع آن توافق وجود ندارد. اما درخصوص ویژگیهای آن، خصلتهای برشمردۀ ادبیات مستند اشتراکات و قرابت نظر در بیشتر افراد مصاحبهشونده مشاهده میشود.

براساس یافتههای این مطالعه، دو رویکرد در نگاه به ادبیات مستند وجود دارد:

گروه اول موافق با سبک ادبیات مستند و گروه دوم مخالف با این نوع سبک یا قالب نوشتاری. از منظر گروه اول ادبیات مستند یعنی بازنمایی امر واقع براساس توالی منطقی رویدادها، که در آن جزئیپردازی و فربه کردن متن بهمنظور ابهامزدایی، فضاسازی و شخصیتپردازی و استفاده از رگههای باریک ادبی برای زیبا کردن متن امکانپذیر است. ازنظر این گروه تحقیق و پژوهش اولیه و مشخص کردن شیوه و رویهها در پرداخت اثر اهمیت دارد.

گروه دوم با ترکیب «مستند» و «ادبیات» مخالف بودند و بهدلیل وجه هنری و زیباشناختی ادبیات، وجه تاریخی و ارزش سندیت و ثبت واقعه، روشن و دقیق نبودن دلالتهای ادبیات مستند و ترجمۀ نادرست این اصطلاحات و پرهیز از مخدوش شدن اسناد تاریخی اشکال وارد کردهاند. البته با ثبت تاریخی وقایع بهعنوان مستندات مکتوب موافق بوده و برخی از این افراد تاریخ شفاهی را بهعنوان شاخهای مطرح کردهاندکه میتواند به مستندات مکتوب بهویژه خاطرهگویی و خاطرهنگاری کمک کند.

در تقسیمبندی گونههای ادبیات مستند، یکی از شاخههای بحثبرانگیز، تاریخ شفاهی است. برخی تاریخ شفاهی را زیرمجموعۀ تاریخ میدانند و معتقدند باید ذیل تاریخنگاری جنگ به آن پرداخت و آن را از دایرۀ ادبیات خارج کرد. از این منظر، تاریخ شفاهی به جهت جمعآوری دادهها و ایجاد آرشیو شفاهی و کتبی بسیار اهمیت دارد. اما برخی از مصاحبهشوندگان تاریخ شفاهی را از آن جهت که روشی برای استخراج خاطرات محسوب میشود، در کنار خاطرهگویی و خاطرهنویسی قرار میدهند و یکی از شاخههای مستندنگاری بهحساب میآورند.

گونههای زیادی برای ادبیات مستند توسط مصاحبهشوندگان نام برده شد که البته محدود به انواع قابل استفاده درحالحاضر بوده است. کمری (1395) به انواع بیشتری از ادبیات مستند در بخش نوشتاری گفتاری فرهنگ جبهه اشاره کرده است: وصیتنامهها، نامهها (نامههای رزمندگان و آزادگان)، شهادتنامهها، مــیثــاقنامــهها، حســبالحـــالها و حـــدیــث نفـــسها، وداعیهها، پندنامهها، یادداشتنوشتهها، یادگارنوشتهها، شفاعتنامهها، نیایشنامهها، کوتاهگفتهها/ نوشتهها، کلمات قصار و ... از این زمره آمد. در میانۀ میدان جنگ و شهر نیز میتوان از سفرنامهها/ سفرنامهنویسی، گزارشنوشتها و اخبار مکتوب یاد کرد که کموبیش بیانگر نوعی ادبی مستند و بهتعبیری دیگر ازجمله مستندات مکتوب ادبی به شمار میآیند. در دایرۀ وسیع فرهنگ نوشتاری جبهه و جنگ از سربندنوشتهها، لباسنوشتهها تا در و دیوارنوشتهها و کتیبهها و یادگاهنگاشتهها قابل ملاحظه و مطالعه است. از زمره مستندات مکتوب از اطلاعیهها، اعلامیههای شهادت و مراسم بزرگداشت شهدا، تابوتنوشتهها تا مزارنوشتهها میدان وسیعی از جلوههای زبانی ادبی به چشم میآید که نقش ادب مردمی اجتماعی و مستندات ادبی رویداد را بازگو میکند و نوع کلی و مضاف ادبیات شهادت را پدید میآورند.

همچنین، شاهرضایی با عنایت به فرهنگ ادبیات مکتوب گذشته و با استفاده از منابع تاریخی، علاوهبر انواع ادبیات مستندی که اشاره شد، نثرها را به شرح زیر تقسیمبندی کرد: نثرنامهها و ترسلات؛ یعنی مکاتبات و نامهنگاریها که انواعی داشتند. یک قسم آنها سلطانیات (نامههای اداری و دیوانی) و دیگری شخصی است. خود اینها انواعی چون عهدنامه، پیماننامه، منشورنامه، فتحنامه، شکستنامه، مشافههنامه، سوگندنامه، گشادنامه (نامه سرگشاده)، مواضعهنامه، اماننامه را شامل میشوند. بهاینترتیب، در ادبیات دفاع مقدس، تمام دستورالعملهای نظامی ارتش، اطلاعیههای ارتش و سپاه، گزارشهای خبرنگاران، شاخههایی از ادبیات مستند پایداری محسوب میشوند.  

 

منابع

1. ادیب حاج باقری و همکاران. (1386). روشهای تحقیق کیفی.تهران: بشری.

2. اکبری بیرق، حسن (1388). «روایت واقعگرا در آثار داستانی ابراهیم گلستان». تاریخ ادبیات، شماره 62: 5-27.

3. آقایی میبدی، فروغ (1392). «پیشدرآمد بر مطالعۀ روایت و روایتپژوهی». کهننامه ادب پارسی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال چهارم. شماره دوم: 1-19.

4. پراین، لارنس (1390). تأملی دیگر در باب داستان. ترجمه محسن سلیمانی، تهران: سوره مهر، چاپ هشتم.

5. پیکار، عباس (1390). «اسناد دفاع مقدس، تعاریف و گونهها، شیوه های اطلاع رسانی». اسناد افتخار: مجموعه مقالات و سخنرانیهای پنجمین همایش پژوهشی اسناد دفاع مقدس. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مرکز ملی اسناد و کتابخانه. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس. چاپ اول: صص 123 145.

6. تالیس، ریموند (1382). استدلالهای ایدئولوژیک بر ضد واقعگرایی. ترجمه محمد قیاسی، تهران: انتشارات ارغوان.

7. تامس، برانون (1400). روایت مفاهیم بنیادی و روشهای تحلیل. ترجمه حسین پاینده. تهران: مر وارید.

8. توکلی، فائزه (1396). تاریخ شفاهی؛ مباحث نظری و روششناسی. تهران: سوره مهر، چاپ اول.

9. سیدحسینی، رضا (1387. مکتبهای ادبی. ج اول. تهران: مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ پانزدهم.

10. حقیقی، منوچهر (1377). «مفاهیم واقعگرایی در ادبیات». دوره 1، شماره 3: 156-164.

11. خسروی شکیب، محمد (1390). «دگردیسی رئالیسم در شعر مستند معاصر». دوفصلنامه تخصصی علوم ادبی. دوره 4. شماره 6: 79-96.

12. کیانی، مصطفی (1393). «تحلیل ژانر مستند داستانی کودک و نوجوان در آثار احمد دهقان.» پایاننامه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی. به راهنمایی خلیل بیگزاده.

13. کمری، علیرضا (1395). «درآمدی بر ادبیات متن و انواع ادبی در ادبیات جنگ/ دفاع مقدس». مجموعه مقالات همایش ملی ادبیات پایداری. جلد اول. تهران: صریر. چاپ اول: صص 13 - 24.

14. مخدومی، رحیم (1387). «خاطره، مستند یا غیرمستند». کتاب دوازدهم: مجموعه مقالات دوزادهمین جشنواره کتاب سال دفاع مقدس به اهتمام سیدمحمد میرکاظمی. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس. چاپ اول. صص 169-182.

15. مکاریک، ایرناریما (1394). دانشنامه نظریههای ادبی معاصر. ترجمه مهراج مهاجر و محمد نبوی. تهران: آگاه.

16. مونتگومری، مارتین (1373). «رئالیسم». ترجمه مصطفی خرقهپوش. مجله هنر. شماره 27: 363-370.

17. نجومیان، امیرعلی و اسماعیلزاده، حوریه (1397). «انسان خاطراتش را میسازد».  نشریه آزما. شماره 134: 62-68.

18. نگاهبان، نسرین (1390). «اسناد دفاع مقدس و فعالیتهای آرشیوی مرتبط با آن». اسناد افتخار: مجموعه مقالات و سخنرانیهای پنجمین همایش پژوهشی اسناد دفاع مقدس. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مرکز ملی اسناد و کتابخانه. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس. چاپ اول: صص 355 388.

19. یوسفزاده، غلامرضا (1392). سطوح روایت در قصههای قرآن. اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه. نشانی تارنما:

20. http: // pajuhesh.irc.ir /product/book/show/id/1936#!pretty
Photo

21. یوشیج، نیما (1367). ارزش احساسات. انتشارات گوتنبرگ، چاپ سوم.



[1]. دانشآموختۀ دکترای سیاستگذاری فرهنگی.

 

[2]. دانشآموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی.

 

[3]. Realism

 

[4]. Thematic Analysis

 

[5]. Maxqda